cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

Advertising posts
481
Subscribers
No data24 hours
+177 days
+1630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

هفتمِ نوامبر (۲۵ اکتبر در تقویمِ قدیمِ روس)، سالگردِ انقلابِ اکتبر.
Show all...
«سِر ادوین مونتاگو¹، وزیرِ امورِ هند، گمان می‌کرد برای دفاع از ماهیتِ وجودیِ خود باید در برابرِ این بیانیه مقاومت کند...: "دولت ضربه‌ای جبران ناشدنی به یهودیانِ بریتانیا زد. دولت کوشیده است ملتی بسازد که اصلاً وجود ندارد. بی‌آن‌که ضرورتی داشته باشد، به کلِ جهانِ اسلام هشدار داده است و اگر در این کار موفق شود، فلسطینی ژرمنی‌شده² در کنارِ مصر ایجاد کرده است."» 1: edwin samuel montagu (۱۸۷۹-۱۹۲۴): دولت‌مردِ یهودی‌تبارِ بریتانیایی که به عنوانِ سیاست‌مداری لیبرال وزیرِ امورِ هند بود. او سخت مخالفِ صهیونیسم بود و اصلاً آن را یهودی‌ستیزانه می‌دانست و در مخالفت با بیانیهٔ بالفور در کابینه سخنرانی کرد. در نهایت با تاثیر‌گذاریِ او بود که یکی از شروطِ اصلی به بیانیه افزوده شد: این‌که تشکیلِ خانه‌ای برایِ یهودیان در فلسطین نباید به حقوق و وضعیتِ سیاسیِ یهودیان در دیگر کشورها آسیبی بزند. 2: احتمالاً مونتاگو به این دلیل از تعبیرِ "فلسطینِ ژرمنی‌شده" استفاده می‌کند که گمان می‌کرد بسیاری از یهودیانِ مهاجر به فلسطین، اهلِ اروپایِ مرکزی و شرقی بودند که تا حدِ زیادی زیرِ نفوذِ آلمانی‌ها بود. - "همان". @erjahat
Show all...
«سِر ادوین مونتاگو¹، وزیرِ امورِ هند، گمان می‌کرد بزای دفاع از ماهیتِ وجودیِ خود باید در برابرِ این بیانیه مقاومت کند...: "دولت ضربه‌ای جبران ناشدنی به یهودیانِ بریتانیا زد. دولت کوشیده است ملتی بسازد که اصلاً وجود ندارد. بی‌آن‌که ضرورتی داشته باشد، به کلِ جهانِ اسلام هشدار داده است و اگر در این کار موفق شود، فلسطینی ژرمنی‌شده² در کنارِ مصر ایجاد کرده است."» 1: edwin samuel montagu (۱۸۷۹-۱۹۲۴): دولت‌مردِ یهودی‌تبارِ بریتانیایی که به عنوانِ سیاست‌مداری لیبرال وزیرِ امورِ هند بود. او سخت مخالفِ صهیونیسم بود و اصلاً آن را یهودی‌ستیزانه می‌دانست و در مخالفت با بیانیهٔ بالفور در کابینه سخنرانی کرد. در نهایت با تاثیر‌گذاریِ او بود که یکی از شروطِ اصلی به بیانیه افزوده شد: این‌که تشکیلِ خانه‌ای برایِ یهودیان در فلسطین نباید به حقوق و وضعیتِ سیاسیِ یهودیان در دیگر کشورها آسیبی بزند. 2: احتمالاً مونتاگو به این دلیل از تعبیرِ "فلسطینِ ژرمنی‌شده" استفاده می‌کند که گمان می‌کرد بسیاری از یهودیانِ مهاجر به فلسطین، اهلِ اروپایِ مرکزی و شرقی بودند که تا حدِ زیادی زیرِ نفوذِ آلمانی‌ها بود. - "همان". @erjahat
Show all...
«سِر ادوین مونتاگو¹، وزیرِ امورِ هند، گمان می‌کرد بزای دفاع از ماهیتِ وجودیِ خود باید در برابرِ این بیانیه مقاومت کند...: "دولت ضربه‌ای جبران ناشدنی به یهودیانِ بریتانیا زد. دولت کوشیده است ملتی بسازد که اصلاً وجود ندارد. بی‌آن‌که ضرورتی داشته باشد، به کلِ جهانِ اسلام هشدار داده است و اگر در این کار موفق شود، فلسطینی ژرمنی‌شده² در کنارِ مصر ایجاد کرده است."» 1: edwin samuel montagu (۱۸۷۹-۱۹۲۴): دولت‌مردِ یهودی‌تبارِ بریتانیایی که به عنوانِ سیاست‌مداری لیبرال وزیرِ امورِ هند (۱۹۱۷-۱۹۲۲) بود. او سخت مخالفِ صهیونیسم بود و اصلاً آن را یهودی‌ستیزانه می‌دانست و در مخالفت با بیانیهٔ بالفور در کابینه سخنرانی کرد. در نهایت با تاثیر‌گذاریِ او بود که یکی از شروطِ اصلی به بیانیه افزوده شد: این‌که تشکیلِ خانه‌ای برایِ یهودیان در فلسطین نباید به حقوق و وضعیتِ سیاسیِ یهودیان در دیگر کشورها آسیبی بزند. 2: احتمالاً مونتاگو به این دلیل از تعبیرِ "فلسطینِ ژرمنی‌شده" استفاده می‌کند که گمان می‌کرد بسیاری از یهودیانِ مهاجر به فلسطین، اهلِ اروپایِ مرکزی و شرقی بودند که تا حدِ زیادی زیرِ نفوذِ آلمانی‌ها بود. - "همان". @erjahat
Show all...
Show all...
ارجاعات

«پیش از هیتلر نفوذِ یهودیت در جهان عمدتاً عنصری به سودِ آلمان بود، حقیقتی که مخالفانِ آلمان در جنگِ جهانیِ اول به‌خوبی از آن آگاه بودند. نفوذِ یهودیت در آمریکا، به جانب‌داری از حسنِ روابطِ دو کشور، مخالفتِ طولانی و مؤثری با ورودِ کشور به جنگ کرده بود. در روسیه نقشِ مهمی در انقلاب علیهِ امپراتوریِ تزاری بازی کرده بود که با موفقیت از آلمان اداره می‌شد‌. هیتلر با یهودی‌ستیزی‌اش نه‌تنها به عبث دشمنانِ زیادی در سراسرِ جهان تراشید، بل‌که از دوست دشمن ساخت و وزنه‌ای را که قبلاً در کفهٔ آلمانیِ ترازو بود به کفهٔ دیگرِ آن هُل داد. بازیِ دو سر باخت.» - "پیشوا: به رنگِ خشم و خون"، نوشتهٔ زباستیان هافنر، ترجمهٔ ژیلا فرهادی. @erjahat

«...صهیونیسم بر اساسِ ترکیبِ بالاترین شوراهایش چیزی مگر پروژه‌ای متعلق به یهودیانِ آلمان و اروپایِ شرقی نبود؛ وقتی هم که جنگ آغاز شد، هم‌دلیِ تقریباً همهٔ "یهودیانِ شرق" و به‌ خصوص یهودیانِ آمریکا به "دُولِ مرکز" و در نتیجه در درجهٔ نخست به آلمان معطوف بود. با آن‌که سازمانِ جهانیِ صهیونیسم بی‌درنگ اعلامِ بی‌طرفی کرد، مقرِ آن در آلمان ماند؛ آلمانی که هم‌زمان متحدِ امپراتوریِ عثمانی هم بود. درست است که آلمان نمی‌توانست فلسطین را به سادگی از متحدش بگیرد و در نتیجه نمی‌توانست قول‌های محکمی دهد، اما دیپلماسیِ آلمان این توانایی و اراده را داشت که سرنوشتِ یهودیانِ آن‌جا را بهبود بخشد و وزارتِ خارجهٔ آلمان هم‌واره رابطهٔ دوستانه‌اش با سازمان صهیونیسم را حفظ کرد.» - "همان". @erjahat
Show all...
«...صهیونیسم بر اساسِ ترکیبِ بالاترین شوراهایش چیزی مگر پروژه‌ای متعلق به یهودیانِ آلمان و اروپایِ شرقی نبود؛ وقتی هم که جنگ آغاز شد، هم‌دلیِ تقریباً همهٔ "یهودیانِ شرق" و به‌ خصوص یهودیانِ آمریکا به "دُولِ مرکز" و در نتیجه در درجهٔ نخست به آلمان معطوف بود. با آن‌که سازمانِ جهانیِ صهیونیسم بی‌درنگ اعلامِ بی‌طرفی کرد، مقرِ آن در آلمان ماند؛ آلمانی که هم‌زمان متحدِ امپراتوریِ عثمانی هم بود. درست است که آلمان نمی‌توانست فلسطین را به سادگی از متحدش بگیرد و در نتیجه نمی‌توانست قول‌های محکمی دهد، اما دیپلماسیِ آلمان این توانایی و اراده را داشت که سرنوشتِ یهودیانِ آن‌جا را بهبود بخشد و وزارتِ خارجهٔ آلمان هم‌واره رابطهٔ دوستانه‌اش با سازمان صهیونیسم را حفظ کرد.» - "همان".
Show all...
«اما ما نمی‌توانیم رهبر [دیگر ملت‌ها] شویم و حکومت‌ها در این مورد حق دارند؛ وگرنه در عرضِ دو نسل همه‌جا به درجهٔ ژنرالی می‌رسیدیم.¹ نژادِ ما در همه‌چیز لایق‌تر از بیش‌ترِ ملت‌های جهان است. دلیلِ این نفرتِ بزرگ [از یهودیان] هم همین است.²» 1: in theodor herzl: gesammelte zionistische werke in fünf bänden, tel aviv (teilweise berlin) 1934/1935, bd i ("zionistische schriften"), s. 80. 2: ebd., bd. 4, ("tagebücher" iii), s. 282. - "اسلام‌گرایی"، نوشتهٔ ارنست نولته، ترجمهٔ مهدی تدینی، نقل‌ها از تئودور هرتسل. @erjahat
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
Show all...
«مارکس نسبت به نثرِ خودش خیلی حساس بود و یک بار به یکی از ناشرانش گفته بود که علتِ تأخیر در تحویلِ دست‌نوشته‌هایش فقر، بیماریِ کبد و "وسواسِ ذهنی نسبت به سبکِ نگارش" است. در مقامِ کسی که استادِ هجو و استهزا و البته استادِ بیانِ موقرانه است، او پُرحرارت و پُرطمطراق می‌نویسد، از حالتِ رزمی به حالتِ بزمی می‌رود و از مهربانی به تُندخویی می‌رسد. روزنامه‌ای که در شهرِ کُلنِ آلمان او سردبیرش بود، روزنامهٔ راینِ جدید، توجهِ وسواس‌گونه‌ای به سبکِ نویسندگانی داشت که از آن‌ها بحث می‌کرد، به طوری که خودِ مارکس گاهی با استدلال‌های سیاسیِ مخالفانش به شیوهٔ یک منتقدِ ادبی برخورد می‌کرد. ایدئولوژیِ آلمانی حاویِ یک تحلیلِ وزنی روی نثرِ یک نویسندهٔ آلمانیِ خرده‌پاست و نشان می‌دهد که چه‌طور ضربانگِ خواب‌آورِ او موجب می‌شود خواننده از سرِ بی‌حوصلگی متوجهِ پوچیِ استدلال‌هایش نشود. جمله‌بندی‌های بد و استعاره‌هایِ پریشان نشانهٔ فکرِ بی‌محتواست.» - "فصل‌نامهٔ ترجمان، شمارهٔ ۲۸"، از یادداشتِ تری ایگلتون با عنوانِ "از مارکسِ ادیب و شاعر چه می‌دانید؟"¹. 1: مروری بر کتابِ marx's literary style, 2023. @erjahat
Show all...