«✨رمان دلشکن✨ | سهیلا زاهدی»
﷽ رمان دلشکن💔 به قلم؛ سهیلا زاهدی ✍ دیگر آثار نویسنده:👩💻 💥عشق معلم(کامل شده)📚 💥بحران زده(کامل شده)📚 💥اغمازده( درحال تایپ) 💥انهدام آپولون(درحال تایپ) ⛔کپی برداری از این رمان غیر مجاز است!
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
189
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
گایز برای آخرین بار لینک چنل جدید رو میذارم دوست داشتین عضو شین
5700
بچههای سقف هزینه کانال vip رو ماچیزی حدود ۲۵ تا ۴۰ هزار در نظر گرفتیم...اما چون شمایین بیایین یه تصمیمی بگیریم، مبلغی بین ۱۵ تا ۲۰ رو مشخص کنیم...هر مبلغی که اوکی بودین زیر همین پست کامنت کنین خودتون به نتیجه برسین و بعد همون مبلغ رو پرداخت کنین.
رواله؟
1300
صبحتون بخیر، برای کسانی که نمیخوان منتظر پارت بمونن ما کانال وی ای پیمون رو راه اندازی کردیم، اگر مایل به خوندن ادامهی رمان هستین با پرداخت هزینهی کانالvip میتونین ادامهی رمان رو بخونین اونجا هر روز ۴ پست داریم
هزینهی کانال هم برای شما عزیزان بیست و پنج هزار تومان هستش
💗💗💗
1500
#دلشکن
#پارت۱۳۴
شکستن دل خیلی راحت است، زبانت را روی لبهای خشک شدهات میکشی و لبهایت را تر میکنی، مغز را خاموش و دهان را باز.
آن وقت آن کلمات زهرآگین یکهویی، بیموقع، بدون هیچ هشداری قلب یک انسان، یک زن، یک فرشته را سمت مرگ سوق میدهند.
کاش آن قلب میمرد. اما لحظهی آخر درست وقتی با خودت زمزمه میکنی تمومه! از مردن دست میکشد و شکسته حال به تپیدنش ادامه میدهد.
از آن روز به بعد سمت چپ سینهات با درد میکوبد، با درد خون پمپاژ میکند، به امید روزی که کامل از تپیدن دست بکشد.
میگن آدم اشرف مخلوقات است، اما سخت در اشتباهیم آدم اشرف اشتباهات است، اشتباهاتی که زخم میشوند، عفونت میکنند و تا لحظهی مرگ همراهت باقی میمانند.
زخمهای روح، نفس هم عفونت کردهاند عفونتهایی که با گذشت زمان خشک شدند اما جای آنها به وضوح روی تن و روحش پیداست.
جاوید سخت آب دهانش را قورت میدهد، بازوی لرزان نفس را آرام نوازش میکند و با صدایی گرفته، پر بغض زمزمه میکند:
- اونا باورت نکردن دختر حکایت...اما من باورت میکنم، باورت دارم...برات میشم یک دوست، یک مرحم! تا حداقل چشمت به این زخمهای عفونی نیوفته.
نفس هق دردناکی میزند، یادآوری آن خاطرات تلخ، گزند و تاریک تمام روحش را درگیر کرده است.
و این درگیری روحش روی جسمش نیز آشکار شده است، بدنش از افت فشار و ضعف میلرزد، گوشهی لبهایش هیستریکوار میپرند و قلبش کند میزند. چشمهایش که از اشک هی پر و خالی میشوند برای لحظهای سیاهی میروند.
https://t.me/+Y43M-Ae844BmOWRh
https://t.me/+Y43M-Ae844BmOWRh
دختـ🦋➹⃟ـرونه
رمان دلشکن: به قلم سهیلا زاهدی تایم پارتگذاری: هر روز رمان عذاب: به قلم نگار بانو تایم پارتگذاری: هر شب «𝒫𝒰𝒯 𝒪𝒩 ℳ𝒴 ℰ𝒴ℰ𝒮 𝒯ℋ𝒜𝒯 ℐ𝒮 ℬℰ𝒯𝒯ℰℛ 𝒯ℋ𝒜𝒩 ℳℰ»๋ در دو چَشمِ من نشین، ای آن که از من، منتری 🌻🌻
4110
و یه چیز دیگه هم هست قطعا اونجا احساس غریبی میکنین، روند و فعالیت اونجا مثل اینجا نیست...ولی از همین تریبون اعلام میکنم رمان دیگر داخل اون کانال نویسندهاش من نیستم و بنرهاش مقصرش من نیستم روند کار اون چنل همینه....اما...قول میدم یواش یواش همه چیز مثل الانمون بشه😘ماچ بهتون....فردام براتون چندتا پارت میذارم همراه لینک اونجا
42011
سلام فرزندانم...گفتم کلی کار دارم انجام میدم؟
خب قراره از اینجا کوچ کنیم توی یک چنل دیگه...
و از فردا توی اون کانال پارتگذاری داریم، البته از اولین پارت...و میدونم این مسیله برای شماها سخته، خیلی سخت چون باید چند روز منتظر بمونین تا به پارتهای اینجا برسیم....اما لطفا درکم کنین، لازم بود خانوادهامون بزرگتر بشه، رمان دیده بشه...میدونم تا آخرش کنارم هستین و حمایت میکنین از رمان...پس لطفا کمی صبر کنین و همراهم باشین
4202
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.