هزارتوی ابدیت 272829
با همچون تویی، قصه ها توانم نوشت. حرفی؟ سخنی؟ https://t.me/XBCHATBot?start=sec-cabhhajigb
Show more196
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
هروقت میگم دیگه بدتر از این نمیشه، زندگی یدونه میزنه پس کله ام میگه: بیا اینم بدترش...
کیان تو اعتماد کردی، تو اینقدر ساده و پاک بودی که باورت شده بود پلیسا آدمای درستی ان.
Repost from ﮼دفترچرخشبینهایتروزها
شنیدین مادر کیان چی گفت؟ گفت از جلوی یگان رد شدیم و مردم جلوتر بودن. رفتیم جلوتر، یگان داد زد برگردید. کیان به باباش گفت این یه بار و اعتماد کنیم به پلیس.
برگشتیم و ماشین رو به رگبار بستن.
کیان چون تپل بوده نتونسته بره زیر صندلی ولی داداشش قایم شده.
میشنوید اینارو؟ میبینید؟
چجوری زندهایم؟ چجوری زندهایم ما؟
Repost from aesthetic dinosaur.
Show all...