cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

The Forgotten Banana

I honestly don’t know

Show more
Advertising posts
2 423
Subscribers
+324 hours
+1017 days
+29030 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
Media files
15211Loading...
02
“از تو شبی جا مانده در من، که صبح نخواهد شد.”
2089Loading...
03
«ما فراموش نمی‌کنیم، بلکه چیزی خالی در ما آرام می‌گیرد.»
3479Loading...
04
Media files
37825Loading...
05
My Home Is Where Your Heart Beats
4876Loading...
06
یه نخ بدید من روشن کنم با این
5893Loading...
07
Media files
58672Loading...
08
Media files
63126Loading...
09
Media files
66611Loading...
10
Media files
65929Loading...
11
“If we'd go again All the way from the start I would try to change Things that killed our love”
75712Loading...
12
Media files
72646Loading...
13
Media files
1 97715Loading...
14
Cause loving you has made my life so beautiful
9756Loading...
15
Media files
97656Loading...
16
BOOM
1 0800Loading...
17
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ رفتیم آسایشگاه سالمندان ، دو تایی . براشون دی جی بردیم و شیرین و حسابی زدیم ورقصیدیم. هرکدوم از پیرمرد پیرزن ها ی چیزی ازمون میخاستن. به دوستش زنگ زد ک براشون سیگار و نبات و هرچی خواسته بودن بیاره . بهشون یواشکی دادیم . از ته دل خوشحال بودیم 💔
1151Loading...
18
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ وقتی از کانالم لفت داد این جمله غسان کنفانی رو نوشتم آن‌چه را می‌دانم این‌که من به نوشتن برای تو ادامه خواهم داد و تو همچنان دور خواهی ماند. و هنوز هم همینه. عذاب سیزف وار. 😢
1515Loading...
19
نمیشه
1681Loading...
20
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ فکر کنم هممون به این رسیدیم که شاید پایانش میتونست بهتر باشه و کاش خوب تموم کنیم چیزی که خوب شروع شده رو ...
1401Loading...
21
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ خیلی پشیمونم. نمیدونستم آخرین باریه که می بینمش و باهاش صحبت می کنم و خیلی چیز هارو بهش نگفتم. وقتهایی که چشم تو چشم می شدیم و لبخند می زد وقت هایی که با ذوق برام از خاطرات و علایقش می گفت وقت هایی که بلند بلند آواز می خوند و از آرزوهاش صحبت می کرد. مدت کوتاهی بود اما خیلی برام با ارزشه.
1462Loading...
22
Um.
1541Loading...
23
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ با تمام وجود داد میزدیم و 505 میخوندیم .
1303Loading...
24
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ دلتنگ همون اولین شبی میشم که تا پنج صبح فقط حرف زدیم:)
1302Loading...
25
منطقیه
10Loading...
26
چرا من باید این طومار رو بنویسم
10Loading...
27
تو بودییی؟
10Loading...
28
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
1490Loading...
29
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ از ساعت ۳ ظهر رفتم دنبالش یکم طول کشید حاضر بشه😂 بعدش باهم رفتیم یکم گشتیم و برام شیرینی اورده بود و غذا اورده بود یکم از غذاش بهم داد رفتیم جاهای دیگه شهر رو چرخیدیم و یه جا دراز کشیدیم بارون نم نم میزد ساعت ها کنار هم بودیم…💔
1532Loading...
30
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ شتر از بار میناله من از دل بنالیم و بریم منزل به منزل پنجشنبه.خیابان وصال. کافه بابل. طبقه منفی یک. دومین میز سمت راست وقتی رو به دیوار انتهای کافه بایستی. سیگار مارلبرو قرمز پایه بلند. نامه ای که در انتظار آمدنش نوشتم و هیچوقت نفهمیدم آخرین نامه خواهد بود. برگشت بلوار کشاورز و دست های که چفت هم نبود و گاه به گاه از هم جدا میشد. خیابان فلسطین شانه به شانه راه رفتیم. همه چیز در یک سکوت تمام شده بود.
1532Loading...
31
Media files
1641Loading...
32
البته من نمیدونو تو کی ولی خب
1621Loading...
33
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ خب سلام مبدونی کیم دیگه شاید اگه موقع دیگه ای بود بهت نمیگفتم ولی الان خودمم دلم درد دل میخواد دوسش داشتم، خیلی بیشتر از چیزی که حتی خودمم فکرشو میکردم. اشتباهم این بود که بچه بودم، و نمیدونستم دو طرفه نیست. خیلی وقته ازش گذشته ولی هنوز جاش درد میکنه چون فکر نمیکنم دیگه به اندازه اون کسیو دوس داشته باشم چون هیچوقتم به اندازه اونموقع خر نمیشم. دیدی میگن وقتی صدای طرفتو فراموش کردی یعنی دیگه میتونی وارد یه رابطه جدید بشی من بعد چهار سال هنوز صداش تو مخمه و داره اذیتم می‌کنه. خیلی وقتا تنهایی خودم به یادش بودم و حتی براش آرزوی موفقیت کردم که با کسی که واقعا دوسش داره حالش خوب باشه و اذیتش نکنه. ولی خب هیچوقت فرصت نشد خودم حضوری اینو بهش بگم....
1673Loading...
34
Media files
1521Loading...
35
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ رفته بودیم جیگرکی تهران باربیکیو اون موقع اعتراضات بود، دمه در زده بودن بدون حجاب وارد نشوید، شالمو ازم گرفت و سرش کرد، گفت اینطوری شاید بهتر باشه، هنوزم ازش کلی عکسو فیلم دارم با اون شالی که دیگه بوی خودشو میده...
1512Loading...
36
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ الان دیگه نیست اما یکی از قشنگ ترین لحظه ها زمانی بود که موهاشو می‌بافتم . انگار هیچ چیزی جز اینکه موهاشو ببافم نباید انجام می‌دادم اصلا چیز دیگه ای وجود نداشت اون لحظه
1564Loading...
37
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ خوابیدن کنار کسی که دوسش داری میتونه قشنگ ترین حس دنیا باشه:) ولی خب از ما بهترون پیدا کرد رفت...
1583Loading...
38
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ آخ آخ این خیلی بده من توی شعر کلی گفتم اینطوری، نمونه: تنها در حبابی که از تو خاطره ای جز خیالت ندارد راکد، کنج خانه ای که حتی نام شمعدانی هم در آن تکرار نمی‌شود باید خود را حبس کنم با تو در سکوت های خودکاو حرف می‌زنم تا از تنهایی نترسم و صدای رفتن چهار فصل را از پشت پرده نشنوم اگر بهار باشد شیرین و شور هوا سوز و گرمای نسیم تابستان باشد خیابان شریعتی هرم خنده های تو صدای آب و عطش نرسیدن پاییز باشد پارک ایرانشهر رنگارنگ برگ ها پیراهن ریز بافت کرم و موهای سرخ تو را به یادم می آوردند فریاد از زمستان و خیابان طالقانی و دست های تو که آتشم زد
1774Loading...
39
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ دو سه ی ظهر بود قرار بود من برم مترو اونو اونجا ببینم و باهم بریم یه گوشه ی این شهر، من از صبحش هیچی نخورده بودم، وقتی رسیدم پیشش اون استرس شیرینو ذوق دیدنش ضعف انداخت تو دلم، داشتم از شدت گشنگی میلرزیدم، اونم بغض کرده بود و برام پسته باز میکرد و میداد دستم، دونه دونه آجیلارو از تهه پلاستیک درمیاورد، همه تو مترو نگامون میکردن و هی دستامو دور دستاش جمع می‌کرد که کمتر بلرزن، شده بود عین یه پسر بچه ی پنج ساله که نگران مامانشه... شیش ماه و نیمه که از ایران رفته دل منم با خودش برده..
1803Loading...
40
بگید میخوام بخونم غصه بخورم
2001Loading...
“از تو شبی جا مانده در من، که صبح نخواهد شد.”
Show all...
«ما فراموش نمی‌کنیم، بلکه چیزی خالی در ما آرام می‌گیرد.»
Show all...
Repost from N/a
My Home Is Where Your Heart Beats
Show all...
یه نخ بدید من روشن کنم با این
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailableShow in Telegram