رمان دیونه وار دوست دارم & دلبر من💦
https://t.me/joinchat/mkeephBBQIs0Yzg0 روزی دو پارت پنجشنبه یه پارت♡ ☆ساعت پارت 24☆ به قلم زینب دیدنت ارومم میکنه دلبر جانم ♡:)
Show more208
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
کردها نمیگن دوستت دارم
میگن : خوشم ئه ویی
ترکها نمیگن دوستت دارم
میگن : جانیم جانوا قوربان
گیلانیا نمیگن دوستت دارم
میگن : تی بلا میسر
کرمانیها نمیگن دوستت دارم
میگن : دردات بشم الهی
بختیاریا نمیگن دوستت دارم
میگن : مه تور مائم
لرها نمیگن دوستت دارم
میگن : دردت بزنه چانه تشیم
اصفهانیا نمیگن دوستت دارم
میگن : خویومت
منم به همهی زبونا و لهجهها میگم :
دوستت دارم...🫀🤍🫂•
300
پارت 230♡
آرتمیس: آخر های مهمونی بود واقعا خسته شده بودم همه دور هم خوشبخت بودن جز خزان که تو صورت رادین نگاه هم نمینداخت خیلی متعجب بودیم آوینا که چندر بار روی لباسم بالا آورد مجبوری لباس هامو عوض کردم بچه ام انگار مریض شده بود
هاوش: ما دیگه رفع زحمت کنیم دیر وقت بچه ها خوابیدن
طوفان: خوب اینجا تو اتاق بخوابید
رادین: نه دیگه بیشتر از این مزاحم نشیم اوینا خانم امشب بی قرار به اون رسیدگی کنید
طوفان: باشه دیگه اسرار نمیکنم
خزان: آرتمیس کمک نمیخوایی عزیزم کار هات زیاده
آرتمیس: نه گلم نمیخواد طوفان خودش کمک میکنه
خزان : باشه
من برم بچه هارو بیدار کنم
رادین: بیدار نکن تو برو تو ماشین بچه هارو بغل میکنم میارم
خزان : اوکی
هاوش : رادین امشب همه خونه ما
رادین : اوکی پسر عمو
......
ساحل : به حرف های مسیح گوش میدادم یعنی کی میتونست اونو ازم بگیره حتما مامانش این کار کرده چون از اولش از من خوشش نمی اومد هر بار که میرفتیم خونه شون میگفت برای مسیح میخواسته خواهر زاده شو بگیره . الان هم داره جدامون میکنه
حالم بد بود گندم هم داشت گریه میکرد
رادین: ساحل بچه کبود شد
ساحل : داداش
رادین: جان داداش
ساحل : گندم بده به رکسانا خودت بیا کنارم
رادین : باشه عشق داداش
😍😍😍
900
Repost from 🔞دورگــه شـیـطـون🔥
- بدون من فیلم منکراتی نگاه میکنی و خیس میشی کوچولو؟😈🔞💦
دخترک را بغلش نشاند و درحالیکه نگاهش به مانیتور بود، سر در گردنش برد و مکید.
- فکر کنم حتی وقتی توی مستی به جونت افتادم، حال کردی!💢👅
وقتی دستش داخل شورت ملیسا رفت، دخترک حرفی برایش نماند.
غیاث سوت کشید.
- دیدی گفتم خیس شدی کوچولو!🍭🍓🔥
https://t.me/joinchat/Ig1AW64qaeo1Mzhk
غیاث بوکسور خشنی که عاشق یه دختر ریزه میزه میشه که یک شب اونو توی مستی...🥺💢🍋
4110
Repost from lightning
چاک #بهــ💦ـشتمو از هم باز کرد و با #فرو رفتن زبونش تو #سورا🍑خم جیغ بلندی کشید و همزمان صورتشو به خودم فشردم.
انگشتشو توم #فرو کرد و با ملایمت توم تلــ👅ـمبه میزد!
از درد #نالههای خفهای میکردم و تنم #داغتر🔥میشد.
_ارباب خواهش میکنم تمومش کنید...🥺🍭
انگشتای دستشو #محکم تو دهنم فرو کرد و چکی رو #سو🔞راخم نشوند.
کمرمو محکم رو تخت کوبوندم و نگاه #خماری به #مر🍆دونگی #بین_پاهاش انداختم.
_چی میخوای ماده سگ؟میخوای #جـــرت بدم؟
سرمو با ترس تکون دادم که و با فرو رفتن دوباره انگشتای #خیسش تو #به*شتم جیغ بلندی کشیدم که یهو...💦♨️
https://t.me/+VH9iHmp07l1iNDc0
https://t.me/+VH9iHmp07l1iNDc0
4600
Repost from N/a
00:02
Video unavailable
-اه ماریو اینجا نه بریم توی اتاق..
اههه..
زبونی بهش زدم...
که ناله عمیق تری سر داد..
-نه همین جا می خوام جرت بدم..
-ممکنه کسی بیاد..
-تا کسی بیاد من کارم رو کردم صد بار تو رو جرت دادم..
عمیق تر لیس زدم و دستم رو سمت پاش بردم شلوارش کردم و فشار دادم..
توی دلم خندیدم خانم کوچولوی من چقدر هات بود..
برش گردوندم بی وقفه لباسش رو دادم بالا و شلوارش رو کشیدم پایین..
دستی زیر دلش گذاشتم و خمش کردم سمت خودم..
-ماریو....
نذاشتم حرفشو ادامه بده و...❌⭕️🔞
https://t.me/+L0MjZIUuonE1MzRk
https://t.me/+L0MjZIUuonE1MzRk
animation.gif.mp40.24 KB
5810
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
لبای #خیسمو از زیر چونش تا لبش امتداد دادم🔞⛓
خودمو بالا کشیدم تا #سینه های گرد و #سفیدمو بکنم تو #دهنش💦‼️
_آه #بخورش پسر #حشریم🚫⚠️
لباشو دور نیپلم میچرخوند و زبون میزد دلم میخواست زودتر کی*رشو کنه توم اما نمیشد!♨️💦
سینمو از دهنش بیرون کشیدم و روی صورتش نشستم .
_باید انقد بخوریش تا از حال برم💦🔞
لمبره های کونمو باز کردم و تا زبونش و بهتر حس کنم که با لوله کردن زبونش جیغی از شدت #حشریت زدم ⚠️⛔️
_اوفف پسر چقد #داغه زبونت ... آه💦📛
+اوووممم ...
به زور منو از رو صورتش کنار زد به جلو پرتم کرد
پسرکم طاقت از دست داده بود😈🔞
_حالا وقتشه ک>یرمو توت حس کنی مامی ک*ص طلا💦☺️🩸
با فرو کردن #ک_یرش توی #ک_صم جیغی از درد کشیدم اما اون با شدت اون #تلمبه میزد و موهامو میکشید ...⛔️
https://t.me/+LlmGa-9mtvBjMDdk
https://t.me/+LlmGa-9mtvBjMDdk
https://t.me/+LlmGa-9mtvBjMDdk
زنه شوگر مامی یه پسره شده اما نمیدونه اون پسر؛ پسر واقعی خودشه🙊💦😈
💚✅دارای محدودیت سنی ⚠️
video.mp42.14 KB
5020
Repost from N/a
00:09
Video unavailable
صدای #نالههایی که توی اتاق پیچیده بود و صدای برخورد بدنهاشون بهم و شلپ شلپی که صدا میداد حتی داشت من رو هم #حش_ری و شه*وتی میکرد!🤤
_داری منو دید میزنی خواهری؟🔞
با شنيدن صدای خواهرم وحشتزده از فکر و خیال در میام.
میخوام چیزی بگم که دوست پسرش با پوزخند میگه:
_اگه دلت میخواد میتونی ما رو توی #سک_س همراهی بکنی!♨️
این رو میگه و دستی به آلـ*ـت کـلـفـتـش میکشه🍆
بدون اینکه بهم اجازه بدن چیزی بگم من رو بلند میکنن و روی #تخت میندازن.
خواهرم لباسم رو توی تنم جر میده و مشغول لیسیدن نوک #سینهم میشه💦
دوست پسرش شلوار و شورتم رو باهم پایین میکشه و با گازی که از #چوچولم میگیره...😈
https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
9.32 KB
4300
Repost from N/a
دستش از پشت بین #باسن و بهشتم فرو رفت و شروع به تکون دادن سریع #انگشتش داخلم کرد که از شدت #شهوت ناله بلندی کردم🔥
از حرکت دستش بدنم بالا و پایین میشد که پاهامو به شدت بالا گرفت و از هم باز کرد♨️
با دیدن #بهشتم آهی کشید و با #شهوت و خماری نوک انگشتش رو ملایم روش کشید.
حس داغی و رطوبت زبونش وسط چاکم باعث شد نفسم تو سینه حبس بشه و تنم به لرزه بیوفته💦
#زبونشو تند و محکم وسط #تپلم میکشید و من از شدت #لذت روی تخت پیچ و تاب میخوردم👅
آه و #ناله هام بالا گرفته بود و وسط پام نبض می زد که یهو...🍑🔞
https://t.me/joinchat/TRUYhDNoEAEHbK5k
4200
Repost from N/a
شلاقشو محکم روی بهشتم صورتیم کوبید.
از درد پاهامو بستم که پاهامو با عصبانیت باز کرد و ضربه دیگه ای روی ک*صم زد🔞
_دوست دارم #ک_صت برام کبود شه.
دستشو جلو آورد و لای پره های #بهشتم کشید.🍑
_چرا #خیس کردی جوجو؟💦
همونطور که دستش روی بهشتم بود دو #انگشتشو واردم کرد و تند تند تکون داد.
با هر حرکتش آب ک*صم بیرون #میپاچید.
انگشت سومشو #واردم کرد که جیغ کشیدم و دستمو روی دستش گذاشتم.
_هیش هنوز خیلی مونده که جیغ بزنی😈
از داخل کشو #ویبراتور برداشت و درست روی #چو_چو_لم گذاشت.
پاهام لرزیدن و #آبم روی دستش ریخت که یهو...🔥🍆
https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk
https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk
4200
Repost from N/a
00:02
Video unavailable
_هوس کردم #طعمتو بچشم🤤
میخوامت، تا صبح #حامله میشی😈
انگشت فاکشو از نوک پام تا کـ*صم کشید و سرشو آورد جلو♨️
خودمو عقب کشیدم که با دستش پایین تنهام گرفت و لباشو گذاشت وسط بهشتم و شروع کرد مـک زدن😋
با یه دستش مردونگیش و با دست دیگش بهشتم رو مالید، خیس خیس شده بودم💦
+آه آرتین...بکن توم.
پوزخندی زد و دیلدو رو از کشو برداشت و با دو تا از انگشت هاش لپ های کـ*صمو باز کرد و بی ملاحظه واردم کرد که از درد جیغ کشیدم🔥
همینطور با دیلدو عقب جلو میکرد که با جیغ گفتم : بکش بیرون عوضی.
عصبی نگاهم کرد و آلت خودش رو در حالی که دیلدو تو کـ*صم بود واردم کرد💢
همینجوری آه میکشیدم و نزدیک به ار*ضا بودم که مردونگیش رو درآورد و گفت: هنوز برات زوده کوچولو🔞
https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk
https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk
1.14 KB
4910
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.