𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝒓𝒂𝒊𝒏 𝒔𝒕𝒐𝒓𝒊𝒆𝒔

روی صندلی رو به روی استاد نشسته بود و داشت با عمق وجود مبحثی رو که استاد بد خط روی تخته میکشید رو وارد دفترش میکرد . بعد از تبی که دیشب داشت اومدن امروز به دانشگاه براش مثل سم بود اما چاره چی بود باید می‌اومد چون خیلی خیلی از این درس عقب بود و توی خونه نمیتونست بخونه . خمیازه ایی کشید و دستش رو جلوی صورتش گرفت همون لحظه استاد برگشت سمتش و بعد رو به کلاس گفت . -تا همین جا کافیه کسی سوالی نداره ؟ یکی از دانشجو ها از عقب کلاس بلند شد -استاد مشکلی پیش اومده ؟این جلسه خیلی زود تموم کردین -مشکل خاصی برای شما نیست من همسرم مریضه و امروز اصلا به حال خودش دقت نکرده و اون ه دانشگاه مجبورم برشگردونم خونه -استاد مگه همسرتون توی دانشگاه تدریس میکنن -خیر لطفا بیشتر از حد خودتون دخالت نکنید انگار داشتن توی دلم قند آب میکردن. پروانه های توی شکمم همگی به پرواز در اومده بودن و داشتن از گوشه چشم هام بیرون میزدن . همه که از کلاس بیرون رفتن چانیول اومد نزدیک و کنارم روی صندلی نشست -من با توچکار کنم این قدر لجبازی هان ؟من آروم اومدم بیرون خونه که تو بیدار نشی اون وقت بعد از من سر کلاسی ؟پاشو قربونت برم پاشو بریم خونه -هنوز کلاس دارم آخه -من با اون سهون عوضی صحبت میکنم برات غیبت در نکنه پاشو قربونت برم تا صبح تب داشتی الان هم مشخصه بدنت داغه تا بعلت نکردم پاشو بریم خونه 𓏲࣪ #coco 𓏲࣪ #chanbaek 𓏲࣪ #scenario🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

تولد آچارفرانسه ی استری کیدز، پسر چان، دوست‌پسر و سولمیت و قلب لینو، رپر همراه چانگبین، دراماکویین همراه هیونجین، هیونگ یه روزه ی فلیکس، انرژی سونگمین، پایه ی بوسه های جونگین، کسی که با اهنگاش ارامش رو به قلب و روحمون هدیه میده مبارک! پسر سنجابی اسکیز، شادی استی و مودمیکر توی روزای سخت، امیدوارم توی زندگیت لبخندت هرگز از بین نره 𓏲࣪ #Vinel 𓏲࣪ #Jisung 𓏲࣪ #HBD🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

「𝕴𝖙 𝖈𝖆𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖏𝖚𝖘𝖙 𝖆 𝖈𝖗𝖚𝖘𝖍」 ✧NAME→#ICBC ✧GENRE→Romance, Mystery, Criminal, Smut, Drama ✧COUPLE→Chanbaek ✧PART→15 ✧WRITER→#Fatina ───⊱♧⊰– ✧ TAP TO READ ▷𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 📮 ▷𝗖𝗠 𝗚𝗔𝗣 ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ◿ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖗𝖆𝖎𝖓 𝖘𝖙𝖔𝖗𝖎𝖊𝖘🌂 ◸ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ

رابطه‌ی ما مثل یه فیلم کمدی_تراژدیه مگه نه جیسونگی؟ به هم عشق نشون میدیم درحالی که درونمون هیچ حسی نداریم انگار که دوتا آدم بدون موسیقی باهم میرقصن آرزو میکردم کاش تو مثل بقیه آدمای زندگیم جزئی از این نمایش مسخره نبودی ولی تو هم چیزی جز یه کمدی نیستی واقعا نمیتونم جلوی خنده‌امو بگیرم تو بهترین کمدیَن هستی! نمیتونم برای شنیدن اون جمله طنز معروف صبر کنم بذار ببینم چی بود؟…. آها میگفتی :«دوستت دارم» نمیتونم دست از خندیدن بردارم خودمم بهترین کمدیَنم منتظرم نوبتم بشه تا آخرین جمله‌ی طنز این نمایشو بگم :«منم، دوستت دارم بیبی، بوی» حالا دیگه باهم غریبه ایم نه؟ 𓏲࣪ #victo 𓏲࣪ #minsung 𓏲࣪ #scenario🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

「𝖉𝖆𝖗𝖐 𝖘𝖎𝖉𝖊」 ✧NAME→#Darkside ✧GENRE→tragedy, Drama, angst, criminal ✧COUPLE→sebaek ✧PART→11 ✧WRITER→#lililee ───⊱♧⊰– ✧ TAP TO READ ▷𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 📮 ▷𝗖𝗠 𝗚𝗔𝗣 ───⊱♧⊰– ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ◿ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖗𝖆𝖎𝖓 𝖘𝖙𝖔𝖗𝖎𝖊𝖘 🌂 ◸ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ

𓏲࣪ #coco 𓏲࣪ #chanbaek 𓏲࣪ #scenario🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

دیگه این جوری نمیشد . چانیول لعنتی منو توی این اتاق بزرگ هتل تنها گذاشته بود تا به اون جلسه ی مزخرف تر از خودش برسه . پس برای چی منو آورده بود پاریس ؟ آورده بود که فقط منو توی این اتاق زندانی کنه . کاری کرد که متوسل بشم به همون شیوه قدیمی که مثل همیشه یک عکس از خودم بگیرم و براش بفرستم . حوله سفید رنگ هتل رو از روی پاهای کشیده ام کنار زدم تا بیشتر توی دید باشم . دکمه شاتر گوشی رو که زدم صداش توی کل اتاق پیچید و لبخند شیطانی من جای خودش رو روی صورتم پیدا کرد . حالا نوبت من بود که جبران کار های این مدت رو سرش تلافی کنم . ارسال رو که زدم همون جوری روی تخت دراز کشیدم که بعد از چند ثانیه در هتل با ضرب باز شد . _تو دقیقا معلوم هست داری با من چکار می‌کنی ؟ معلوم بود از پله ها دویده و اومده بالا _پایین بودی ؟ _مگه مهمه ؟وقتی از خودت این جوری عکس میگیری یعنی بیا خونه دیگه مهم نیست که کجا باشم . 𓏲࣪ #coco 𓏲࣪ #chanbaek 𓏲࣪ #scenario🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

خودمو توی آغوشش جمع کردم . یعنی هنوزم دوسم داشت یا از روی عادت این جوری منو توی آغوشش گرفته بود . بغل این مرد چی داشت که منو این جوری معتاد خودش میکرد . من عاشقش بودم ،هر روز بیشتر از دیروز و هر ثانیه بیشتر از ثانیه قبل فقط نمی‌تونستم ابرازش کنم . من کسی بودم که از دور فقط نگران شدن رو بلد بودم و از نزدیک فقط بهانه نزدیک تر بودن رو . شاید واقعا باید از جایی که بودم از آدمی که بودم فراریش میدادم . شاید واقعا باید میزاشتم کلا بره تا این قدر اذیتش نکنم . شاید ،شاید ، این شاید ها همیشه مغز منو از داخل تخریب میکنن و وجودم رو توی خالی تر از همیشه میکنن اما چاره چیه ؟ فکر کنم جدی باید کم کم اعتیادم رو به این آغوش کم کنم . کمی خودم رو عقب تر کشیدم تا از بغلش بیرون بیام اما همون لحظه فشار دست هاشو بیشتر کرد . _تو از توی آغوش من هیچ جا نمیری سعی هم نکن ! 𓏲࣪ #coco 𓏲࣪ #chanbaek 𓏲࣪ #scenario🥨 ──・── ⊹⁺ あ𓏲࣪ https://t.me/BLACKRAINSCENARIOS 𓂅⁺あ ──・── ⊹⁺

「𝕴𝖙 𝖈𝖆𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖏𝖚𝖘𝖙 𝖆 𝖈𝖗𝖚𝖘𝖍」 ✧NAME→#ICBC ✧GENRE→Romance, Mystery, Criminal, Smut, Drama ✧COUPLE→Chanbaek ✧PART→14 ✧WRITER→#Fatina ───⊱♧⊰– ✧ TAP TO READ ▷𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 📮 ▷𝗖𝗠 𝗚𝗔𝗣 ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ◿ 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖗𝖆𝖎𝖓 𝖘𝖙𝖔𝖗𝖎𝖊𝖘🌂 ◸ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ ᨒ ᨓ

🌍 @Fiction_nation دوستان گپ به طور موقت از امروز تا فردا شب بازه 📌🐢اگر نویسنده هستید قشنگ ترین فیکی ک نوشتید رو بفرستید 📌🐢و اگر خواننده هستید فیکی ک میخواید دیده بشه رو بفرستید ⛔️هر نفر یه داستان مجازه بفرسته⛔️ حتما و حتما به صورت لینک واتپد یا لینک دانلود ❗️ فیک ها خونده میشن 🍍✅ کلی توییت و فکت ازشون توی چنل گذاشته میشه و حتی پک استیکر مخصوص خودشون رو میتونن داشته باشن🤩 https://t.me/+DFXzqYVxP3A5MThk