MOON؛🐈🤍
بخند ، مَن چالِ روی گونتُ ببوسم !🤍" میشنومت جانان؛ @MOon_YellwoBot چنلِ پرایوت ؛✨ https://t.me/+iIxEwXaFvAtmNmRk
Show more275
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
-530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
نسخه صوتی(( زنبق قرمز ))
ترجیحا گوشش بدید
بهتر از خوندن نوشته فضاشو القا میکنه و براتون معما و مفهومشو واضح تر میکنه
@khodnevesht_kd
Repost from N/a
همواره درحال ریشه دادن بودم!
هیچ گاه زمین مشخصی نداشتم
اما ریشه دادن را متوقف نمیکردم
شخصی به نام ((درد )) مرا از زمینی ک در ان بودم جدا کرده بود
نه گلبرگی به سوی اسمان داشتم
نه زمینی ک ریشه هایم را در ان فرو ببرم
اما ریشه میدادم
طوری ریشه میدادم که از من ؛ منی دیگر متولد میشد و به دور شاخه های ازادی وجودم میپیچید
بارها در خود محبوص میشدم و همچنان ریشه دادن را متوقف نمیکردم
خودم را به اغوش کشیدم
ریشه ها به اطرافم میپیچیدند
بخشی از وجودم که چندین بار در خود محبوص شده بود ؛ خشک شد و فرو ریخت
من زمینی حاصل خیز از من ساختم
ریشه هایم را در ان زمین فرو کردم
بی توقف ادامه دادم
با وجود انکه ازادی را محبوص کرده بودم اما ازادی اینبار مرا در اغوش کشید !
درد زیادی را تحمل میکردم
همه جا تاریک شد ،
من از درد بیهوش شدم
۱ ماه گذشت!
اکنون دشتی پر از زنبق های قرمز هستم....!
بی کران و با شکوه
همواره هیچگاه اما شخصی بارها اکنون!
Khodnevesht_kd
حرفهایت آتشکده بود،
نه!
بهتر است بگويم خورشید بود.
که با مهربانی پردهی خاکستری وجودم را به کناری میکشید.
و گهگاه آتش سوزان کلماتت،
سردیِ به خواب رفته، لابهلای گورستانِ رویاهای این آشفتهحال را بهاری میبخشید.
چشمهایتو!
آی از آن برکهای که ماه را اسیر کرده.
که سرآغاز نیستی ناامیدی های من بود.
موهایت را میبوسم،
و با عطر یاسمین خنده میروید بر لبانم،
که موهایت زیباترین آوایی است،
که من با دستانم مینوازم،
و بر این مُشکین ميخانه نماز عشق به جای میاورم.
آنقدر که امروز بر مرداب خاطرات، کلنگ زدم.
که این هشتادین سپید خط را، از تو بسرایم.
و بسرایم؛
از دوستداشتنی هایت،
که گلآلود شد، این مرداب...
و دوباره بر شاخههای شکستهی روحم، شکوفههایی از عشق تو جوانه زد.
روبهرویم نشسته بودی، بر صندلی کنار پنجره همان کافهی متروک.
که دیوارهای هایش خورهی نم شده بود، و رایحهی بخاردارچین را میمکید.
و بر دامانش جای داده بود بیهودههای نویسندهای ناشناخته را.
که تمامی خطوط نبشته شده و بینهایت نوشتههای نانوشته گویای وصف زیبایی های تو نبود!
در ساحل چشمانت پهلو گرفتم، و حلزون گوشم جز سخنان شیرین تو ناشنوای هر نغمهای بود.
حلاوت سخنانت بر روی سلولهای قلبم نقاشی میشد، و به آرامی لبخندی زدم و چشمانم لابهلای صورتم ریزتر به نظر میرسید.
*بر گریه میخندی و من،
در گریه میخندانمت! "هوشنگ ابتهاج"
_ دلم میخواد با نفسم گونههاتو نوازش کنم.
"و لبام بین چالهگونهات جا گرفت."
خاطراتت مرهم بود بر زخم های تنم.
در همان روزهایی که نبودنت به پاییز میسپرد دل و جان مرا!
*سارینا
Repost from MOON؛🐈🤍
پس از درخواست مکرر شما عزیزان بلاخره چنل پرایوت برای گفتگو راحت تر و صمیمانه تر .. تاسیس شد🙂😂"
https://t.me/+iIxEwXaFvAtmNmRk
Repost from MOON؛🐈🤍
پس از درخواست مکرر شما عزیزان بلاخره چنل پرایوت برای گفتگو راحت تر و صمیمانه تر .. تاسیس شد🙂😂"
https://t.me/+iIxEwXaFvAtmNmRk
Show all...
معرفی کانالا | Liam
|-----| اول بخونین♥️:
https://t.me/Liam_MChannel/3ربات: @Liam_MChannelBot دیلی: @TLM_Wilson
سلاام ، قصد دارم چنل رو بفروشم ..
جهت خرید به ؛
ربات:
@MOon_YellwoBot
پیوی
@MOon0Reed
مراجعه کنید ..💜
Repost from دخترپاییزی"
میخوام چنلای جدید بخونم و با قلمهای جدید آشنا شم. اگر خواستید پیاممرو به اشتراکِ بقیه بزارید، چنلایی که دلخواهم بود رو پیدا کنم و وقتی برگشتم با شمام به اشتراک بزارم💓