cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

قلب سنگی

به قلم:مهتاب.ر رمان های انلاین📚 خانوم معلم عروس نحس دیو و دلبر دختر دهاتی توکا ارباب زاده میانبر پارت اول🌿 https://t.me/c/1787718471/3542

Show more
Advertising posts
3 669
Subscribers
+1224 hours
+4187 days
+48830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دامنم رو دادم بالا و گفتم: عمو نیگا کن‌ چقد خیس شده، همه اش وقتی تو رو میبینم این طور میشه... عرق روی پیشونیش رو با پشت دست پاک کرد که دستش رو گرفتم و روی بهشتم گذاشتم: میشه چک کنی ببینی چرا هر وقت تو رو می بینم این طوری میشه؟ - می تونم خوبش کنم عمو جون اما ممکنه یکم درد داشته باشه. لب هام رو غنچه کردم و گفتم: اگه زود خوب میشه می تونم تحمل کنم. یهو زیپ شلوارش رو باز کرد و.... https://t.me/+gLglRC8AYg9iMjU0
Show all...
من نویدم... دکتر حاذقی که با خبر مرگ خواهرم برگشتم. فهمیدم پسرخالم فیلم لختی خواهرم رو پخش کرده... می خواستم انتقام بگیرم و تنها گزینم دخترخاله ی ۱۳ سالم بود. اون رو به زور گرفتم و چون دست خورده بود بهم دادنش. ازش فیلم گرفتم اما نفهمیدم اون چشمای طوسی ... https://t.me/+zmpdG-Hmlvs5MGY0
Show all...
Repost from دختر دهاتی
#غمزه_شیطان #پارت1 _برام یه نود از اون سینه های مرمریت بده عروسک. پوزخندی زدم و براش نوشتم: _خرج داره، شماره کارتم و که داری اول پولش و بزن تا ببینم چقدر دست و دلبازی به دقیقه نکشید نوتیف پیامک واریزی بالای صفحه نمایان شد. واسه یه  نودِ سی.نه پونصد زده بود؟! _پونصد زدم  ولی می‌خوام عکس اون کلوچه ی صورتیت و هم برام بفرستی بد خمارتم دختر.. چه خوش اشتها! طوری که صورتم مشخص نشه، فقط لبام مشخص بود زبونم و روی سینه ام گذاشتم و عکس گرفتم. سی.نه های سفید و گرد و بزرگم  با اون ن.وک صورتیش خودمم ح.شری میکرد چه برسه به یه مرد! عکس و فرستادم، دو تیک خورد. _اووف عجب چیزی هستی ش.ق کردم برات دختر. عکس ناناست و هم بفرست برام. بدون اینکه جوابش و بدم نتم و خاموش کردم و از تلگرام اومدم بیرون. _بمون تا برات بفرستم مرتیکه ی پفیوز. لباسم و مرتب کردم و از اتاقم زدم بیرون. صدای آه و ناله از تو اتاقِ نازی میومد، باز اون پسره ی ک...مشنگ و آورده بود خونه. صد بار بهش گفته بودم با خودت پسر نیار ولی ک.نی خانوم آدم نمیشد. صداشون بالا رفته بود و بد تو مخم بود. به سمت اتاقش پا تند کردم و به شدت درو باز کردم. با دیدنشون لخت تو بغل هم... ادامه 👇👇 https://t.me/+WwiBtwxuZMJhMDNk https://t.me/+WwiBtwxuZMJhMDNk https://t.me/+WwiBtwxuZMJhMDNk من کرشمه‌ام. دختر فاحشه ای که دل بستم به مرد مذهبی و جذابی که مال من نبود. اون لعنتی فقط نگاهش پی زن مریضش بود ولی منم کرشمه بودم و بلد بودم چطور با نازو عشوه هام دل ببرم. یه روز که صبرم لبریز شد تنها خفتش کردم و تنِ لختم و از پشت چسبوندم به تنش! طوری که نتونست پسم بزنه و شد همون چیزی که میخواستم.!!
Show all...
غـمـزهِ شیـطـان

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوه ی برادرم/ گیوا و...

Repost from دختر دهاتی
تو که نیستی تا ببینی گریه های هر شب من :)
Show all...
Repost from دختر دهاتی
رابطه دوتا دختر؟ #لزبین 🔞 اووووم چه خوبهه #قایمکی دستش پایین برد تو شلوارم و لاله گوشم میکی زد + هیش بذار انگشتام حرکت بدم ، صدات درنیاد توله سگ . ناله هام خفه کردم که لبخند خبیثی زد و چندتا انگشتش کرد بهم فشار داد و بلند خندید +ددی لطفااا .. بیشتر باهم بازی کن پنج انگشتش محکم بهم فشار داد و داخلش چرخوندشون + دوست داری دوباره بیشتر باهات بازی کنم کوچولو سفید ؟ و پشت سرهم چندبار محکم زد روم که صداهام بلند شد ... _ اگه کسی دیدتمون چی ؟ + هیش کسی چیزی نمیفهمه آروم باش انگشتاش از پشت آروم کشید روی بدنم و بعد بهم فشارشون داد که بلند جیغ کشیدم ، موهام کشید + خفه شو #خراب کوچولو صدام میشنون! لبام از درد گاز گرفتم که پنج #انگشتش فشار میداد و حرکاتش سریع و تند انجام میداد و تا ته میبرد .. شلوارش گازش گرفتم و چشمام با درد بستم + هیش از این درد #لذت بخش خوشت میاد کوچولو خراب ؟ _ خیلی #ددی .. + کی دوست داره هرشب درد بکشه؟ کی هرشب تو تخت حاضر میشه؟ _ من من من من اووم رمان معروف لزبین ها 🔞🔥 #صحنه_دار #رابطه_دوتا_دختر https://t.me/+7XO7ca4vqVlmYjc8 https://t.me/+7XO7ca4vqVlmYjc8
Show all...
- تَش🔥

درحال تایپ رمان جدید تَش 18+ آیدی چنلام : @gogolaim رمانای تکمیل شده : @Argnashens -روند پارت گذاری : هر روز یه پارت .

Repost from دختر دهاتی
به جای مشاوره روانشناسش رو جر می ده 💦😈 _ تا چشممو می بندم تصویر بدن #لختت جلوی چشم هام میاد! یک تای ابروم رو بالا دادم. _ الان وقت شوخی نیست! الان من #روانشناس تو هستم نه دوست دخترت! سرش رو #نزدیک آورد و جلوی گوشم آروم گفت: _ نمیتونم! لب پایینیش رو به دندون گرفت و #رها کرد. سریع خواستم ازش جدا بشم که از پشت منو گرفت و به #خودش چسبوند ...💦🔞 https://t.me/+rkn5f5aTqgsxMzVk https://t.me/+rkn5f5aTqgsxMzVk پارت واقعی❗️💯 ورود افراد زیر 20 سال ممنوع❌💦
Show all...
🔞خـانـومـ روانـشـنـاسـ🔞

انقدر گردنشو بخوری که دستت به بهشت کوچولوش رسید انگشتات خیسیشو حس کنه🫦💦 رمان: #خانوم_روانشناس🔞🔥 #عاشقانه #بزرگسال #روانشناسی😈💦 نویسنده: #بانوی_طلایی_F رمان های کاملم @novel_bano P1

https://t.me/c/1788962313/12

Repost from دختر دهاتی
🔮طلسم صبی عروسک سیاه غيرقابل ابطال🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان🦋²⁷ 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Show all...
_پدرت میدونه جای مدرسه رفتن تو ماشین به بادیگاردش  میدی؟ سینه هامو با لذت فشردم و میره به لبای خیسش محکم تر رو سالارش خودمو فشردم _گشاد شدی بچه مدرسه‌ای؟ سالارش  داشت میترکید و ابم با فشار به بیرون پاشید اما قبل اینکه کامل ار.ضا بشم دوباره خودش و توم فرو کرد و...😈🍆⛔️ https://t.me/+MWzRH11FMyw2YzJk به بهونه‌ی مدرسه پنهونی به بادیگارد باباش میده🚫🍑💦
Show all...
#قلب_سنگی #پارت_۱۰۳ #فصل_۱ عصبانی بودم، خیلی عصبانی. حتی به این فکر نکرد با اون غیرتی بازیاش دل یه دختر بی جنبه رو میبره. وقتی رگ گردنش باد کرده بود دلم می‌خواست واقعا عاشقم میشد. میکائیل به خاطر من دعوا کرده بود،منم به خاطر اون. ولی کارش درست نبود. همیشه یکاری می‌کرد مهمونی و مسافرت بهم زهر بشه. به ماشین که رسیدیم خودم و از توی اون بغلِ زیادی لعنتیش بیرون کشیدم و با حرص گفتم: -همش تقصیر توئه که دعوا شد همیشه شر درست میکنی آخه این چه کاریه؟ به منکه میگی هرزه با اونا دعوا میکنی مگه دیوونه ای؟ توی یه حرکت پشتم رو به ماشین کوبید و چنان سیلی توی صورتم کوبید که انگار برق سه فاز از کله م پرید. اون مرد هیچ وقت قابل پیش‌بینی نبود. دستم رو روی گونه م گذاشتم و با چشمای گرد شده و پر از نفرت بهش خیره شدم. میکائیل با حالت تهاجمی جلو اومد و انگشتش رو تهدید وار توی صورتم تکون داد و گفت: -یه بار دیگه حرف مفت بزن ببین باهات چکار میکنم #پارت_واقعی_رمان -سقطش میکنم. چاره ای ندارم. نمیتونم وقتی میپرسن بابای بچه کیه ، بگم شوهر دوستم! مشتش را روی میز کوبید: -خودم حاملت کردم. خودمم گردنش میگیرم . بقیه گه میخورن بخوان نظر بدن. فردا میریم عقد میکنیم . بدرک که دوستت زن اولمه. https://t.me/+h4SW9oASCbhiNzlk https://t.me/+h4SW9oASCbhiNzlk از شوهر دوستش حاملست😨
Show all...
👍 13 3
Repost from دختر دهاتی
- اسم شوهر دوست تو تتو زدی روی واژنت؟! با ترس هینی کشیدم و حوله رو دورم پیچیدم. -برای چی یهو میای تو؟! نگاهش روی بدنم پیچ و تاب میخورد. -چرا نگفته بودی انقدر خواطرخوامی سک.سی؟ عقب تر رفتم. -برو بیرون یارا میاد فکر بد میکنه! بیشتر بهم نزدیک شد، با یه حرکت بند حوله رو کشید و حولم افتاد. -اوف، تا یارا نیومده یه دور کارت‌و میسازم و اون کلوچه تو میگام! دستش رو بین پام فرستاد و چنگی به واژنم زد‌. -  بهشت تپل و کلوچه ای که میگن همینو میگن. یه انگشتش رو که وارد واژنم کرد نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و ناله ام بلند شد. - چه لاپا تنگی داره دوست زنم. انگشتش رو بیرون کشید و چکی به با.سنم زد. - خم شو تا رفیق نیومده همینجا بگ.امت سک‌.سی.. چشمم از خیلی وقت قبل دنبالش بود برای همین خم شدم، آ.لتش هنوز داخل واژنم نرفته بود که در باز شد و... https://t.me/+gKyU_mRMijAzNjZk https://t.me/+gKyU_mRMijAzNjZk دختره از شوهر دوستش خوشش میاد و... 🔞💦
Show all...
رهـــوار

اروتــیک🔥 / مختص به بزرگسالان🔞 #بنرها_پارت_واقعی_رمان_هستن به قلم: لواشک #رهوار ( آنلاین ) #قرتی ( آنلاین ) #ژیوار ( حق عضویتی / آنلاین ) #افیون ( حق عضویتی / آنلاین )

👍 1