𝀍𝄳 𝐇𝐎𝐋𝐘 𝐒𝐞𝐧𝐬𝐞 𝂵𒀭˖

آیان شاهزاده ای که مجبور میشه با الفای خون خالص وحشی ای ازدواج کنه و به قصرش بره قافل از اینکه الفا از راز برگش باخبره و... 🔞♨️ +اهــه....چیکار میکنی نیشخندی زد سرش رو خم کرد و زبونشو روی گردن سفید و شیرین #امگا کشید _مشخص نیست دارم سوراخ خـیـست رو میکنـ..ــمت... ضربه ای با پایین تنه به حفرش زد که ناله آیان باره دیگه تو اتاق پخش💯🔥 +اهــه....چیکار میکنی نیشخندی زد سرش رو خم کرد و زبونشو روی گردن سفید و شیرین #امگا کشید _مشخص نیست دارم میکنـ..ــمت...😈 از این همه بی پروایی الفا خجالت کشید اما ضربه بعدی درست روی #حفرش خورد و صدای ناله شهوتیش بلند شد... https://t.me/+uo_AKMDCyII4NTRk https://t.me/+uo_AKMDCyII4NTRk

گیفای لبخوری فرانسوی❤️‍🔥🍒 HOTGIF

پارت تقدیمتون. ری اکشن های رمان تا به ۴۵ تا نرسه از پارت خبری نیست😁 بدویین بیاین تو لینک زیر نظر بدین👇 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-304332-re3nSXH جواب ناشناس ها: https://t.me/+toDIndIc71EzMGVk

✍🏻 به قلم ˇ👩‍🍼ˇ𓂃 𝐏𝐚𝐫𝐬𝐚 📖 قلب رنگی من #Part120 خاله نهال گوش نباتو گرفت و کشید بعد رو به مامی گفت ~عزیزم بهتره که بریم خونه جفتمون کلی کار داریم -موافقم باهات، بعدا میبینمت بعد از خدافظی مامی دستمو گرفت و کشوند برد توی حیاط خونه در ماشینو باز کرد و نشست داخل ماشین کجا میخواستیم بریم؟ داشبردو باز کرد و یه پلاگ نسبتا بزرگ در اورد -بیا رو پام +چ..چرا -گفتم بیا اینجا رفتم روی پاش، دکمه بیلرمو باز کرد و چسبای پوشکمم باز کرد و منو خوابوند روی پاش خواستم برگردم که اسپنکم کرد و دیگه تکون نخوردم از تو داشبورد یه چیز دیگه در اورد، چشمامو رو هم فشار دادم و منتظر درد زیادی شدم، وقتی دیدم چیزی نمیشه چشممو باز کردم دسته مامی رو پشتم نشست و یه چیز سردو با انگشتش زد به پشتم و میمالوندش بعد یه مدت دستشو برداشت و پلاگو گذاشت پشتم یکم فشارش داد +عایی مامی بخدا تکرار نمیشه درد داره -هیس، هرچقد سفت تر‌ کنی دردش برا خودت بیشتر میشه دستمو گرفتم جلوی دهنم تا صدام در نیاد یکم تکونش داد و دوباره فشار داد جیغی زدم که کلش رفت داخلم منو برگردوند و نشوند رو پاش که اخ بلندی گفتم توجهی نکرد، چسب پوشکمو بست -پاشو بلند که شدم خودشم بلند شد و دستمو گرفت و برد توی خونه خیلی درد داشتم و اصلا براش مهم نبود +مامی؟ -بله +از من عصبانی؟ -نه خیلی خوشحال شدم از کاری که کردی، دختره بد سرمو انداختم پایین و دیگه چیزی نگفتم مامی کفشمو در اورد و با کفش خودش‌ گذاشت توی جاکفشی بعدم بردم تو اتاق خودش مانتو و شالو در اورد گذاشت رو تخت بیلر و استین بلند زیرشو از تنم در اورد بعد خوابوند روی تخت و چسب پوشکمو باز کرد از ترس کلی خیسش کرده بودم و خبر نداشتم انداختش توی سطل اشغال نشست رو تخت و منو خوابوند روی پاش -هر ضربه ای که میزنمو میشماری و معذرت میخوای فهمیدی؟ +ب...بله و شروع کرد ب اسپنک کردنم، با وجود پلاگی که توم بود... 𝑱𝒐𝒊𝒏𓂃🐦‍🔥 @Holy_Sense_SM

بیا تا بهشت رمان خونا رو بهت معرفی کنم🍓🌸 رمانای 𝙡𝙜𝙗𝙩 و 𝙗𝙙𝙨𝙢 در هر سبکی با روند داستانی جذاب🏳‍🌈 همه رمانای آفلاین و 𝕻𝕯𝕱 شده تلگرام رو رایگان میتونی بخونی رمان در هر سبک و ژانر #گی #لزبین #مافیایی #انتقامی #عاشقانه🔞 https://t.me/+VfG73xsOrf82YzNk https://t.me/+VfG73xsOrf82YzNk اگه رمانی تو چنل نیستم میتونی درخواست بدی🔥

دستی روی بهشت خیسم کشید. خندید و سوتی کشید. -باز که نازت خیسه...💦 با عشوه دستمو روی آلت کلفتش گذاشتم. -وقتی همچین کلفتی میخواد توم بره خیس نشم؟ https://t.me/+g5mb8GPtTbczYjM0 https://t.me/+g5mb8GPtTbczYjM0

این چنل پره عکس و تکست هاته💦😈Hot.love🔞 این چنل معدن نودهای بمال بماله🫦🌟

چنلای بالای 6K با ویو بالا برای تب فولدری پیام بدن جذب 150+ @Aylinnmmn