𝖬𝖺𝗒𝗅𝗂𝗇
من اقیانوسی بودم عمیق و پر از زیبایی، اما تو از کوسه ها میترسیدی .
Show more2 432
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from Her Diarys
این مسیج و فور کنین دیلیاتون بیام
یکم پیشتون فضولی کنم ، اه .
سلام دوست زیبایَم .
بار دیگر هوس کردم با تو اندکی سخن بگویم .
میدانی ، چندوَقتیست نفس کم میآورم،
آن طور که تو در ذهنَت تجسم میکنی نیست!
مدتیست که در اوج ناامیدی به امید یک شخص، برمیخیزم .
مدتیست که در اوج افسردگی به یاد چشمانَش، شاد میشوم .
مدتیست که در اوج نداشتنش ،او را در تک تک سلول هایم حس میکنم .
و مدتیست که در اوج بینفسیام ، اورا از دور نفس میکشم .
آری! مدتی است که اکیسژنم به شخصی تبدیل شده است.
شخصی که بارها بودنش را در ذهنَم تصور کردهام ، و هر بار هنگامی که قلبم در سینهام سنگینی کرد ، فهمیدم که اکیسژنی برای نفس کشیدن ندارهام !
میدانی! گلهام هم ندارم .
زندگی بار های متوالی ثابت کرده است که سهم ما از این همه خواستن ، نرسیدناست ، شکستاست ، وخفگی است .
میدانی ؛ دلم میگیرد وقتی اکسیژنم نزدیک من است ، اما من نفس هایَم به شمار افتاده است .
مدتی اسم دچار بیماری به نام (سردرگمی) شده ام !
زیرا آنقَدر دلداده ام که نمیتوانم رها کنم .
و آنقَدر خسته ام که نمیتوانم به جوانه عشقش در دلم آب دهم .
میدانی ! در خلوتم ان را پریزاد یاد میکنم .
بگذار دلیلش را برایت بگویم ؛
از چشمانش بگویم که کهشکانی با انبوهی ستاره است ؟ یا از لب هایش که سرخ تر از انار است ؟ یا از خال های روی بدنش بگویم ؟
یاد خال های مشکی اش افتادم...
آن ها معبودی هستن که من ستایششان میکنم !
زیباترین و بوسیدنی ترینش در زیر لبهایش است .
قصد داشتم طولانی تر از زیبایی هایش برایت بگویم، اما آنقدر حرف دارم که لال ترینم!
بی حرف ترین ، و درمانده ترینم!
بگذار ساده تر حالم را برایت با بیتی شرح کنم
• شخصیهمهشببرسربیمارگِریست •
• چونصبحشداونبَمُردوبیماربِزیست •
attach 📎