𝗗𝗔𝗥𝗟𝗜𝗡𝗚
- مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا میمیرم و فردا چطور؟! جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشتهام... •𝑯𝒂𝒔𝒕𝒊-𝑴𝒂𝒉𝒅𝒊𝒚𝒆•🖤 @Novel_arasti
Show more301
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
- سینههات ریخته بیرون! اینطوری میخوای پیشم بخوابی؟
با گریه به وهاب نگاه کرد.
- میترسم برم تو اتاق خودم لباس بپوشم.
امیریل با چشمهای قرمز شده نگاهش کرد.
- لاکردار میخوای دست و دلم بلرزه برات؟
با لوندی لبش را گزید و وهاب دستش را روی سینه های دخترک کشید.
- صیغهی من شو... هم کسی نمیتونه اذیتت کنه و هم من واسه این کشش ها شرمنده خودم نمیشم.
ترنه زمزمه کرد.
- کشش به چی؟
محکم سینه هایش را فشار داد و با نفس نفس لاله گوش دخترک را به دهان برد.
https://t.me/+CaX4ziEC025jZGU0
https://t.me/+CaX4ziEC025jZGU0
دختره رو از دست یه عده آدم عوضی که خریده بودنش نجات داده و حالا خودش...🙈🔞
4600
Repost from N/a
#پیشنهاد_سکس!🔞💦
https://t.me/+uHkAZzZb9CZiZGJk
موهام رو نوازش کرد و نفس عمیقی کشیدم و عرق سرد و از روی پیشونیم کنار زدم.
کشدار زمزمه کرد:
-نظرت چیه اولین رابطهامون و امشب شروع کنیم دختر کوچولو؟!💦
شتاب زده نگاهش کردم و لبم رو ریز گاز گرفتم و با دودلی گفتم:
-ولی من آمادگی ندارم..🔥
نیشخندی زد و من و به سمت خودش کشوند و با شهوت زمزمه کرد:
-قول میدم مراعاتتُ بکنم توله!🍓🔥
سری به نشونهی تایید تکون دادم و دستم رو کشید و..🔞💦
https://t.me/+72SwbO1NPXdkNmVk
4900
Repost from N/a
پسر بچه وسط عیش و نوش پدر و مادرش مزاحم میشه و حرفایی میزنه که.... ❌😂😂🩸
#دکترایعشق
#پارت_واقعی_رمان
دستمو دور کمرم سها حلقه کردم و به کابینت چسبوندمش، سرمو آروم جلو بردم و خمار لب زدم:
- تا اون توله سرش گرمه و مزاحممون نمیشه بزار به کارم برسم
و پشت بند حرفم لبهام و روی لبهاش کوبیدم، با حس میبوسیدمش و اونم همراهمیم میکرد.
رون هاشو چنگ زدم و بلندش کردم. روی اپن نشوندمش و دستم از زیر لباسش پیشروی کرد و سینههاش رو چنگ زد
تو حس بودیم که با صدای امید هول شده از نبات جدا شدم
- بابایی... بابایی شینه های مامانیمو چیتال دالی
با اون اخم های بامزهاش اومد جلو و به پای سها سرخ شده از خجالت چسبید و مظلوم گفت:
- مامانی به من دیگ شیل نمیدی به بابایی میدی؟ اون بله شینه های مامان خودش و اینجولی بچلونه تو مال منی
با حرص پس گردنی به امید زدم و غریدم:
- توله سگ دو دقیقه نمیزاری آدم به عیش و نوشش برسه
صدای شلیک خنده سها بلند شد که با عشق نگاش کردم و بیتوجه به امید بوسهای روی لبهاش نشوندم.
اما با حرفی که امید زد هر دو شکه شدیم
- منم دلم بوس میخواد این لیحانه که اینجوری بوس نمیده به من خوشبحالت بابایی
ریحانه؟ منظورش دختر همسایه بود؟
- امید بابا منظورت چیه
- منو ریحانه میخواستیم زن و شوهر بازی کنیم ولی اون مثل مامانی ک به تو بوس میده به من بوس نداد تازشم نذاشت که....😂❌🔞
وای فسقلی بچه چه کارا که نمیکنه😂😂
پدر و پسر کپی همدیگه🤦♀️😂‼️
https://t.me/+iD7qEuj-soUwYmY0
https://t.me/+iD7qEuj-soUwYmY0
ماهان یگانه دکتر فوق تخصص مغز و اعصاب،بعد از شکست در رابطه ای که قرار بود شکل بگیره...خیلی زود متوجه میشه دخترعموش از بچه گی عاشق بود.
ولی ماهان میدونه که دیگه وارد رابطه احساسی نمیشه...
دخترعموش وقتی می فهمه ماهان برای گرفتن دکترا قرار بره خارج و تا ۳سال برنگرده،میره سراغ ماهان تا از عشقش بگه ولی....
♡دکترای عشق♡
♡ ﷽♡ قَسَمبِهعِشقکه هِیچبِهدِلنِشستِهاِیزِدِلنَخواهَدرَفت فصل اول آرامش گمشده فایل 📚 فصل دوم بازگشت جنون (پایان فصل دوم) فصل سوم دکترای عشق در حال پارت گذاری 😍 عاشقانه ،پرهیجان،جذاب😍 نویسنده :طراوت #کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام_
5210
سلام خیلی هاتون پرسیدین پارت ها ادامه نداره،کات شده و...
نه بچه ها رمان هست فقط تو تابستون پارت گذاری میکنیم،مرسی ازتون که حمایت کردین
اگه خواستید بمونید و اگه صبور نیستید لف بدین🩶
8500
Repost from N/a
خلافکار خشن💦🔥
مردنگی بزرگمو دم #سوراخ
کوچولوش گذاشتمو فشاری بهش وارد کردم .
صورتش از درد جمع شد ..شروع
کردم به #تلمبه زدن #داخل رحمش .
.خیلی #تنگ و ناب بود ....
با هر تلمبه زدنم #سینه های گردش تکون میخورد.
با دیدن خون لای #پاهاش با
خشونت لب زدم:چند بار دوختی #هرزه؟
کمیل خلافکار خشن و بی رحمی که
زنارو برای ارضای هوسش میخاد تا
اینکه با دلبر آشنا میشع و برای بدست
آوردنش.....
پارتی که قرار به زودی آپ بشه
سریع جوین شین🔥
https://t.me/+bi1TErFuaehiODFk
خلافکار خشن💦💦
دوستان چنل اصلی اینجاست رمان فول هاتو بزرگسال 💦 به قلم:N
4300
Repost from N/a
-من حاملم شاهین!🔞
- مگه دختر ۱۶ ساله هم حامله میشه؟
نلین لب برچید و با بغض گفت:
- اگر بابام بفهمه از یکی از نوچه هاش حامله شدم منو میکشه؟!❌
- حالا بچهی کدوم نوچهاش هست این تولهی حرومی؟!
- نامرد این بچهی توهه!
- از کجا معلوم این حرومی رو من توی دلت کاشته باشم؟!⛔️
همین لحظه در باز شد و پدر نلین...😱🫣
https://t.me/+1_8vztGJrYs1Y2Vk
دختر رئیس بزرگترین باند #مافیا رو حامله کرده و حالا بابای دختره میفهمه و...😱
♨️برگرفته از یک داستان واقعی♨️
#عاشقانه❤️🔥 #بزرگسالان💦 #ممنوعه⛔️
5410
- به دختر ۱۶ سالهاش تجاوز کردی شاهین؟!🔞
اون تورو راه داد توی خونش که با دخترش بخوابی؟! اون تورو مثل پسرش میبینه!
- دخترش خودش التماس میکرد زیرم جر بخوره!
- تو خیلی احمقی
اون دختر رئیس بزرگترین باند #مافیایایرانه،
اگر بفهمه تیکه تیکهات میکنه...
بدجنس جواب دادم:
- فکر نکنم بخواد دختر ۱۶ سالهاش رو با یه بچه توی شکمش بیوه کنه...😈🤰🏻
قبل از اینکه حرفم تموم بشه، رئیس اومد داخل اتاق و...🚷♨️
https://t.me/+1_8vztGJrYs1Y2Vk
♨️برگرفته از یک داستان واقعی♨️
#عاشقانه❤️🔥 #بزرگسالان💦 #ممنوعه⛔️
7500
Repost from N/a
دختره قرصهای #ضدبارداری میخوره که شوهرش مچشو میگیره!🤯❌
اوفففف بیا ببین چیکارش میکنه!💦💢
https://t.me/+kUX9Jk8_HLFlYmM8
-به چه حقی قرصهای کوفتی ضدبارداری خوردی هرزه؟!
آب دهنم رو قورت دادم و با صدای لرزونی نالیدم:
-تو یه مریض روانی، من ازت بچه نمیخام!
پوزخندی گوشهی لبش جا خشک کرد و در حالی که کمربندش رو باز میکرد غرید:
-وقتی یه توله کاشتم تو شکمت، میفهمی نباید بچه من و سقط کنی!🔞
https://t.me/+kUX9Jk8_HLFlYmM8
ادمین اجازه جوین شدن به ده نفر رو داده و بعد از سه بار هک شدن چنل لینک و به زور از نویسنده گرفتیم زود جوین شو!🤭💢⛔️
#رمانتلگراموبدونسانسور!❌🔞
6200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
داشتم رو تخت پیچ و تاب میخوردم داشتم دیوونه میشدم آخرش اونقد برام خورد و با #زبونش برام #تلمبه زد که با #لرزش #ارضا شدم و #آبم پاشید داخل #دهنش اونم خورد .👅🍌
بلند شد تفی به سر #کیرش زد و خیلی یهویی #واردم کرد که جیغ کشیدممم 🍌🔞⛔️
مرد غریبه=چقددددد #تنگییی تو #جندهههه💦🤤👅
https://t.me/+N6OaJGeaQz41Mjc0
https://t.me/+N6OaJGeaQz41Mjc0
animation.gif.mp40.36 KB
5700