welcome to the shitticism fucking life of fucking Kiarash shitty
🚩 Channel was restricted by Telegram
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
248
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Prohibited content
همه عالم زیبا و من زشت . . .
کافهای که ازش قهوههام و میگیرم پلیلیست منو گذاشته 🥺
همچنان که پیشرفت میکردم، نکات ظریفی که غذای خوب از عالی رو متمایز میکنه یاد گرفتم، فهمیدم که آب ماکارونی به نمک بیشتری نیاز نداره، یا فلان سالسای گیاهی به سرکه بیشتری برای متعادل کردن طعمش نیاز داره، جرات پیدا کردم و غذاهای شیرین پختم، از شلهزرد تا ماهی با سس پرتقال، گوشت گاو رو نمکسود کردم، فهمیدم روغن برای سرخ کردن فلان چیز باید فلان دما رو داشته باشه در غیر این صورت غذا لاستیکی میشه در حالی که کره برای خمیر تارت باید فلان دما رو داشته باشه تا ترد و پوستهپوسته بشه، فهمیدم آبلیمو یا سرکه میتونه هر سس سالاد، سوپ یا بلانچ اکسسوری رو بهتر کنه.
و هرچی جلوتر میرفتم مسئولیتم بیشتر میشد؛ به قصابی گوشت گاو رسیدم و دمار از گوشتها در میاوردم تا رسید به ساخت پاستا و پنیرهای کپکزده و همین هیجانات وابسته به مسئولیتهای جدید بود که باعث شد من مرتکب اشتباهاتی بشم و هی جریمهی نقدی و غیرنقدی . . . به حدی که روز تقریبا ۱۲ ساعت سگدو میزدم و نهایت فقط ۴۰۰ تومن به حسابم واریز میشد، مثلا سفارش حجم انبوهی از گشنیز با جعفری رو اشتباه کردم یا استاک گوشت ماهی رو سوزوندم.
بعدها از مزارع و بازارهای کشاورزی دیدن کردم، از کارخونههای پروتئینی و لبنیاتی بازدید کردم، خرید محصولات و یاد گرفتم، قیمتها رو، جنسهای بنجل و درجه یک و یاد گرفتم و به تدریج سرآشپزها مسئولیت بیشتری بهم دادن، از سرخ کردن ریزوتو و تا کردن راویولی تا درست کردن نون باگت.
وقتی کارآموز بودم و تصور کنید؛ احساس میکردم برای هیچ و پوچ سگدو میزنم و هیچوقت به هیچچیز نمیرسم، نمیتونستم تصور کنم روزی برسه که بتونم تمام ادویههای توی شیشههای بدون برچسب آشپزخونه رو بشناسم، به سختی میتونستم زیره و رازیانه رو از هم تشخیص بدم و فکر میکردم به نقطهای برسم که بتونم تفاوت بین بویلابیس پرووانسی و کاکوکو توسکانی (دو تا خورشت مدیترانهای که خیلی خیلی خیلی خیلی شبیه هم هستن ) رو تشخیص بدم، هر روز از همهی آشپزای خونگی و رستورانی سوال میپرسیدم، خوندم، نوشتم و نوشتم، بالاخره پختم، چشیدم و در مورد چیزی که پختم نوشتم.
Prohibited content
Good mornin' mornin' 🌞
ولی اگه من بودم کلاهشو درست میکردم میگفتم اینجوری بهتر میافتی
Repost from دو در یک
Prohibited content
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.