ثریا خدامرادی
اولیا چلبی (د. 1682 م.) بخشی از سفرنامه خود به نام "
سیاحت نامه" را، که یکی از مشهورترین سفرنامه های مربوط به قرن 17میلادی است، به دیاربکر اختصاص داده است. شرح دیدار وی از دیاربکر نشان می دهد که سرآمد بودن و پیچیدگی فکر و هنر ساکنان این شهر، وی را تحت تاثیر قرار داده است. او از شاعران دیاربکر تمجید زیادی می کند و از بسیاری از نوازندگان و سایر هنرمندان، بخصوص آنان که در هنرهای نمایشی حرفه ای بوده اند، سخن به میان می آورد. همچنین اذعان می کند که پزشکان و جراحان بسیار ماهری در این شهر وجود داشته اند. چلبی اما بیشترین تمجید خود را نثار عرفا و نهادهای مربوط به علوم اسلامی دیاربکر می نماید. او بخشهای گستردهای از کتابش را به دو نهاد تصوف و مدرسه در این شهر اختصاص داده و توضیحات گسترده تر و مفصل تری نسبت به گزارش این دو نهاد در شهرهای دیگر، ارایه داده است. چلبی هشت مدرسه علوم دینی در دیاربکر را نام برده که به نظر میرسد هر کدام از آنها در یک شاخه خاص از علوم اسلامی از جمله بیان، کلام، فقه، توحید یا تفسیر تخصص داشته اند. علاوه بر این علوم، وی به تعداد نامشخصی از متخصصان هم اشاره کرده که به تدریس حدیث می پرداختند و در هر یک از مساجد مهم دیاربکر، خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن را به کودکان آموزش می دادند. دو تا از مدارسی که اولیا ذکر کرده عبارتند از مسعودیه ( یا مرکانیه به قول چلبی) و خسرویه که هر دو جز سی یا چهل مدرسه برتر امپراتوری عثمانی محسوب می شدند. با همه اینها بجز مصلح الدین لاری، فیلسوف و تاریخ دان قرن شانزدهم میلادی، مشخص نشده که آیا عالم مشهور دیگری در این دوره در دیاربکر تدریس می کرده یا خیر. ولی کاملا روشن است که این شهر، شاگردانی را از جاهای دیگر، به ویژه کردستان جذب می کرده است. دلیل این امر آن بود که بسیاری از مدرسان دیاربکر شافعی مذهب بودند (۱). به عنوان مثال، می توان از شیخ حسن ابن محمد ابن ابراهیم کردی سورانی (متعلق به امارت کردی سوران در اطراف هەولێر یا اربیل) نام برد که در سال 65 - 1664 میلادی در دیاربکر نزد علمایی چون عمر بن جیلی تحصیل نمود. به نظر میرسد که طلبه های کُرد بلندپروازتر، بیشتر جذب مراکز آموزشی معتبرتر و با پرستیژ تری در بغداد، دمشق و مدینه می شدند. چلبی همچنین از سه نوع مدرسه فرعی تر، که درسهایشان در مساجد برگزار میشد نه در ساختمان هایی جداگانه، یاد می کند: مکتب سبیان (برای آموزش ابتدایی به کودکان)، دارالحدیث (برای مطالعه احادیث) و دارالقرا (به منظور آموزش خواندن و از بر خواندن سبک های متعارف قرآن). البته وی در اینباره خیلی مختصر و کم صحبت می کند. چلبی اظهار می دارد که مکتبهای دارالقرا ظاهراً شاگردان زیادی را جذب نکرده است،
زیرا کردها بر خلاف اعراب ارزش زیادی برای حفظ قرآن قائل نبودند و ترجیح میدادند بر درک معنای قرآن تمرکز کنند. چلبی همچنین در مورد مدارس خاصی به نام "دارالتعلیم" در دیاربکر سخن گفته و پنج مورد از این دست مدارس را می آورد که هرکدام مشخصا با یکی از پنج شاخه اصلی معارف اسلامی مرتبط بوده اند. در این زمینه وقتی به ششمین مدرسه که نامش ذکر نشده می رسد، فهرستی از تفاسیر مورد مطالعه در آنجا را ارائه می کند. این فهرست
دقیقاً به این دلیل جالب است که نشان می دهد تفاسیر مورد مطالعه در این مدرسه، منابعی نیستند که در امپراتوری عثمانی در این زمان رواج داشته اند (۲). دو مورد از هشت موردی که او نام برده به دیلمی نامی و کسی که فیض الله هندی نام داشته منسوب هستند. این دو منبع گویا قابل شناسایی نیستند. فهرست چلبی همچنین شامل دو اثر از سه اثری است که بیشترین استفاده را در دیاربکر قرن 17 داشته اند. اینها
انوار التنزیل بیضاوی (یا به قول چلبی
تفسیر قاضی) و
ارشاد العقل السلیم ابو السعود هستند. از میان این سه، تفسیر مشهور
الکشاف عن حقائق التنزیل زمخشری گزارش نشده است. چهار تفسیر باقی مانده از فهرست چلبی، تفاسیر طبری، ابن مسعود، ابواللیث و بغاوی هستند که اینها البته در امپراتوری عثمانی نیز شهرت نسبی داشتند. لازم به ذکر است که طبری و بغاوی شافعی بودند
و این نشانه دیگری از وزنه سنگین تر مذهب شافعی در دیاربکر قرن 17 است.
Mrtin Van Bruinessen, "Religious Life in Diarbekir", in
Evliya Çelebi in Diyarbekir, (eds.) Mrtin Van Bruinessen and Hendrik Boeschoten, BRILL, 1988, pp. 45 - 48
‐----------------------------------------
۱). در خاورمیانه تنها ملت کرد، شافعی مذهب هستند. ترکها عموما حنفی مذهب، فارسها غالبا شیعه و بیشتر اعراب، پیرو مذاهب حنبلی و مالکی هستند. وزنه سنگین علمای شافعی در دیاربکر قرن 17 می تواند دلیلی بر غلبه فرهنگ کردی در این شهر باشد.
۲). این امر می تواند نشاندهنده استقلال فرهنگی دیاربکر از امپراطوری عثمانی باشد.
https://t.me/Kurdish_Sufism_Religion