cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

لیـ🔞ـکـتـــ💦ــور

﷽ لیـ🔞ـکـتـــ💦ــور... شیرِ درنده رو کسی قادر به رام‌ کردن نیست...حتیٰ جفتش! ܩܠܝ࡙ߺܭߊ‌߬ܩܝ࡙ߺܭߊ‌߬ئܝ࡙ߺܠߺܨ✍️با همکاری S:m رمان‌های دیگرِ نویسنده👇 •|°اِگـــلاف°|• : آنلاین پارت‌گذاری: هر شب بجز جمعه ها 💚 تا انتها رایگان 🩶 Admin - @Sogoli_sos

Show more
Advertising posts
4 137
Subscribers
-1824 hours
-747 days
-25930 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

لیـ🔞ـکـتـــ💦ــور #پارت_193 بعد گذاشتن ظرف شیرینی روی میز عسلی! دوباره سمت آشپزخونه رفتمو از روی اپن ظرف میوه خوری و پیش دستی هارو برداشتمو به سختی تا وسط حال بردمشون‌ که با جابجا شدن پیش دستی ها فورا اراج و صدا زدم. _ اراج یه کمک میدی؟! تیزی نگاهش مثل نیزه سریع صدامو شکار کرد و از جا جهید و ظرف میوه رو ازم گرفت. _ بده من اینارو‌ فنچول، تو که زورت نمیرسه چرا دوتا دوتا میاری آخه میگفتی بیام کمکت‌ خب‌. نا محسوس لب برچیدمو‌ زیر لب گفتم. _ آخه نمیخواستم دوبار برم و بیام خستم میشه. اراج به وضوح شنید و میدیدم که چطوری از زور فشار خنده صورتش قرمز شده و به زور داره خودش و کنترل میکنه که پق نزنه‌‌ زیر خنده. _ آهای دو کفتر عاشق اونجا چی دارین بق بقو میکنین دم گوش همدیگه؟! اراج چشم ازم گرفت و میوه رو کنار شیرینی گذاشت و بغل دست فرزاد نشست و یکی خوابوند پس کله اش البته آروم. _ به جای کمک کردن به زن داداشت داری بق بقو میکنی؟! با خنده بی صدایی پیش دستی و چاقو هارو جلوی هرکس یدونه گذاشتمو خواستم شیرینی رو از روی میز عسلی بردارم که دست اراج روی دستم نشست و گفت. _ تو خم نشو خانمم‌ من تارف میکنم، هرچند این دوتا صاب خونه ان‌ مهمون نیستن‌ که پذیرایی بخوان. ای خدا این چی داره میگه ممکنه ناراحت بشن خب، نگاه نگرانم روی فرزاد و شیما نشست که با دیدن لبای خندونشون‌ پی به ناراحت نشدنشون‌ بردم. باز خوبه خداروشکر بهشون بر نخورده، آروم کنار شیما نشستمو یکی از چایی های داخل سینی رو برداشتم که‌ صدای اراج توجهم‌ و جلب کرد. _ میگم زن داداش. کمی سکوت شد و جوابی از شیما نگرفتیم که دوباره اراج صداش زد ولی بازم جواب نداد، همونطوری با سری پایین خیره دست هاش بود که اینبار فرزاد صداش زد. _ عه شیما! خانمی! اراج باشماستا‌.
Show all...
8
Repost from N/a
خفن ترین رمانای انلاین😍🫀 به درخواست مکرر شما😌🫰 هرژانری که میخوای بخون🤤👇🏻 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 🖤 عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞 🌪 دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥 🥂 با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧 🌙 شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن 🌱 دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣 🫧 پری کوهستان: شیطانی که عاشق یه کشیش میشه!🔞 🕊 تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷 🧚‍♀️ من تو این قلعه‌ی طلسم شده گیر کردم تانای؛ می‌شه خودتو برسونی؟! ⁉️ 💕 دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀 🎭 این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱 🔥 نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست 🫰 عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️‍🩹 🫀 اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و .. 🦋 مامور مخفی ای که توی ماموریت‌ عاشق رئیس مافیا میشه 🖇 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 💍 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 👀 عاشقانه‌ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظره‌ای که واسشون میفته....!🤯 🍄 صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش‌ میشه.....🔴🔴 👑 شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈 🎨 اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔 💎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠 🌸 ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد ❤️‍🔥 " روایت ِداستانِ مثلث عشقی " سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقه‌اش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه 🪐 ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده 🌈 جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. . 🎁 روایت  دختر ستم دیده  16 ساله که برای رها شدن از اجبار پدرش  و برای ازدواج اجباری  مجبور میشه شبانه  فرار کنه❤️‍🩹همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش می‌رسه و... 🌈 دنیای رمانهای ممنوعه و بشدت کمیاب 🌊 💎 اتریسا هکر ماهر 18 ساله گول مافیای دورگه مسکو رو میخوره و..... ❤️‍🔥 جهت شرکت در تب لیست👇 @Delbar_editam 10صبح پاک
Show all...
Repost from N/a
توجه❌ پیشنهاد ویژه ادمین واسه رمان خونای چنل😍 عاشقانه‌ای هات میان اِلآی و هیرمان 🔞🤤 با حلقه دستش که دور کمرم تنگ تر شد ، سر چرخوندم‌ نگاهش کردم! به سمت چرخید ، گونه‌ام رو بوسید و تو چشمام بی حرف زل زد. دستم رو ته ریشش کشیدم و به چهره مردونه اش نگاه کردم ، لبهای قلوه‌ایش وادارم میکرد که #ببوسمش! یاد اولین #بوسه‌امون افتادم ، بعد از اولین بوسه که از سمت من بود انگار #اجازه نامه‌اش رو صادر کرده بودم. هربار که همو میدیدم #لبهام رو ریز میبوسید و عقب میکشید! میدونستم که #حس مردونگیش #تحریک میشه و به خاطر اینکه کار به جاهای #باریک نکشه عقب میکشید! ولی الان دیگه برام #مهم نبود قراره چی بشه ، شاید #اتفاقی که تو ذهنم #تصورش میکردم #بینمون میفتاد خانواده هامون مجبور به #رضایت میشدن! سرمو #جلو بردم لبهام رو #لبهای‌گرمش قرار گرفت ، انگار منتظر همین بود که #کام عمیقی از لبهام گرفت! روم #خیمه زد دستام رو #صورتش نشست ، هیرمان #ماهرانه لبهام رو #میبوسید! دستش اروم از #زیر تیشرتی که #تنم بود داخل رفت و #شکمم رو #نوازش داد ، دست دیگه اش رو گونه ‌نشست و با #ولع لبهام رو #میک میزد و میبوسید! با تموم وجودم میخواستمش دست بُردمو دو تا #دکمه اول #پیرهنش رو باز کردم و دستم رو دکمه سومی نشست #که گوشیم زنگ خورد....😐🔞 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 رمان فول صحنه و عاشقانه میخوای بیا کانال ما👅❌ 10صبح پاک
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
این رمانو به هیچ وجه از دست ندید که فوق العادس پیشنهاد خودمه بچه ها❌😍
اگه اهل رمان خوندنید یه رمان متفاوت میخواین بخونید برید تو کانال اصلیش❤️‍🔥 👇 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 رمان: پسر بلوچ❤️‍🔥 خلاصه: عاشقانه ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ... دختری که عاشق تنهاییه و با کسی کاری نداره اما امان از زبون درازش که بلاخره یه جایی کار میده دستش! و پسری  سردو مغرور  که در مقابل اِل‌آی قصه کم میاره و جون میده سر این دختر... اما چی میشه که یهو سرد میشن از هم؟! کسی سعی  در خراب کردن زندگی هیرمان و اِل‌آی داره؟! کدومشون اشتباهاتی میکنه که خوشی هاشون رو به سمت نابودی میکشه؟! https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 #عاشقانه #غمگین #مافیایی #پایان_خوش❤️‍🔥 جویین بدید که زودی پاکش میکنم❌ 16پاک
Show all...
Repost from N/a
وقتی سر از دنیای دیگه درآوردم،🍷 مجبور شدم با لباس شنا👙 همراه پسرها حموم برم. 🔞🧼 ➖➖➖➖➖➖➖ گذشته از اینکه تو میدان مسابقه هم خیلیا بهم دست درازی می‌کردند... 💦🫦 https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk 16پاک
Show all...
لیـ🔞ـکـتـــ💦ــور #پارت_192 اونم با لبخند تایید کرد و دیگه هیچ کدوم چیزی نگفتیم، شیما چایی هارو ریخت و من شیرینی ها رو داخل ظرف چیدم و بعد ظرف میوه ها و بشقاب و چاقو های مخصوص رو هم روی اپن آشپزخونه آماده و دم دست گذاشتم و با برداشتن ظرف شیرینی به سمت شیما برگشتم. _ چایی هارو ریختم ایوا جان. _ اوه باشه پس بریم! با حفظ لبخند پشت کردم بهش تا بریم بیرون که گفت. _ ام...راستش... یه چیزی میخواستم ازتون بپرسم ایوا جان این شایعه هایی‌ که قبل ازدواجتون‌ درباره اقا اراج و فرزاد پخش شده بود! اونا حقیقت داشتن! آخه ... آخه میدونی من ، اه میدونم فوضولیه‌ ولی ...خب من نگران اینم که اون شایعه ها آینده منو فرزاد و تحت شعاع قرار بده و میدونی! خوب میدونستم که کدوم شایعه ها رو میگه و نگرانیش‌ هم کاملا قابل درک بود ولی این وسط یه سر ماجرا به همسر من یعنی اراج مربوط می‌شد و من هیچ دوست نداشتم شیما چرت و پرت هایی که باب میل داریوش و دار و دسته اش بود و تو ذهنش راجب اراج بپرورونه‌. آهی کشیدمو با لحن کاملا جدی نیم رخ صورتم رو به سمتش گردوندم‌ و گفتم. _ شیما جان، من! نگرانی تو رو به عنوان یک همسر برای عشقت درک میکنم و بهتره که اینو بدونی تو اگر اعتماد کامل به آقا فرزاد داشته باشی! دیگه لازم نیست نگران شایعه هایی که اصلا صحت ندارن باشی و حتی اونا رو باور کنی، به عنوان یک دوست بهت نصیحتی میکنم و امیدوارم به یادگار ازم داشته باشیش، ما الان یک همسر یک دوست یک خواهر و درآینده نزدیک یک مادر خواهیم شد و این ها‌ همه مسئولیت جدای خودشون رو دارن، ما صاحب یک خانواده و جزئی از ستون یک خانواده شدیم پس اگر قرار باشه که با هر حرف بی ربطی تیشه برداریم و بیوفتیم به جون ریشه های زندگیمون! در واقع به پیروزی دشمن کمک و خودمون رو دشمن شاد کردیم، متوجه شدی عزیزدلم؟! با مظلومیت و سادگی طبیعی سر تکون داد به لبش قوس داد. _ خانماااا‌ پس چی شد این چایی بابا گلومون‌ خشک دیگه. آخ آخ آراج راست میگه، زود کناری ایستادمو‌ به شیما اشاره کردمو گفتم. _ تو جلوتر برو عزیزم منم میام.
Show all...
12👍 1
Repost from N/a
_من همین الانشم‌ اسمت میاد دنبال سوراخ موشم‌ شاهو سری تکون داد و اینبار به راحتی شلوارمو‌ تا نصف کشید پایین با ترس نگاهی به اطراف کردم با رفتن دستش بین پام با خجالت سرمو‌ تو گردنش فرو بردم. _مثل سگ کتک خوردی صدف تهشم تو حیاط و توی این وضعیت مثل سگ خیس کردی الحق که حیوونین با فرو رفتن آلت بزرگش تو واژ*نم‌ آهی از درد و لذتی که تو تنم پیچید کشیدم _داگ استایل شو جند*ه کف انبار سگی شدم و از پشت اومد روم و واقعا مثل یه سگ داشت جرم میداد _شاهو یواش پارهههه شدم آخ .... یواش نامزدم‌ الان میفهمه شدت ضربشو‌ بیشتر کرد و موهامو محکم کشید و غرید _بزار بیاد ببینه دست گذاشتن رو مال بقیه یعنی چی بزار بدونه تویی که ادعای پاکیت میشه غارت کردم با باز شدن در و صدای....... https://t.me/+qcg-5ZvhN3AwZmU8 https://t.me/+qcg-5ZvhN3AwZmU8 https://t.me/+qcg-5ZvhN3AwZmU8 دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی خشن مذهبیش میشه و ...♨️ 10صبح پاک
Show all...
Repost from N/a
خفن ترین رمانای انلاین😍🫀 به درخواست مکرر شما😌🫰 هرژانری که میخوای بخون🤤👇🏻 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 🖤 عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞 🌪 دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥 🥂 با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧 🌙 شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن 🌱 دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣 🫧 پری کوهستان: شیطانی که عاشق یه کشیش میشه!🔞 🕊 تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷 🧚‍♀️ من تو این قلعه‌ی طلسم شده گیر کردم تانای؛ می‌شه خودتو برسونی؟! ⁉️ 💕 دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀 🎭 این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱 🔥 نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست 🫰 عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️‍🩹 🫀 اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و .. 🦋 مامور مخفی ای که توی ماموریت‌ عاشق رئیس مافیا میشه 🖇 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 💍 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 👀 عاشقانه‌ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظره‌ای که واسشون میفته....!🤯 🍄 صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش‌ میشه.....🔴🔴 👑 شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈 🎨 اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔 💎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠 🌸 ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد ❤️‍🔥 " روایت ِداستانِ مثلث عشقی " سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقه‌اش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه 🪐 ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده 🌈 جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. . 🎁 روایت  دختر ستم دیده  16 ساله که برای رها شدن از اجبار پدرش  و برای ازدواج اجباری  مجبور میشه شبانه  فرار کنه❤️‍🩹همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش می‌رسه و... 🌈 دنیای رمانهای ممنوعه و بشدت کمیاب 🌊 💎 اتریسا هکر ماهر 18 ساله گول مافیای دورگه مسکو رو میخوره و..... ❤️‍🔥 جهت شرکت در تب لیست👇 @Delbar_editam 10صبح پاک
Show all...
👍 1
Repost from N/a
دختری که عاشق یه پسر بلوچ میشه که از قضا خلافکاره‌.....❤️‍🔥❌ #پارت_واقعی 💔😞 _اِل‌آی نمیخوام اذیت بشی نمیخوام باهام جایی بیای که میدونم برات سخته ممکنه اذیتت کنن و حتی میتونه واست خطرناکم باشه... وا رفته از حرفش پچ زدم _یعنی چی؟! صدای ضعیف و گرفته اش تو گوشم پیچید و با هر کلمه‌اش اشکام سرازیر میشد: _ نمیتونم الان دست بردارم از کار کوفتی که داره اینجوری فاصله میندازه بینمون؛ شاید....شاید من آدم زندگی تو نیستم ، ببین حتی خانواده‌هامونم راضی به وصلتمون نیستن...حتی خودتم انگار.... میون حرفش پریدم و با گریه گفتم _من چی؟  تو اصلا منو درکم میکنی هیرمان؟ میدونی چه حالی شدم وقتی بدِ تویی که دوست دارمو گفتن ، میدونی چه حالی شدم وقتی واسه خودت بریدی و دوختی که کجا باید زندگی کنیم یهو همه مخالف شدن یهو اومدن گفتن تو کارت خلافه؛ خودتم لج کردی و چیزی نگفتی! بغض مانع نفس کشیدنم میشد و نفسم به سختی بالا میومد ، اشکام رو پس زدم و گفتم _اره حالا که تو جا زدی و نمیتونی به خاطر من دست برداری از هر غلطی که داری میکنی ، منم عقب میکشم منم دیگه فکر میکنم به درد هم نمیخوریم! بابا راست گفت اصلا تو کجا و من کجا دین و آیین و رسم زندگی تو کجا و من کجا؟! ادامه پارت در چنل زیر😭👇 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 https://t.me/+LzpcC0zMn2NhNjE0 چنلش خصوصیه سریعتر جویین بده تا پاکش نکردم❌ 24پاک
Show all...
Repost from N/a
من اتفاقی وارد یک #بازی شدم که به وسیله‌ی اون می‌تونستم به انیمه‌های مختلف #تناسخ پیدا کنم.🙊🔞 من هم انیمه ورزشی #یواموشی_پدال رو انتخاب کردم و جایگزین نقش اصلی شدم اما این سیستم لعنتی من رو یک #آیدل محبوب کرد.🩰💞 از قضا این دختره خیلی #کیوت و جیگر، به خاطر #بیماریش فقط یک سال فرصت #زندگی داره.🤕💔 حالا منه ناشی، چطوری وارد تیم #دوچرخه_سواری_پسران بشم و تازه براشون #پیروزی هم به ارمغان بیارم تا عمرم تو این بازی #تلف نشه؟!🥲 🪐 یعنی مُخی نمونده که این #جیگر نزنه!😋💦 ♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧♧✧ https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk https://t.me/+QbRWbJ5ZpKxlZWNk 24پاک
Show all...