cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ساواک💦

بغلت ارومترین جای دنیاست💦 ژانر:بزرگسال و عاشقانه 💦 به قلم:N

Show more
Advertising posts
1 115
Subscribers
-424 hours
-287 days
-6630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

#قسمت1 #عشقبازی‌با‌دکتر _میخوای این باسن خوشگلتو بکنم؟ مظلوم گفت:درد داره؟ دستی به باسنش کشیدم و چندتا سیلی بهش زدم که لرزید باسن این دختر کوچولو بدجور تو دل برو بود _داگی شو داگی شد و کون خوشگلشو داد و شورتشو کنار زدم و اول براش سوراخشو لیس زدم بعد انگشتمو توش کردم که نالید: اییی دکتر _جووونم مریض کوچولوم؟ داد زد:کیرتو میخوااام لطفا خندیدم و زیپ شلوارمو باز کردم و کیر سیخ شدمو بیرون اوردم خواستم بکنم توش که یهودر باز شد و منیشیم.... https://t.me/+ODX8Dv8ODEgwYjY0
Show all...
ساواک💦: ساواک در vipبه پایان رسید ♨️🔞 پارت جدید رمان فول هات ساواک💦😍 برای خرید vipمیتونید اقدام کنید . فقط با مبلغ ۳۵هزار تومن میتونید vipبخرید . این تخفیف استثنایی از دست ندید. برای خرید به ایدی زیر پیام بدید @Niii0pp2 در ضمن نویسنده اثر دیگه به نام اف چهار پی دی اف کردن . خلاصه اف چهار: دنیز دکتری که با ۳ تا از دوستاش به اف چهار معروف هستن و شبی که قرار خودشون به جای دختر های دیگه جا بزنن و به عرب ها فروخته بشن ۴ تا پسر خوشتیپ اونارو میگیره 💦 که به یکی از دختر ها به نام آیسو تجاوز میشه.
Show all...
#خاقان #پارت_۲۱۶ کپی حرام رنگش با حرفم پرید با این حال کم نیاورد و لب زد: شما کی هستین که منو تهدید میکنین؟ این چه طرز رفتاره؟ پوزخندی گوشه ی لبم شکل گرفت. پس میخواست بدونه من کیم. انگار تنش میخارید. با همون پوزخند لب زدم: من ریس ارشد ساواک هستم. اگه میخوای زنده بمونی و به کار دکتریت ادامه بدی بهتره اضافه تر از دهنت حرف نزنی. به کل دهنش بسته شد. آب دهنشو قورت داد و در حالی که خودکارو تو دستش فشار میداد با تته پته لب زد: ب...ببخشید.. من‌..من نمی دونستم که.. نزاشتم حرفشو ادامه بده و سریع گفتم : بسته دیگه حرف مفت نزن به زنم رسیدگی کن و حواست باشه یه تار مو از سر زنم و بچم کم بشه بلایی سرت میارم که روزی هزار بار از خدا بخوای که بمیری. حرفمو که زدم بی توجه به رنگ پریدگیش و لرزش دستهاش از ترس از اتاق بیرون زدم. نفسی گرفتم و سعی کردم اروم باشم. هنوزم باورم نمیشد من...من داشتم بابا میشدم‌. نمیتونستم حالمو وصف کنم. وجودم پر از خوشی شده بود. قلبم از این موضوع خوشحال بود. برای اولین بار توی زندگیم یه لبخند از ته دل زدمو سمت اتاق دلربا رفتم. دلم میخواست همش دست روی شکمش بکشم و کوچولومو حس کنم.
Show all...
12👍 5
Show all...
ᒪITTᒪE ᗰOOᑎ

گی‌لاو•ددی‌لیتل‌بوی🔞🏳️‍🌈 وقتى دارى زيرم ناله ميكنى برام بهترين ملودى دنياس شاهزاده كوچولوى من👅💦 •ꜰᴀʀɪᴍᴀʜ•

ساواک💦: ساواک در vipبه پایان رسید ♨️🔞 پارت جدید رمان فول هات ساواک💦😍 برای خرید vipمیتونید اقدام کنید . فقط با مبلغ ۳۵هزار تومن میتونید vipبخرید . این تخفیف استثنایی از دست ندید. برای خرید به ایدی زیر پیام بدید @Niii0pp2 در ضمن نویسنده اثر دیگه به نام اف چهار پی دی اف کردن . خلاصه اف چهار: دنیز دکتری که با ۳ تا از دوستاش به اف چهار معروف هستن و شبی که قرار خودشون به جای دختر های دیگه جا بزنن و به عرب ها فروخته بشن ۴ تا پسر خوشتیپ اونارو میگیره 💦 که به یکی از دختر ها به نام آیسو تجاوز میشه.
Show all...
#خاقان #پارت_۲۱۵ کپی حرام دست هامو روی دسته های صندلی سفت فشردم. چند لحظه متعجب چشمامو باز و بسته کردم تا ببینم خوابم یا بیدار. قدرت تکلمم از دست رفته بود و با دهن باز پرسیدم:چ..چی گفتین؟ دکتر تک سرفه ای کرد و لب زد: عرض کردم که بچتون آسیب ندیده. اما رحم مادر دچار پارگی شده و تا یک هفته رابطه برای ایشون خطرناکه. فقط و فقط باید استراحت کنن. خیلی باید حواستون بهشون باشع. زیاد نباید راه برنو استراحت مطلق داشته باشن. اما برای منی که دکترم جای سواله که کدوم مردی اینجوری وحشیانه با زنش رابطه برقرار میکنه؟ کدوم مردی اینجوری به زنش آسیب میزنه؟ حس خیلی خوبی داشتم.... باورم نمیشد من ...من داشتم پدر میشدم. بچه من تو رحم دلربا بود و من چطور متوجه نشدم. بغض بیخ گلوم چسبیده بود و چشمام از خوشحالی پر اشک شد. اما با یادآوری حرفهای مزخرف دکتر اخم هام به شدت تو هم رفت. این زن بی خاصیت کی بود که به من به خاقان منصوری همچین حرفی میزد؟ با همون اخم های درهم غریدم: زندگی من به شما ربطی نداره خانم. اگه ببینم یه بار دیگه تو کارهام دخالت میکنی از کار بی کارت میکنم اونوقت باید بری ج*ندگی کنی تا پول در بیاری.
Show all...
15👍 5
#تن_شهوتی38 _هوی بچه پرو حدتو بدونا با چه جراتی ادا من و در میاری عقل تو سرت هست اصلا؟! _تو با چ جرأتی من و بین این حس خراب ول کردی رفتی تو حدتو بدون که عرضه ی خوردن ساده هم نداری. _دهنتو ببند تا فکت و نریختم حیف که خوابم میاد چشامو از عصبانیت روی هم گذاشتم که تخت تکون ریزی خورد _مگه نگفتم بگير... حرفم کامل نشده بود که دیدم بهشت نابشو رو دهنم گذاشته! از پایین متعجب نگاهش کردم ک گفت: _یا میخوری یا تا صبح همینجوری میمونم!! کنارش زدم و به طرف کمد رفتم و ویبراتور رو برداشتم... به طرفش رفتم وسیلی محکمی به با.‌سنش زدم و بغلش کردم و سمت صندلی بردمش و شروع کردم بستن دستاش وقتی بستن دست و پاهاش و دهنش... ویبراتور  رو بین پاهاش جا دادم و شورتش رو کشیدم بالا. _خب خانوم کوچولو تا صبح لذت ببر اول خنثی نگاهم کرد ولی با حرکت ویبراتور کم کم شروع کرد تکون خوردن... https://t.me/+8qpswsRKDKg1NTU0
Show all...
●تـنِ شهــ💦ــوتی●

شورتتو بزنه کنار نو‌ک زبون👅شو رو چـو..چـو🍓لت قلقلک بده🍭

_آهههه #مدیر زودترر الان معاون میاد باید به اونم *ص بدم آهههه اوووف... مدیر حشری محکمتر با #ک*یر کلفت و قطورش توی #ک*ص تنگم تلمبه زد و همزمان به #پستون های گنده ام که حسابی مکیده بود و بالا پایین میشدن نگاه کرد... _آههه ماری #ک*یرم از گاییدن #ک*ص تنگ و #تپلت سیر نمیشه آههه آبمو میریزم توی #ک*صت میخوام #ک*ص صورتیت بچه داشته باشم اووف آههه از حرفاش حش‍*‍ری تر شدم و شهوانی خودمو به #ک*یرش کوبیدم _آههه مدیر اگه معاون اینجا بود حسابی شق میکرد و عصبی میشد ، آههه اومم دوست دارم اول از اون حامله بشم اومم در #ک*صم کوبید و #ک*یرشو از توی #ک*صم درآورد _اووف هوس خوردن #ک*ص دانشجوی ج*ندمو کردم اومم هیجان زده و حش‍*‍ری آه و ناله کردم که شروع کرد به خوردن #ک*صم خیره به #ک*یر سفت و کلفتش #ک*صمو بیشتر توی دهنش فشار دادم که در اتاق خواب باز شد و با دیدن معاون لخت با #ک*یر کلفت و گنده اش.... مدیر و معتون ک‌ص و ک‌ون دختر ج‌نده تازه وارد رو جر میدن .. #شهوانی‌ممنوعه https://t.me/+vySQi2dBuTI2YTNk
Show all...
دانشگاه شهوتـ

شب من فقط بشینم روش و بالا پایین کنم تو فقط نگاه کنی که چه جوری میره توش..💦🔞 نویسنده: تینا

ساواک💦: ساواک در vipبه پایان رسید ♨️🔞 پارت جدید رمان فول هات ساواک💦😍 برای خرید vipمیتونید اقدام کنید . فقط با مبلغ ۳۵هزار تومن میتونید vipبخرید . این تخفیف استثنایی از دست ندید. برای خرید به ایدی زیر پیام بدید @Niii0pp2 در ضمن نویسنده اثر دیگه به نام اف چهار پی دی اف کردن . خلاصه اف چهار: دنیز دکتری که با ۳ تا از دوستاش به اف چهار معروف هستن و شبی که قرار خودشون به جای دختر های دیگه جا بزنن و به عرب ها فروخته بشن ۴ تا پسر خوشتیپ اونارو میگیره 💦 که به یکی از دختر ها به نام آیسو تجاوز میشه.
Show all...
#خاقان #پارت_۲۱۴ کپی حرام کلافه پوفی کشیدمو با دست هام سرمو مالیدمو لب زدم: نمیدونم دکتر بهم چیزی نگفت. نگران جلوی در شروع به راه رفتن کردم. زهرا چیزی نمی گفت و اروم هق میزد و گریه میکرد. عصبانیت از خودم وجودمو به تلاطم انداخت. من نباید صبح اونجوری بهش دست درازی میکردم‌. چشم های معصومو اشکیش همش جلوی چشم هام بود. همون چشمها پدرمو درآورده. همون چشمها باعث عذاب وجدانم شده. همون پاکی ها و معصومیت ها وجودمو به لرزه انداخته‌. با صدای در سرمو زود چرخوندم که دکتر سمتم اومد و گفت: آقا لطفا بیاید تو اتاقم باید باهاتون صحبت کنم. سری تکون دادمو به زهرا سپردم هواسش به دلربا باشه. پشت سر دکتر وارد اتاقش شدم. دکتر پست میزش نشست و جدی لب زد: من خانومتونو معاینه کردم رابطع ی وحشتناکی که داشتن باعث پارگی رحمشون شده اما چیزی که مد نظره اینه که خداروشکر  به بچه آسیبی نرسیده.
Show all...
😢 24👍 3