Shahrud شاهرود (فرهنگی.اجتماعی)
سرنوشت تومتنی است اینکه اگر ندانی دست های نویسندگان،و اگر بدانی،خود می توانی نوشت
Show more341
Subscribers
-124 hours
-17 days
+1230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
و پایان....
از روزی که کلیددار ۴۰۱ یک لنگه پا گوشه در ایستاده بود و منتظر بود که ساختمان را تحویل ۴۰۲بدهداندازه یکسال گذشته .
سال ۴۰۲ گذشت همانطور که ۱۴۰۱ سال گذشته .امسال هم به روزای آخرش رسیده و نفسش به شماره افتاده و عنقریب است که به حال احتضار درآمده و تحویل شود .
در این گیر و دار ،گاهی آدم حسش می گیرد که پشت سرش را ببیند . ببیند که اینهمه آمده پشت سرش چه خبر است ؟
نگاه به شاهرود در یکسال گذشته هم از همین نگاه هاست .
در این سالی که گذشت عزیزانی از دست رفتند ،جایشان برای همیشه خالی شد و داغ هایی بر سینه نشست که جبرانش ممکن نیست
عروسیهایی پا گرفت و دل هایی عاشق و شیدا شد و جوانانی با هزار آرزو راهی خانه بخت شدند .
عده ای سر کار رفتند و عده ای بازنشسته شدند.
زوجهایی بچه دار شدند و در مقابل زوج هایی به تفاهم رسیدند که اخلاقشان بهم نمیخورد .
گره پروژه های بزرگ منطقه همچنان کور و بازنشدنی ماند و به موازات آن خیلی از سفره ها همگام تورم سنگین و کمر شکن باز نشد و کوچکتر و کوچکتر شد
در این سال بر خلاف صحبت از رشد چندین و چند درصدی اقتصادی ته جیب اما خبری نبود . شاید اگر نبود دوپینگ این یارانه معیشتی که الحق اسمش به نقشش می آید معلوم نبود چه بر سر معیشت مردم برخی روستاهای دور دست ما می آمد .
۱۴۰۲سال سختی برای اینترنت هم بود و سرعت لاک پشتی آن و افزایش قیمت های آن بر همه سختی های قبلی افزود
خلاصه در این وضع و اوضاع نوشتن ما از فرهنگ و زبان و اجتماع منطقه شاهرود شاید حال و حوصله ای برای نویسنده از یک طرف و برای خیلی ها به عنوان خواننده نمی گذاشت . اما دلخوشک بود ...یک دلخوشی که بله در میان در بین همه مشکلات ریز و درشتی که هر روز درشت ترش می کنند میشود به یک موضوع دل بست و کمی از مشکلات را فراموش کرد.
در این بین بودند افرادیکه لطف کردند ،منت گذاشتند و همراه بودند چه با تکثیر مطالب و چه با ارسال عکس و مطلب و تصویر .
دغدغه داشتند و یادمان بودند ؛ از فرصت استفاده کرده برای همه شأن سلامتی و شادکامی روزافزون آرزومندم . چله قول میرعلی سید همدانی؛هر که ما را یاد کرد ایزد مر او را یار باد/ هر که ما را خوار کرد از عمر برخوردار باد
در این بین باید خداروشکر کرد..
خدا رو شکر ....خدا رو هزاران هزار بار شکر که طبیعت با ما متناسب با وضعیت اقتصادی مملکت حساب کتاب نمی کند .
مثلاً مله دره بخاطر تورم از ما مالیات نمی گیرد!یا پلنگا_دله بخاطر شرایط تحریمی ،طبیعتش را با بما تحریم نمی کند ! یا با نوسان نرخ دلار صدای چهچه بلبلان تنظیم نمی شود !
خدارو شکر مهربونی و نوع دوستی مردم ما چیزی نیست که به نرخ دلار و ارز ونوسان قیمت طلا و سکه بستگی داشته باشد . خدارو شکر که مردم شاهرود هرچقدر هم زندگیشان سخت و تنگ شود دلشان به اندازه دریاست و همنوعان خودشان را فراموش نمی کنند. آنها دنبال حال خوبند . حال خوبشان را هم از همدیگر دریغ نمی کنند.
خدارو شکر که دم اخر،اسفندماه یک شادی خوب به منطقه ما تزریق کرد و عزیز دل منطقه به نمایندگی از دو شهرستان راهی بهارستان شد . این دم آخر سال انرژی گرفتیم . شارژ شدیم . این باعث میشه که با انرژی تازه ای وارد سال جدید شیم ...
این دم آخری که سال داره به روزای آخرش نزدیک میشه خوبه که به سبک همون رییس باسواد!! دولتی از خدا بخواهیم «هوله حالنا»کنه ...خدای بزرگ حال ما را هل بده به سمت چیزای خوب ...هلش بده به سمت شادی و شادکامی ...خدایا پول ها رو هل بده به سمت جیب مردم شاهرود ،لبخند ها را هلش بده به سمت لب های مردم سرزمینمان ،رونق رو هل بده به سمت بازار وکسب وکارشون ،اعتبارات رو هل بده به سمت پروژه کلور درام ...خدا همه چیزای خوب روهل بده به مردم منطقه شاهرود ما ....
در پایان از همراهی همه عزیزان ممنونم و به اطلاع می رسانم که به شرط بقا،پست بعدی این کانال بیستم فروردین ۱۴۰۳ به بعد منتشر خواهد شد
❤ 10
زیبایی ببینیم...سراسر شایسته تعظیم و سراسر شایسته احترام...
#شنبه_طلایی
#همای_سعادت
📸سید عمار محمودی
الغرض باغ گلت هیچ ندارد کم و کاست
هست هرچیز به جای خودو نظمش سمرست
این چراغ هنر و لطف و صفایت مادر
آتشی هست که از قعر دلت شعله ورست
اسماعیل علیخانی
#دیز
#مادر
لاکه
#لاکه در زبان تاتی می تواند یک طشت پر از نان باشد یا تغار خمیرگیری
ارجاع به #لاکه در زبان تاتی بسیار رایج بوده و شکم خالی و زبان طالب نان فرزندان منزل غالبا به جای سفره به #لاکه حواله می شد .
#لاکه عنوان کلی جانانی است مگر آنکه پیشوند آن دقیقا آورده شود
#نانه_لاکه و #قنده_لاکه دو عنوان مهم و پرکاربرد #لاکه در زبان تاتی کلور است.
با این تفاوت که دومی وسیله ای است که برای شکستن و خرد کردن قند بکار می رود .
قبل از آنکه قند های شکسته در بازار عرضه شود برای شکستن قند از این وسیله استفاده می شد. .
قند در قطعه های کوچکتر روی سکوی وسطی نشسته و با ضربات قند شکن به قطعات ریزتر تقسیم می شد .
❤ 1
راست می گفت فریدون مشیری که :
من سکوت خویش را گم کردهام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
#شال
👍 2
اسفند ماه در #شاهرود آداب و رسوم خود را داراست .همانطور که طبیعت خود را با #گیز_گیزا و #بدمشک و #وشکو_وا محیای ورود بهار می کند اهالی هم خود با رسوم خاصی آماده ورود بهار می شوند
از #لاپلاسه_شوری تا #ایشور و #آلاوه گرفته تا #حلوا_سازی و #نوروزه_خوانی و....
تصاویر ساخت حلوای محلی با نام #ضیابری_حلوا را در #شال نشان می دهد .
👈خانم خالقی زحمت تهیه این کار را کشیده و توییت شالجان منتشر کرده است .
👍 1
مرتضی عباس زاده دلتنگی های عصر پنج شنبه را اینگونه خلاصه کرده است:
غم و دلتنگی و صد یاد عزیز
از تو در خاطره هاست
باز هم می شنوم
تپش گرم تورا بر درگاه
سایه ات می لغزد
بر لب پنجره اما
صد آه.....
📸سید عمار محمودی
#وشکو_وا
#وشکو_وا در زبان تاتی کلور نوعی باد است که درختان را بیدار کرده و تا حدی زیادی برف ها و یخ های انباشته شده کوی و محلات را آب می کند .
#وشکو_وا اختصاصی دهه آخر اسفند است و غالبا با آفتاب و هوای صاف همراه است .
#وشکو_وا در فارسی احتمالا معادل باد بهاریست همان که حضرت سعدی درباره اش می سراید :
باد بهاری وزید، از طرف مرغزار
باز به گردون رسید، نالهٔ هر مرغزار
سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار
#وشکو_وا در تاتی دیگر نقاط شاهرود چه نام دارد؟!
زندگی چیست ؟ عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آن که عشق می ورزد
دل و جانش به عشق می ارزد
ابتهاج
#اسبو
#پدر