cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

راهی رهایی

من اینجا برای *خودم* می‌نویسم. چیزایی که کشف می‌کنم، چیزایی که می‌خوام یادم بمونه، چیزایی که می‌خوام بنویسم که بهشون فکر نکنم، غرهام، چراغام،… . داری خودگویه‌های من رو می‌خونی که گاهی پایدار و قدمت‌دارن، گاهی گذرا و موقتی.

Show more
Advertising posts
598
Subscribers
No data24 hours
+27 days
+2830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

خوزستان، شوشتر
Show all...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ اهل کجا هستید که اینطوری تلفظ می‌کنید
Show all...
بله بله می‌دونم آقاجون درستشه ولی ما ق و غ رو کاملا متفاوت تلفظ می‌کنیم و این کلمه رو با غ می‌گیم. ما به بابامون می‌گفتیم و می‌گیم آغاجون.
Show all...
👍 5🤔 3
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ آغا جون؟؟؟؟..
Show all...
👍 1
رفتیم خونه خاله مرضیه. حجاقا احوال آغاجون رو پرسیدن. یه لحظه اومدم بگم الان میان. یه لحظه فکر کردم ددی دم درن و الان میان تو. چیه این دوری که بعد از ۱۴ سال عادی نشده و یادم میره. پ.ن:پریروز ساعت ۵ عصر اینو فرستاده بودن و خطا داده.
Show all...
💔 6 3
۵۵۰ پاسپورت مامان ۱،۵۰۰ خرید ادویه و سبزی از دایی مرتضی ۱،۹۵۰ ساعت حامد
Show all...
تا ۳ با مامان بیدار بودیم برای وی پی ان و اینا. تا ۲ بقیه هم بودن و مشغول باز کردن چمدونا بودیم با حضور مجازی ددی.
Show all...
تا شب با کمک بچه‌ها و امین، همه خونه مرتب شده بود. بین هال و پذیرایی پرده نصب کردیم. ساندویچ مرغ درست کردیم و بردیم فرودگاه.
Show all...
امین اومد خونه از شرکت و حالم رو‌ خوب کرد. دستگاه اسپرسو، کولر پرتابل و یه سینی از شرکت آورده بود با خودش.
Show all...
مامان دو ساعت پیش فرانکفورت بود.
Show all...
3
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.