cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

| •دریاچه قو •|

پارت گذاری: | دریاچه قو | 🌌 از شنبه تا پنجشنبه : 1الی 2پارت "ساعت00:00 "💙 پارت اول: t.me/romanlgbtbdsm/263 ارتباط با ما: t.me/AnoSafeBot?start=mp_nk مدیای 🔞: t.me/+ugHThmFwBDwzZjI0

Show more
Advertising posts
1 512
Subscribers
-624 hours
+3347 days
+24130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

آیه سعادتیان یه دختر ۱۷ ساله‌ی هورنیه که توی یه کارگاه خیاطی کار میکنه تا خرج خودش و پدر مریضشو بده. یه روز که توی کارگاه دوست و همکارش رو درحال سکس با دوست پسرش میبینه خیس میکنه که ناگهان مردی هیکلی با صورتی نقاب دار آیه رو توی کارگاه خفت میکنه و باهاش رابطه برقرار میکنه اما آیه نمیدونه که اون مرد مرموز و ناشناس کیه و قراره در آینده چی براش پیش بیاد!🔞 https://t.me/+K77nz4D7iHFhZWE0 https://t.me/+K77nz4D7iHFhZWE0
Show all...
00:06
Video unavailable
دختر سک.سی ۱۷ ساله ای که به شوگر ددیش میده تا خرج عمل بابای واقعیش رو دربیاره😱🔞 -بشین رو زانوم آیه ؛ باسن تپلتو تکون بده ، یالا! با عشوه و شهوت جلو رفتم و باسنم گندمو سمت شوگر ددیم گرفتم چنگی به کپلای باسنم زد و یکباره دوتا از انگشتاشو توی سوراخم فرو کرد دم گوشم غرید: -داری بازی رو یاد میگیری دختر کوچولو! -اومم باباییی چقدر کلفته ابنباتت سر ک.یرمو توی دهنش فرو کرد و لبای کوچیکشو دورش حلقه کرد. -اههه تند تند بخور کوچولوی بابا ک.یر کلفتمو توی دهنش عقب جلو میکردم و ک.ص نرم و کلوچه‌ایش رو با دست میمالوندم که با ورود یکباره‌ی پدر آیه توی کارگاه...💦 تو کارگاه خیاطی برای شوگر ددیش س.اک میزنه💦🤤 https://t.me/+K77nz4D7iHFhZWE0 https://t.me/+K77nz4D7iHFhZWE0
Show all...
IMG_7300.MP46.66 KB
Repost from N/a
بشتابید بشتابید📣💦 یه عالمه رمان طنز و جالب📚😂 عاشقانه و رمانتیک🌈❤️ اکشن و خشن❌💦
🔴 با سبک های خیلی متفـاوت و #جالب براتـون آوردیم که هیـچ‌جا این #سبــک‌هارو پیدا نمیکنید.🐸 💦❌ رمان های ترسناک و صحنه دار🔞 💋🍓 ژانر درام و رمانتیک و فانتزی 🔥 👅⛓ رمان های بدون کلیشه فول صکصی🙊 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 ʰᵒˡʸ ˢᵉⁿˢᵉ ᵇᵃⁿᵉʳ
Show all...
Repost from N/a
  • Photo unavailable
  • Photo unavailable
منبع کلی رمان و داستانک دوست داشتنی و جذاب💦💋 👈از همه ژانر ها (یائویی🤡، یوری، هنتای🍒، رمنس، تاریخی، بی دی اس ام😾 و فوتاناری🤤 و صحنه دار 🔥...) 🔞 همه ی رمان های جدید و جذاب و خفن🫦 رو تنها با کیفیتو رایگان بخونید!🍀 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 https://t.me/+Dz_QhknZt-1mYzk0 ʰᵒˡʸ ˢᵉⁿˢᵉ ᵇᵃⁿᵉʳ
بمال رو لینکو حالشو ببر...🤙🎀سک.سی ترین کلاب برای بیبی های عاشق رمان 📚🍓
Show all...
سه سال از رفتن دایان می گذره و سورنا تموم زندگیش رو وقف کارش کرده! بعد سه سال پسری داخل شرکتش مشغول به کار میشه و سورنا با دیدنش یاد گذشته‌اش میوفته و کارن رو اسیر خودش می کنه... کارن با فهمیدن گذشته سورنا سعی داره ازش فرار کنه ولی سورنا با زور و تجاوز نگه‌اش می داره... با برگشتن دایان عشق قدیمی سورنا همه چی بهم می ریزه و سورنا مجبوره انتخاب کنه یا کارن یا دایان....! https://t.me/+DydELKbuYVNlZDFk گی عاشقانه کل کلی رمانی پر صحنه های خنده و 🔞🏳‍🌈💦
Show all...
#پارت1 کارن - سوراخت دیگه ار*ضام نمی کنه بهتره فکر چاره باشی پسرجون! د*یک گنده‌اش رو توی باسنم چرخوند و چکی روی کمرم کوبید. عصبی دستی به صورت عرق کرده‌ام کشیدم. با پوزخند محکم کمرش رو بهم کوبید. - شل کن پسر کوچولوی بابا کو*نت باز خونی نشه! از درد نعره زدم و سورنا د*یک گنده و خونیش رو توی ک*ون جر خورده‌ام فرو کرد. - پاره شدم سورنا جرت میدم! انگشت فا*کش رو دم کو*ن برجسته‌ام چرخوند با تفش کمی وازلین رو به سوراخم زد. - جان بابایی؟ دلت دی*ک ددی رو میخواد؟ ای جانم پسر کوچولوی خجالتیم الان بهت آبنبات میدم! قبل اینکه چیزی بگم دیک*ش رو توی باسن چرب و لزجم فرو برد. - اخخخ خودم کون*ت میذارم! بی توجه ت*لمبه زد و یهو صدای کسی اومد. - سورنا داری با کی حرف می زنی! https://t.me/+DydELKbuYVNlZDFk https://t.me/+DydELKbuYVNlZDFk
Show all...
پلاگ رو توی #دهن اریک میزارم و پستونکشو توی دهنش میزارم. _پستونکو میک بزنه. با میکی که به #پستونک میزنه پلاگ داخل سوراخش شروع میکنه به لرزیدن و صدای ناله های پر لذت و #دردش بلند میشه. کنار پاهای لرزونش میشینم و نوک سینه های نرم و صورتی حساسشو بین انگشتام میگیرم و میمالم و #نیشگون میگیرم. با شهوت صورتشو به کلفت سیخ کردم میماله و پستونکو بین دندوناش #محکم فشار میده که پلاگ با آخرین درجه داخل سوراخش میلرزه و صدای جیغش بلند میشه. پلاگچ از توی سوراخ تنگ و ملتهبش بیرون میارم و #انگشتامو جایگزین میکنم. انگشتمو روی دیواره های سوراخش میکشم که با برخورد دستم با #پروستاتش کل بدنش میلرزه و آبش با شدت...💦🔞 https://t.me/+jeyM2kukmh81ZGJk https://t.me/+jeyM2kukmh81ZGJk امین ددی که پسر #کیوت و لیتلی رو جلوی مغازه پستونک فروشی میبینه و...
Show all...
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+mY0HMZT0GJIxMmVk https://t.me/+mY0HMZT0GJIxMmVk سر کللاس تپل دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
Show all...
animation.gif.mp40.32 KB
00:04
Video unavailable
#Part1 -آههه اههییی تند تر توم تلمبه بزن هومانن اوووممم الت کلفتشو لای چ.وچ.ولم بالا پایین میکرد و داشتم زیر کلفتی صاحب خونمون جر میخورد و آب تپلم راه افتاده بود ناگهان در باز شد و مامانش وارد اتاق شد با دیدن ما لبشو گاز گرفت و لخت شد -پسرم بیا دوتایی ناز این دختر کوچولو رو پاره کنیم! با باسن گندش روی دهنم نشست و خودشو تکون میداد و الت پسرش... 💦🍌 با زن و پسر صاحب خونه سک..س میکنه😈💦 https://t.me/+Eit7edK3SKA2N2Y0 https://t.me/+Eit7edK3SKA2N2Y0
Show all...
0.97 KB
تریسام💜 لزبین💜 BDSM⚡️ کنترل‌ارگاسم💦 #دختره_گیر_دوتا_میسترس_روانی_افتاده♨️❤️‍🔥 🍒🍒🍒🍒 #بوسه‌ی محکمی به لبهای #خونین مونیکا زد و ازش فاصله گرفت. با #غرور به صندلی تکیه زد و گفت: _ میشنوم مونیکا #ناله کرد: _ سرورم ازتون... خواهش میکنم. #التماس... لطفا بذارین #ارضا... دایان با پشت دست به دهن دخترک #کوبید و بیحوصله گفت: _ مثل آدم حرف بزن #توله https://t.me/+ONVWhNjiyTcwNzI8 https://t.me/+ONVWhNjiyTcwNzI8
Show all...