cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

مادام دارچینی

تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی

Show more
Advertising posts
356
Subscribers
-124 hours
-27 days
-1330 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
[امشب بخونید]
822Loading...
02
آیا میشه قدردان بودن رو به آدمها یاد داد؟
951Loading...
03
پاندای بزرگ گفت: تغییر حتی اگر ندونی نتیجه‌اش چی میشه، بهتر از حرکت نکردنه.
1235Loading...
04
چند وقت پیش یکی از من پول قرض گرفت. گفت خیلی توی سختی هستم و فلان. منم وقتی یکی میگه ندارم، تصورم اینه واقعا نداره. بعدا فهمیدم توی همون تایم رفته ترکیه. ناراحت شدم. بهش گفتم ای کاش همه ندارها مثل تو باشن که بتونن سفر برن. گفت: اخه من واقعا لازم داشتم برم سفر با خودم خلوت کنم! یه روز حواسش نبود عکسای سفرشو نشون داد که خانوادگی رفته بودن.
1103Loading...
05
مجبورن بگن نداریم، زیر قسط داریم له میشیم، نیاز به گلریزون داریم و این مدل حرفها و اداها و بعد هزارتا کار توی همین "نداری" انجام بدن و هی بیان توضیح بدن؟! داشتن و نداشتنمون رو برای خودمون نگه داریم که بعد هی ماله نکشیم!
1092Loading...
06
من حوصله‌ ندارم توی رابطه‌های واقعی و حضوریم خودم رو توضیح بدم، اینجا که دیگه جای خود داره.
1162Loading...
07
بعضی از آواها و حرکات بدن و سکوتها، از هزارتا جمله و کلمه برای بیان احساسات تاثیرشون بیشتره و حتی درست‌تر و کامل‌تر عمل میکنن! مثلا چند روز پیش که رفتم پیش پدربزرگم،بهش گفتم براتون گل گرفتم تا روحیه‌تون عوض بشه. توی چشماش اشک جمع شد و سرشو به چپ و راست تکون داد. یا وقتی داشتم درباره‌ی یه ماجرایی با تراپیستم حرف میزدم، اخر حرفام دستشو توی موهاش کرد و سرشو به صندلی تکیه داد و چشماشو برای چند لحظه بست. یا وقتی با مرتضی درباره یه اتفاق تلخ و تجربه مشترکمون حرف میزدیم، یه آه کشید و هردومون سکوت کردیم. یا وقتی با #رفیقم حرف میزدیم، آخرش یه هیعیییی طولانی گفت. چند ثانیه سکوت کردیم و بحث رو عوض کردم. یا وقتی یه موضوع رو برای جیم تعریف میکردم، دستشو روی شونه‌ام گذاشت و فشار داد. میدونید؟ من بنده‌ی اینام؛ همین استفاده نکردن از جمله‌ها و حرفها. همین که احساس و حرفت رو با چیزی به غیر از جملات نشون میدی و میگی. من عاشق زبان بدن و سکوتها و نگاه‌های دلگرم کننده‌ی پر امیدِ هزار حرفم!
1272Loading...
08
یه زمانی فکر میکردم با غریبه‌ها راحت‌تر میتونم ارتباط برقرار کنم ولی این چند روز بهم ثابت شد کلا از ارتباط فراریم. چرا اخه؟
1352Loading...
09
سلام بر کسانی که قلب ما هستند ولی بیرون از سینه‌ی ما می‌تپند..
1356Loading...
10
پیش خودم داشتم تراپیستم رو بابت کنسل کردن دو جلسه‌ی آخر محاکمه میکردم که همون موقع بهم پیام داد و گفت به چه دلیلی کنسل کرده و عذرخواهی کرد ازم. شرمنده‌‌ی خودم شدم.
1380Loading...
11
خلبان پرواز خانوم بود. تا اسمش رو اعلام کردند صندلی کناری دو دستی زد توی سرش و گفت خدایا بهمون رحم کن :))) ما و ۳-۴ تا صندلی دور و برمون بلند بلند میخندیدم.
1460Loading...
12
دیوار حموم هتل از این سنگ کرکره‌ای هاست. شبیه کرکره مغازه. زیر دوش بودم که یه لحظه از ذهنم گذشت نکنه یکی از اونور بکشش بالا🤦🏻‍♀️
1410Loading...
13
شاید هم زیادی روت حساب کرده بودم!
1492Loading...
14
گاهی دلخوشی‌های کوچیک، باعث ایجاد امیدهای بزرگ توی دل و قلب و روحمون میشن.
1462Loading...
15
از اولین آغوش، هزار شب هم که بگذرد، باز ستاره بی‌قرار و مهتاب بی‌قرار و این دل، بی‌قرار است!
1915Loading...
16
تغییر کردن درد داره و دردش وقتی بیشتره که ناخواسته و از روی ناچاری باشه ولی لازمه‌ی رشد کردنه.
2425Loading...
17
امروز که توی جلسه مدرسه‌ی جدید، هیچ‌کس رو نمیشناختم و اضطراب داشتم و گریه‌ام گرفته بود(!)، دلم برای بچه‌هام سوخت که بعد از هفت سال از دوستاشون جدا میشن و وارد محیط جدید و ناآشنایی میشن. راستش بیشتر درکشون کردم که چرا مقاومت میکنن و هی نق میزنن و دم به دقیقه اشکشون درمیاد که نمیخوان مدرسه‌ی جدید برن. امروز خیلی درکشون کردم، بیشتر باهاشون همدلی کردم، بهشون حق دادم، حتی از حال خودم براشون گفتم و البته گفتم همینه که هست!🤭
1891Loading...
18
از اول خرداد منتظر کلاسهای تابستونی مدرسه بودم، امروز اعلام کردن کلاسها آفلاینه! مسخره‌ها😬
1700Loading...
19
زنگ زدم گفتم: خانوم سَقَطی؟ گفت: سَقَفی هستم! به خدا من سقطی شنیده بودم.
1700Loading...
20
وسط مردادیم؟!
1660Loading...
21
دلم پر میزنه سمتت💚
1930Loading...
22
تا وقتی بهش فکر کنی و بهش احساس داشته باشی(حتی خشم و نفرت)، یعنی برات تموم نشده.
2114Loading...
23
اما قلب حافظه‌ی خودش را دارد..
2076Loading...
24
به موقع حرف زدن و به موقع سکوت کردن، یه مهارته.
2115Loading...
25
همیشه توی زندگی دلایلی برای ترک کردن پیدا میشه. سوال مهم اینه که دلایل بهتری برای موندن وجود داره یا نه؟ #دیالوگ
2586Loading...
26
توی این گرما نه باهام حرف بزنید، نه بهم دست بدید و بوسم کنید. حتی بغل هم نمیخوام.
2272Loading...
27
همونطور که ما یادمون نمیره در شرایط سخت چه کسانی کنارمون بودند، دیگران هم یادشون نمیره که ما کنارشون بودیم یا نه.
2503Loading...
28
به هزار نفر هم که درد و غمت رو بگی، در نهایت خودتی و خودت.
2178Loading...
29
چه خنجرها که از دل‌ها گذر کرد..
2494Loading...
30
۱۰ روز نیست هوا گرم شده، قطعی برق شروع شد😬
2630Loading...
31
Media files
2561Loading...
32
بعضی درها رو ببند. نه به خاطر غرور یا ناتوانی یا خودبینی، به این خاطر که دیگه به جایی منتهی نمیشن!
2465Loading...
33
چطوری میشه نبخشید ولی رها کرد؟! وزن نبخشیدن انقدر روی قلب و روان آدم سنگینی میکنه که بخوای هم نمیتونی رها کنی. بعید میدونم بشه. لااقل از توان من خارجه.
2463Loading...
34
#گفت: زندگی زناشویی زمین جنگ نیست که یکی ببره و یکی ببازه. باخت و ضربه زدن و به خاک و خون کشیدن همدیگه، در حقیقت باخت و ضربه زدن به رابطه‌اس.
2937Loading...
35
اگر انگلیسی‌تون خوبه، یادگیری اسپانیایی براتون مثل آب خوردنه.
2562Loading...
36
درحالیکه من از شدت گرما کولر میزنم و پیراهن میپوشم، استاد زبانم روبرتو که آرژانتینیه، فیلم فرستاده که وارد پاییز شدن و از سرما کاپشن پوشیده!
2541Loading...
37
چرا انقدر جهنم شده هوا؟
2460Loading...
38
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه می شود، و اگر کمی کوتاهی کنیم،عشق نیز.
2599Loading...
39
چقدر زبان کوردی شیرین و دوست داشتنیه. هر بار که میشنوم، کیلو کیلو توی دلم قند آب میشه.
2430Loading...
40
من بلیط هواپیما گرفتم، نمیدونم قطار هم اینجوریه یا نه.
2410Loading...
Repost from يوژوآل
Photo unavailableShow in Telegram
[امشب بخونید]
Show all...
آیا میشه قدردان بودن رو به آدمها یاد داد؟
Show all...
پاندای بزرگ گفت: تغییر حتی اگر ندونی نتیجه‌اش چی میشه، بهتر از حرکت نکردنه.
Show all...
چند وقت پیش یکی از من پول قرض گرفت. گفت خیلی توی سختی هستم و فلان. منم وقتی یکی میگه ندارم، تصورم اینه واقعا نداره. بعدا فهمیدم توی همون تایم رفته ترکیه. ناراحت شدم. بهش گفتم ای کاش همه ندارها مثل تو باشن که بتونن سفر برن. گفت: اخه من واقعا لازم داشتم برم سفر با خودم خلوت کنم! یه روز حواسش نبود عکسای سفرشو نشون داد که خانوادگی رفته بودن.
Show all...
مجبورن بگن نداریم، زیر قسط داریم له میشیم، نیاز به گلریزون داریم و این مدل حرفها و اداها و بعد هزارتا کار توی همین "نداری" انجام بدن و هی بیان توضیح بدن؟! داشتن و نداشتنمون رو برای خودمون نگه داریم که بعد هی ماله نکشیم!
Show all...
من حوصله‌ ندارم توی رابطه‌های واقعی و حضوریم خودم رو توضیح بدم، اینجا که دیگه جای خود داره.
Show all...
بعضی از آواها و حرکات بدن و سکوتها، از هزارتا جمله و کلمه برای بیان احساسات تاثیرشون بیشتره و حتی درست‌تر و کامل‌تر عمل میکنن! مثلا چند روز پیش که رفتم پیش پدربزرگم،بهش گفتم براتون گل گرفتم تا روحیه‌تون عوض بشه. توی چشماش اشک جمع شد و سرشو به چپ و راست تکون داد. یا وقتی داشتم درباره‌ی یه ماجرایی با تراپیستم حرف میزدم، اخر حرفام دستشو توی موهاش کرد و سرشو به صندلی تکیه داد و چشماشو برای چند لحظه بست. یا وقتی با مرتضی درباره یه اتفاق تلخ و تجربه مشترکمون حرف میزدیم، یه آه کشید و هردومون سکوت کردیم. یا وقتی با #رفیقم حرف میزدیم، آخرش یه هیعیییی طولانی گفت. چند ثانیه سکوت کردیم و بحث رو عوض کردم. یا وقتی یه موضوع رو برای جیم تعریف میکردم، دستشو روی شونه‌ام گذاشت و فشار داد. میدونید؟ من بنده‌ی اینام؛ همین استفاده نکردن از جمله‌ها و حرفها. همین که احساس و حرفت رو با چیزی به غیر از جملات نشون میدی و میگی. من عاشق زبان بدن و سکوتها و نگاه‌های دلگرم کننده‌ی پر امیدِ هزار حرفم!
Show all...
یه زمانی فکر میکردم با غریبه‌ها راحت‌تر میتونم ارتباط برقرار کنم ولی این چند روز بهم ثابت شد کلا از ارتباط فراریم. چرا اخه؟
Show all...
سلام بر کسانی که قلب ما هستند ولی بیرون از سینه‌ی ما می‌تپند..
Show all...
پیش خودم داشتم تراپیستم رو بابت کنسل کردن دو جلسه‌ی آخر محاکمه میکردم که همون موقع بهم پیام داد و گفت به چه دلیلی کنسل کرده و عذرخواهی کرد ازم. شرمنده‌‌ی خودم شدم.
Show all...