cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

پارپیرار مازرون

حفظ فرهنگ و آداب و رسوم پارپیرار مازرون برای ارسال مطالب و ارتباط با ما👇👇👇 @Parpirarmazeron اینستاگرام ما👇👇 https://instagram.com/stories/parpirar_mazeron

Show more
Advertising posts
502
Subscribers
+424 hours
+77 days
+1230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بی کلام شاد آلبوم:افتاب ته @sonatimazani
Show all...
03.mp31.60 MB
👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
🥰 2👏 1
Photo unavailableShow in Telegram
1
Photo unavailableShow in Telegram
رنگین کمون در آسمون سوادکوه 📸بهروز دلاوری سوادکوهی
Show all...
👍 1
00:41
Video unavailableShow in Telegram
کلیپ ارسالی :قدیر احمدی #ارسالی
Show all...
IMG_8341.MOV14.76 MB
👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
4🥰 1👏 1
00:41
Video unavailableShow in Telegram
IMG_8341.MOV14.76 MB
پرجایی حال فولک اثری از استاد لطف الله سیفی و پرویز عبداللهی آلبوم:سه چکی 👇👇👇👇👇👇 @sonatimazani
Show all...
7.MP32.65 MB
👍 3
04:27
Video unavailableShow in Telegram
کلیپ ترانه : عامی دتر جان گله ر بردن تنظیم : استاد احمد محسنپور آواز : استاد نورالله علیزاده ✅کانال تلگرامی فرهنگ مازندران👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEQi-2YqJwVajHXxtA @noorallah_alizade
Show all...
13.77 MB
👏 2
✅ افسانه مازندرانی عامی دتر جان 💠يكي از تصنيف هاي زيباي مردمان سرزمين باران مازندران است،در مایه شور نواخته می شود و همانند منظومه طالبا دارای تم داستانی است كه ريشه در داستان عاشقانه مازندرانی دارد و بصورت تصنیف اجرا می شود. ➿ و داستان آن از این قرار است: در یکی از روستا های مازندران جواني فقیر زندگی می کرد كه چوپان قراری (روزمزد) گوسفندان اهالی محل بود. اين جوان عموی ثروتمندی داشت که بیشتر گوسفندان نزد او برای عمویش بود.عمو برای اینکه هم برادر زاده فقیر را کمک کرده باشد و هم چوپان گلش در نزدیکی او باشد کلبه ای (اتاق) کوچکی در نزدیک خود به جوان داده بود تا در انجا زندگی کند..... به تدریج جوان دل داده دختر عموي خویش، و دختر عمو هم عاشق او می شود. پدر دختر به دلیل فقر جوان با ازدواج آنها مخالفت می کرد و لذا بين اين دو يار فاصله حكم فرما بود. جوان در طول روز و یا همچنین هر غروب که از چرای گوسفندان به خانه برمی گشت با نوای لَلِه وای خود با دختر عمویش به دلدادگي مي پرداخت. و بدین طریق دختر عمو کاملا با نوای لَلِه وا پسر عمویش آشنا بود. اين رمز و راز بين آنها ادامه داشت، تا از قضا روزي دزدان به گله حمله ور شده و گله از وحشت پراکنده می شود، دزدان از چوپان می‌خواهند تا گله را یک جا گرد آورد، چوپان نی را به دست گرفته بر بلندي مي رود تا در ظاهر گوسفندان را به آرامش فرا خواند ولی در واقع با نی خود شعر زير را دميد. كه به دختر عمویش این پیغام را برساند و به او تفهیم ‌کند که مورد حمله دزدان قرار گرفته است: 🔹عامي دتر جان عامي دتر جان! هاي هاي 🔻گله ره بردن 🔺رَمه ره بردن 🔻كاوي،بُور سريري، بَخته ره بردن 🔺رمه ره بردن، همه ره بردن 🔻عامي دتر جان! 🔺گله ره بردن ، همه ره بردن 🔹عامي دتر جان عامي دتر جان! هاي هاي 🔻چادر به سركن 🔺مله خور كن 🔻سر و همسرون 🔺عامي پسرون 🔻همه خور كن 🔺همه خور كن 🔷ترجمه شعر: 🔸آهاي آهاي دختر عمو جان 🔸گله را بردند،رمه را بردند 🔸گوسفند جوان بور و گوسفند پرواري را بردند 🔸رمه را بردند،همه را بردند 🔸دختر عمو جان گله را بردند 🔸همه را بردند 🔸آهاي،آهاي دختر عمو جان 🔸چادر بر سر كن(آماده شو) 🔸مردم محل را با خبر كن 🔸هم سن و سالهايت 🔸پسر عمو ها 🔸همگي را با خبر كن ♻️ دختر عمو نیز با دریافت پیام به وسیله این نغمه، اهالی را خبر کرده و با آمدن آنها دزدان فراري مي شوند، پدر دختر از اين رمز و راز و دلدادگی، و ابتكار دو جوان در جهت نجات گله خود و اهالی متوجه می‌شود، با ازدواج آنها موافقت می‌كند و جشن عروسی مفصلی براه می‌افتد.
Show all...
🔥 3👍 1👏 1
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.