Sogol's house.
351
Subscribers
No data24 hours
-37 days
+430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
خلاصه که پسر زندگی سخت و بیرحمه چون هرلحظه ممکنه یه سری از حقایق تلخ رو بکوبه تو صورتت و تو هیچ کاری از دستت برنمیاد.
بعضی وقتا هم به این کار و تواناییشون حسودی کردم، مثل همین الان. شاید اگه منم مثل اونا بودم نیاز نبود منتظر بمونم تا یکی باهام بیاد بیرون و وقتی میبینم هیچکس نیست کلا بیخیال بیرون رفتن بشم و تنها بشینم گوشه خونه.
همیشه آدمایی که تنها میرن بیرون و تو کافه میشینن واسم عجیب بودن چون خودم هیچوقت چنین توانایی رو نداشتم، هیچوقت این کار بهم حس خوبی نمیداد و وقتی چنین افرادی هم میبینم با خودم میگم یعنی الان حالش خوبه و راضیه؟
هیچوقت از تنهایی بیرون رفتن خوشم نمیومده و نمیاد. من دلم میخواد وقتی راه میرم همراه داشته باشم تا باهاش حرف بزنم، مغازهها رو باهاش بگردم، چیزای مختلف نشونش بدم، واسه خرید کردن ازش نظر بخوام، از همدیگه عکس بگیریم، باهم بخندیم.
نمیدونم چطوری بگم ولی تنها بیرون رفتن و قدم زدن و حتی تنها کافه رفتن و تفریح کردن این حس بیکسی و تنهایی رو واسم بیشتر میکنه؛ حسی که نمیخوام زیاد باهاش روبرو بشم.
فکر کن پیاماس باشی، از صبح همش درس خونده باشی، درد داشته باشی، بغض کرده باشی و دلت گرفته باشه، نیاز داشته باشی با یکی بری بیرون ولی هرچی مخاطبینت رو بالا پایین میکنی کسی رو پیدا نکنی که اونقدر پایه باشه تا بتونی بهش زنگ بزنی و بگی میشه نیم ساعت بیای باهام قدم بزنی و مطمئن باشی که باهات میاد و تنها نمیذارتت.
یه وقتایی مثل الان به اطرافم نگاه میکنم و میبینم با آدمای زیادی دوستم، با تعداد کمی خیلی صمیمیم ولی بازم تنهام.
بچهها هم اینجا هم تو بات قبلی خیلی اینو میگفتید
من الان نمیتونم زیاد آنلاین شم و همون تایمی هم که هستم زیاد نمیتونم چنلامو بخونم
یه دوهفته دیگه که کنکورم تموم شد چنلاتونو میگیرم و جوین میشم و با خیال راحت میخونم
ماچ
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.