تاوان سکوت
سلام دوستان رمانهای توپ و درجه یک بخونید تاوان سکوت..تاوان عشقت...مسافرت شوم...و....
Show more3 847
Subscribers
-14924 hours
-4997 days
-64330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
#part126
#بهشت_داغ_من
دیل*دو محکم توی کو...نش جلو و عقب میکردم .
جیغ میزد و ناله میکرد
پوزخندی زدم و سینه هاشو مالیدم .
با نفس نفس گفت:
- هلی جن*دع محکم بگا
خندیدمو ضربه های تل*مبه مانندمو محکم تر زدم
اشکش در اومدبود .
دستشو بالای بهشتش گذاشته بود و میم*الید
بعد از چند دقیقه نفس نفس زدن به خودش لرزید و ارض*ا شد .
دیلدوی پر اب و از کو...نش دراوردمو روی تخت گذاشتم
بی حال روی تخت افتاد و چشماش رو بست .
نیشخندی زدمو گفتم
- دیگه پاستور بازی نکن
اخمی کرد و گفت:
- جرت میدم تو رو .
چشم غره ای بهم زد و گفت:
- هلی خیلی بیشرفی
خندیدمو گفتم:
- بده حال کردی؟
بده ارض*ات کردم؟
بی رمق گفت:
- اره خیلی حال میده
بلند خندیدمو گفتم
- جوووون .
خندید و گفت:
- بهم اب بده .
یه لیوان اب بهش دادم که کلش رو سر کشید
دیوانه روانی!
خودمم خ*یس شده بودم اما خوب دیگه نمبخواستم ارض*ا شم
این بار پاره میشدم .
این رمان تمام شده
https://t.me/Asirask/5725