راهی رهایی
من اینجا برای *خودم* مینویسم. چیزایی که کشف میکنم، چیزایی که میخوام یادم بمونه، چیزایی که میخوام بنویسم که بهشون فکر نکنم، غرهام، چراغام،… . داری خودگویههای من رو میخونی که گاهی پایدار و قدمتدارن، گاهی گذرا و موقتی.
Show more598
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+2830 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
بله بله
میدونم آقاجون درستشه ولی ما ق و غ رو کاملا متفاوت تلفظ میکنیم و این کلمه رو با غ میگیم.
ما به بابامون میگفتیم و میگیم آغاجون.
👍 5🤔 3
رفتیم خونه خاله مرضیه. حجاقا احوال آغاجون رو پرسیدن. یه لحظه اومدم بگم الان میان. یه لحظه فکر کردم ددی دم درن و الان میان تو.
چیه این دوری که بعد از ۱۴ سال عادی نشده و یادم میره.
پ.ن:پریروز ساعت ۵ عصر اینو فرستاده بودن و خطا داده.
💔 6❤ 3
تا ۳ با مامان بیدار بودیم برای وی پی ان و اینا.
تا ۲ بقیه هم بودن و مشغول باز کردن چمدونا بودیم با حضور مجازی ددی.
تا شب با کمک بچهها و امین، همه خونه مرتب شده بود. بین هال و پذیرایی پرده نصب کردیم. ساندویچ مرغ درست کردیم و بردیم فرودگاه.
امین اومد خونه از شرکت و حالم رو خوب کرد. دستگاه اسپرسو، کولر پرتابل و یه سینی از شرکت آورده بود با خودش.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.