cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

خـنـجـر پـنـهـانـ⛓جـنـونـ عـشـقـ

اُمــگــا🔞ورس هـــــــ🔥ــــــات🌈 ۶ پارت در هفته👩‍💻 کانال پشتیبان: https://t.me/Yona_Supportchannel

Show more
Advertising posts
5 967
Subscribers
-2524 hours
-1007 days
+5730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailable
انقدر موهام وز و سیم اسکاجی شده بود که داشتم کلافه میشدم، هر وقتم شونه میکردم کلی موی مرده از سرم می ریخت و تمام وسایلم و پر میکرد، تا اینکه با ledorashop اشنا شدم و زندگیم عوض شد🥹💕
Show all...
Photo unavailable
❌❌❌عشقی ممنوعه گــــ🔞ـــی هــــ🔥ــــات
فرهود مردی با ظاهری کاملا پسرانه و باطنی دخترانه که دل می بنده به رییس شرکتش.
_دمــر بخواب روی تخت نگاهی به بــاسن سفید و بی مویش انداخت و زبونی به لب هاش کشید. تفی به انگشتش زد و آروم روی سوراخ باســنش کشید. _شل کن خودتو دردت نیاد. کمی باســنش رو بالا برد تا راحت تر بتونه انگشتش کنه که نگاهش به چیزی پایین تر از سوراخ صورتی اش خورد. _این چیه؟ تو تو چرا یه سوراخ دیگه هم داری؟ بی هوا خواست انگشت خیسش رو داخلش کنه که صدای فرهود بلند شد. https://t.me/+xoz-NF0JluphNDM0 https://t.me/+xoz-NF0JluphNDM0 مردی سی ساله که به خاطر دو جــنسه بودنش نتونسته با کسی رابطه برقرار کنه و دست بر قضا سر از خونه ی رییسش که یه مرد جدیه در میاره و رابطه‌ی عاشقانه‌ای بینشون شکل می گیره
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
دخترااا کی بود نوار بهداشتی با کیفیت میخواست🥹 🧻 نوار بهداشتی لدورا با عطر اسطوخودوس و اینکه کاهنده درد با جذب بالا و بدون ایجاد تیرگی بیکینی و ایجاد سوختگی👙😭🍑 تا حالا از محصولات لدورا استفاده کردید ؟ چقدر به پوست و موهاتون اهمیت میدید؟ دوست دارید پوست جوان و شاداب داشته باشید؟ این محصولات از بهترین محصولات هست و پشیمون نمی شید 🤩🤩 https://t.me/+-Hhd7dJpXYIxMGY0 https://t.me/+-Hhd7dJpXYIxMGY0 اینم لینک کانال ماست خوشحال میشیم به ما بپیوندید👆 ۱۲ ظهر پاک شه 🌞
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
حاجی ســکسی و دختر دبیرستانی لــوند و هــات🔞🥹🙊
- نــاله می‌کنی که بهت رحم کنم پدرسوخته؟ چشمهایش را با درد بست. - حاجی من خیلی وقته ســکس نداشتم! مرد چشمک زده و دم گوشش زمزمه کرد. - واسه همین ســینه هاتو می‌کنی تو چشمم که نگات کنم ؟ با شیطنت خندید وجوابی نداد که انگشت های داغ حاجی را ببین پایش حس کرد و.... https://t.me/+W6zoTz1GRpwwNDlk https://t.me/+W6zoTz1GRpwwNDlk یه حاجی که زن گریزه و زندگیش شده دین و ایمونش... توی محله کلی احترام و عزت داره و چشم دخترای مجرد دنبالشه🙈 اما یک شب، برای جمع کردم گند خواهر زادش، مجبور میشه دختر لــوند و قــرتی رو گردن بگیره و....🔞🙊
Show all...
#خنجر_پنهان #پارت107 . این دیگه چجور اجرای حکمیه؟! ×ما هم تابع قانونیم. دو حکم ازدواج با هم رسیده. اولویت با ارباب عمارته. وسط مراسم ازدواج هم که نمیشه وقت بذاریم و نشان اربابی سامی رو باطل کنیم. پس میمونه بعد از اتمام مراسم. . باطل کردن نشان همه‌اش چند دقیقه طول میکشه. ×ثبت ازدواج شما هم فقط چند دقیقه طول میکشه. امیرزند با عصبانیت از جاش بلند شد. . مثل اینکه واقعا نیازه سربازا رو احضار کنم! ×نیازی نیست زحمت بکشی! همین الانشم سربازاتون به دستور ساسان راهی اینجان! دیگه باید مرز رو هم رد کرده باشن. بعد از این حرف نگاهی به همسرش انداخت. سالار چشماشو ریز کرده بود و داشت حرفای طرلان رو آنالیز میکرد. امیرزند خطاب به سالار پرسید، . فرمانده اینجا چه خبره؟! دارید علنا شورش راه میندازید؟! سالار با خنده چشم از همسرش گرفت و به امیرزند داد. از نگاه همسرش متوجه قصد و نیتش شده بود و سعی کرد به روش خودش اوضاع رو در همون راستا مدیریت کنه. -شورش کجا بود، شاهزاده امیرزند! منظور همسرم دعوت ساسان از  دوستانشه. خودتون که بهتر میدونید ساسان چند سال مسئول آموزش گردانهای حکومتی بود. هم اون هم امیرارسلان کلی دوست مشترک تو ارتش دارن. ساسان برا دعوت کردن اونا رفته! برای خرید vip کلیک کنید🔥 @Vip_Tel_manager
Show all...
👍 27 16
Repost from N/a
#پیشنهادمالک🔥♨️ رییس پولدار مرموزی که عاشق کارمند فقیرش میشه . اما اون دختر به اجبار نامادری ش با یه پسر دیگه...💔🔞 https://t.me/+sn2ipq2hZDAyN2Rk
Show all...
Photo unavailable
#ددی_لیتلبوی🍭🍼 #تریسام😈🩵 صدرا و امیر یک کاپل هستند که هردو پزشک و عاشق همدیگه ان، در کنار هم زندگی می‌کنند که با ورود معراج به زندگیشون حس های پدرانشون قلقلک داده میشه و ....😬🩵 https://t.me/+bhP4UplDWcZhYzQ0 https://t.me/+bhP4UplDWcZhYzQ0
Show all...
00:03
Video unavailable
داستان عشق ممنوعه ی دوتا استاد دانشگاه که عاشق همن🔥🔞 #گـــــــی🏳‍🌈 #عاشقانه🔞 #دانشگاهی📖#ممنوعه♨️ از ترس مثل #بید می لرزیدم.. توی بد موقعیتی منو دیده بود..👁 آستینای #پیرهن مشکی رنگشو بالا داد ... +حالا دیگه واسه من تو دانشگاه لباس جذب می پوشی..اره...؟!👿 با صدای #فریاد آخرش یکه خوردم.. _نه..به خدا..من بهم اجازه ی حرف زدن نداد و محکم #تنمو به دیوار کوبید. _اخ..😖 +خفه شو ..میخوای واسه کی #دلبری کنییی..هان..بگو بهم.. #چشمت کیو گرفته..!؟از #دانشجو هاست.؟! _نه..به خدا🫣 +پس کیه.؟! #حرف بزن...😒 بدون هیچ حرفی بهش نگاه کردم..واقعا دیونه شده بود.. دوباره #داد زد.. +حرف نمی زنی...نه...!؟!😤😡 #کمربند مشکی رنگشو از شلوارش بیرون آورد. و به حالت نوازش روی #سینه ام کشید... _..چی کار می کنی..!!🥵 +میخوام تموم این تن و بدنتو #کبود کنم که دیگه نتونی این لباس بپوشی ...!!😏🍆 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞 https://t.me/+7DiJvRALQG05ZGU0 https://t.me/+7DiJvRALQG05ZGU0
Show all...
Repost from N/a
00:15
Video unavailable
پسر عموش میدزدتش و میخواد وحشیانه بهش تجاوز کنه ولی دوست پسرش سر میرسه و...💦😱 #گـــــــــــــــــــــــــــی #صحنه_دار #پیشنهادی🌈 "چندتا انگشت میتونی تحمل کنی؟🔞 اون البرز حروم زاده با چندتا انگشت کارتو راه مینداخت؟" 🚫 آوان با هق هق بدنش رو روی مبل عقب کشید تا #انگشت‌های عرشیا از سوراخ دردناکش خارج بشه."تروخــدا بس کــن "😭🔞 اما عرشیا با خنده #کمربندشو در آورد و دوی مچش پیچید ...❌ "میخوام اون #باسـ.ن سفیدتو جوری #کبـود کنم که هم رنگ #کــیـ.رم بشه .."🚫 و‌همزمان با #جیغی که کشید در ورودی به شدت باز شد و قامت البرز...😱🚫 صحنه هاش خیلی بازه اگه بزرگسالی بیا🌈👇 https://t.me/+Bgb8tnj8QS8xYmRk ۸ صبح پاک شه 🌞
Show all...