cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

----اجباری شیرین----

نام رمان:««اجباری شیرین»» نام نویسنده:«S.A» کپی با ذکر نام نویسنده حرام وپیگرد قانونی دارد🛑🛑 بنر ها همه واقعی هستن👇👇🌈🌆 https://t.me/+KjRjT5kb-LIwNTZk پیج اینستا👇👇🌈eghbarshirin گروه نقد https://t.me/+tTbfceWDh

Show more
Advertising posts
194
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

00:02
Video unavailable
#عاشقانه_مدرسه‌ای_تخیلی ❌ ∞ #ســه‌گــانــه_Tribrid  ∞ #پارت‌_واقعی‌_رمان ☠ _ قرار نبود این کارو کنی ... فقط اومده بودم #حرف بزنم ... خواهش می کنم #بس‌کن ... کارن نیشخندی زد و سرش را در #گردن دخترک فرو برد ... محشر بود ... #بوی دیوانه کننده خونش ... عطر تنش ‌... بوی خوش #موهایش ... اما تنها چیزی در آن لحظه مهم بود ، بوی خونش بود که #عطشش را صد برابر کرد ... بیشتر سمتش خم شد ... لورا می ترسید ... تا به حال حتی برادرش هم #خونش را نچشیده بود و حالا این مرد ... زبان کارن که روی #رگ گردنش نشست یخ کرد ... آب دهانش را قورت داد ... و اما تا بخواهد به خودش بیاید تیزی #دندان های نیشش در گردنش فرو رفت و ... ❤️‍🔥❌🍷‌ چی میشه اگه یه خون آشام بی رحم عاشق یه جادوگر سیاه بشه ؟! ... عاشق دختری که براش ممنوعه‌اس ... ☠🫀 ⃝ 🍷عاشقانه‌ای نایاب و پر از اتفاقات عجیب و هیجان انگیز ... https://t.me/+-AlUgE9dAMZhZTk0 https://t.me/+-AlUgE9dAMZhZTk0 https://t.me/+-AlUgE9dAMZhZTk0 ✰ عــضــویـت مــحـدوده ... پـس ســریــعـتـر جــویـن شــو 🔥
Show all...
caos.mp40.54 KB
🫀✿⃟ دنبال رمان جادوگری_خون‌آشامی می گردی ؟ 🦋 #ســه‌گــانــه_Tribrid #پارت_واقعی_رمــان ❤️‍🔥 _ چیکار می ک‍ن‍... کارن وسط حرفش پرید و با صدای فوق‌العاده #خش داری غرید : _ هیس ... لورا بی‌اختیار دهانش را بست ... #حیرت زده به کارن نگاه می کرد ... چطور ممکن بود ؟ ... همچنین اتفاقی اصلا در مغزش نمی گنجید ... کارن دست #زخمی‌اش را برایش بسته بود ؟ ... امکان نداشت ... اما اینطور که معلوم بود ، داشت ... چون #مطمئن بود اشتباه نمی کند ... اصلا شاید عذاب وجدان گرفته ... یک لحظه به افکار خودش خندید ... #خون‌آشامی که هزاران هزار انسان و موجودات دیگر را کشته ، مگر معنی عذاب وجدان را هم می داند ؟ ... کارن در تمام مدتی که کارش را انجام می داد ، اخم کرده بود ... اخمش دیگر برای چه بود ؟ ... او هم اخم کرد و #لجبازانه خواست دستش را از دست کارن بیرون بکشد که کارن دستش را محکم تر گرفت ... با خشم گفت : _ بچه بازی رو بزار کنار ... نه حوصله دارم و نه وقت ... پس بزار بدون درگیری کارمو تموم کنم ... تقلا نکن ، فایده‌ای نداره ... چون هیچ جوره حریف من نمیشی ... #عاشقانه_تخیلی_مدرسه‌ای_رازآلود ❤️‍🔥🍷 https://t.me/+EyocOJ5jF_kzMTY0      
Show all...
°• ‌ســه‌ گـــ🍷ـــانــه •°

گـاهے فـقـط بـایـد رد شـوے ... بـگـذار خـیـال ڪننـد نـفـهمـیـدے .‌.. ‌ᥫ᭡ رمان‌ سه‌گانه در حال تایپ ... ☄️ ژانر : عاشقانه ، تخیلی ، راز آلود نویسنده : Nazanin روند پارت گذاری : یک روز در میان ۱۰ صبح ... به جز جمعه ها @TribridRoman

#پارت‌آینده🔥🔥 دستانش میلرزد و دهانش خشک شده.. قرار است بعد از چند ماه دوری از آرمین امروز اورا ببیند... #آرمینی‌که‌اورابه‌جرم‌کارناکرده‌کتک‌زدوازخودش‌راندوبدترازهمه‌به‌اوتجاوزکرد.. درِ ماشین مشکی رنگ جلوش باز می‌شود و مردی از آن پیاده می‌شود.. او کیست؟ آرمینِ خودش نبود.. بود!؟ آرمین خودش هیچگاه نمیزاشت تا این حد شلخته شود.. #آرمین‌بادیدن‌همسردلبرش‌لبخندی‌زد‌وچانه‌اش‌لرزید.. به سمت او پرواز کرد و #تن‌نحفیش‌رامیان‌دستانش‌گرفت و با تمام وجود گریه کرد.. آرمین- #کجابودی‌عمرآرمین؟ •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• عاشقانه ای خاص و مجذوب کننده!!!🔥❤️‍🔥 https://t.me/+jKRVO4E-5io3M2Q0 https://t.me/+jKRVO4E-5io3M2Q0
Show all...
آرمین دولت خواه!🔥 مردی از تبار غرور و خشم و تعصب.. در یک مهمانی با دختری آشنا می‌شود که بعد مجبور به ازدواج با او می‌شود..❗️ قرار بود بعد از یک سال جدا شوند.. اما آرمین دل داده بود و سوگل دلبرش بود.. با عکس های ساختگی فکر کرد سوگل به او خیانت کرده و به او تجاوز کرد.. اما وقتی همه چیز را فهمید که سوگلش و دلبرِ زیبایش با بچه ای در شکمش از خانه ی او رفته بود..🥲👇🏻 https://t.me/+jKRVO4E-5io3M2Q0 https://t.me/+jKRVO4E-5io3M2Q0
Show all...
Repost from N/a
#پارت_23_رمانههه!❌❌‼️ پسر جاش رو جا به جا کرد و سریع جواب داد: - اسمم آرازِ، چون تو الان توی #طلسم خوابی! ببینم چیز دیگه‌‌ای هم اینجا می‌بینی؟ به مرد قد بلند رو به روم اشاره کردم و گفتم: - آره یه مرد اینجا وایساده، #موهاش رو نگاه کن چقدر بلند و براقِ! پسر از جاش بلند شد و سعی کرد به سمتم بیاد که #آتیش‌ها مانعش شد اما بیخیال نشد و گفت: - من اون رو نمی‌بینم، حتی نمی‌تونم #چهره‌ات رو ببینم! با دیدن #شنلش که داشت آتیش می‌گرفت با بهت گفتم: - شنلت! تو... از کجایی که اینطوری #لباس پوشیدی؟ #رمان_خوناشامی_دوسداری؟😈 #ترسناک_چی؟☠ #پارت_واقعی_رمان_بسرچ_نبود_بلفت👇 https://t.me/+SlwvvNsvPteokr2C
Show all...
🩸 #رمان_خوناشامی_گرگینه‌ای🩸 #پارت_اصلی_رمان❌💯 #بسرچ_پارت_25🩸 #دست‌هاش رو از روی #دهنش برداشت و با تته پته پرسید: - تو... تو چرا اینجوری شدی؟ چر... چرا داری #برق می‌زنی؟ داشت قدم به قدم بهم نزدیک می‌شد تا جایی که #فاصله‌امون به #سانتی متر رسید. #دستش داشت به سمت #شکمم می‌اومد که سریع گفتم: - نه، مثل اینکه بدون خوردن گلایول #جذاب‌ترم! به خودش اومد و یه قدم رفت عقب، با حیرت به #صورتم چشم دوخت و زیر #لب زمزمه‌وار گفت: - مثل الماسِ! 📛 جنگ بین خوناشام‌ها و گرگینه ها بر سر دختر⁉️🔞 #میگی_نه؟ #بیا_تو_کانال_ببین‼️ #فقط_از_پارت_قضاوت_نکن💯 #فول_هیجانی_تخیلی♨️ https://t.me/+SlwvvNsvPteokr2C
Show all...
.
Show all...
دختره از خونه فرار میکنه ببین کجا فرار میره❌😨 https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk هر چه قدر راه میرفتم نمیرسیدم #نفس نفس میزدم قلبم از سینه ام میزد بیرون کمی مالشش دادم تا دردش کمتر بشه،دیگه نمیتونم نفس بکشم نمیدونستم کجا میرم روی زمین افتادم و #مردی کنارم رد می شد با #عجله کنارم نشست و گفت: _حالتون خوبه خانم؟ بریده بریده گفتم:ح...ا ..ل..م خ..وب ..نی..ست...کمکم...ک...نی..د تند تند تکونم داد و صداش ناواضح شد انگار کنار گوشم سوت میزدن کم کم تصویر ناواضح شد و تاریکی مطلق ...تا اینکه عضویت محدودفقط همین امروز لینکش رایگانه😱 https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk
Show all...
دختره میدزدن شیخ بهش تجاوز میکنه تا اینکه...❌🚫 https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk _دست بهم نزن! آب ابرو هاشو بالا داد و گفت: -اما دوست دارم دست بزنم بهت مشکلی داری ؟ با گریه داد زدم : -بی شرف دست بهم نزن کافیه آریا بفهمه روزگارت سیاهِ قه قه ای زد و گفت: تا اون سرگرده به خودش بجنبه تو رو #حامله کردم دستم رو جلوی دهنم گرفتم تا صدای هق هق بیرون نره -مگه من چیکارتون کردم ولم کنید بزارید برم ...! موهامو کشید و گفت: تو تاوان میدی ...کارای سرگرد! هق هقی کردم و گفتم: ولم کن عوضی سرش و زیر گوشم آورد و گفت: باید باهام ازدواج کنی... دیگه نمیتونستم نفس بکشم احساس میکردم هر لحظه امکان داره خفه شم ... -هویی دخترِ چی شد ؟ دیگه هیچی نمیشنیدم و... https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk لینک وی آپی زود جوین شید ❌ https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk
Show all...
سلام دوستان 🫂 ⚠️متاسفانه لینک Vip رمان قلب بی قرار من و ضربان قلب تو لو رفته و ما از طریق دوستان پیدا کردیم و میدونید این رمان کمی بدون سانسور ♨️🔞 پیش از ۶۰۰ پارت بدون سانسور و فول در Vip گذاشته میشه توجه کنید ❗️❗️لینک Vipبه هیچ کس ندید تا به دردسر نیوفتیم 😢😱 https://t.me/+cd0iSlwJ3bE4MWVk
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.