من؟ یه نمیدونمِ بزرگ
اینجا هر آنچه گفته نمیشود، زخم میشود. https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1141841-4nb33n2
Show more395
Subscribers
No data24 hours
+217 days
+10830 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Show all...
Hαмιd ѕαlιмι
facebook.com/hamid.salimi.14 instagram.com/hamid.salimi.59
قلمت خیلی قویه.
خیلی زیاد قویه و قشنگ!
انگار تک تک کلماتش از اعماق وجودت اومده بیرون
خودمو بین نوشته هات پیدا میکنم :)))
: شاکیام. اوضاع به کامم نیست؛ اما یاد گرفتم کام دیگران را تلخ نکنم. در این دریای بی ساحل گرفتار شدهام. نمیدانم برای ایستا ماندن روی آب، تقلا کنم، یا رو به جلو شنا کنم. شاید هم باید بگذارم این مجموعهی وسیع مرا در خود فرو بکشد و ببلعد. آشفته خاطرم. هر صبح که آینه این وضعیت را یادآوری میکند، آشفته خاطر تر میشوم. ناچاراً از دور به انسانها دست دوستی میدهم. هر چقدر کمتر اطرافم را شلوغ کنم، بارِ روانی کمتری روی دوشم سنگینی میکند. در حالِ حاضر، خودم خودم را به سختی تحمل میکنم. وای به حالِ دیگران.
Repost from Euphorbia
نمیدانم چه خواهد شد و راستش را بخواهی دیگر برایم اهمیتی ندارد؛ من برای تمام احتمالات زندگی خسته ام ؛