پِلانیتیا
شونزدهمینروزِدومینماهِآخرینفصلِآخرینسالِقرن.
Show more477
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from Nyctophile
هر بار وقتی میگفت "من دیگه برم کم کم ... "
ساعت از من خجالت میکشید و زمان خودش را به کوچه علی چپ میزد و من شبیه کودک گرسنه ای که به زور از مادرش جدا شده باشد، مثل مرد عاشقی که در فرودگاه رفتن بی بازگشت معشوقه اش را تماشا کرده، مثل شاعری که آخرین شعرش را نوشته، بی پناه و درمانده و عاجز میشدم،
در آغوشش تمام چیزی که میخواستم بودم، یک عاشق به تمام معنا، یک پسربچه بازیگوش، یک مرد قوی و یک پدر فداکار که دخترش را میپرستید و اینها همه معجزه ی آغوش کوچک او بود.
آدمی محکوم است به مرور لحظاتی که روانش در آنها پررنگ بوده است، لحظاتی که ممکن است در آنها خودش را فراموش کند اما رنگ و حال روحش را هرگز.
جنونی به شدت مضاعف، در تنم گر میگیرد تا از ادامه ی متن امتناع کنم.
Repost from N/a
اگه دقت کنید فقط وقتی تنهایی زیر بارون قدم میزنید ، میتونید صدای قطرات بارون رو بشنوید ، ولی وقتی کسی کنارتونه نه!
من همیشه اون صدای بارون بودم.
Repost from N/a
بعضی وقتا فکر میکنم بهدرد معاشرت با مردم نمیخورم. به نفعشون نیست که دور و بَر من باشن. خستهشون میکنم، از دستم ناراحت میشن...
مأیوس نباش من امیدم را در
يأس يافتم مهتابم را در شب
عشقم را در سالِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر
میشدم، گُر گرفتم
-شاملو
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram
~ Challenge
این پیامو فور کنید تا با توجه به وایبتون، بهتون یه استایل بدم.
Repost from Nyctophile
کاش بودی یه جوری بغلم میکردی که تیکه های از هم گسستم دوباره پیوسته بشن…
Repost from 𝐍𝐠𝐚𝐫 ִֶָ
🩹 >> فور کنید ب دیلیتون نمره بدم ؛
ظرفیت نداره فقط چک کنید خط نخورده باشه .
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.