نیلوفرانه | نیلوفر دادور
اگر نخلها گلِ نیلوفر باشند و زمین، برکهای قیرفام، چه؟! اگر سخنی دارید: http://t.me/Niloofardadvarbot
Show more1 160
Subscribers
+524 hours
+327 days
+9030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
أَلَاۤ إِنَّ أَوۡلِیَاۤءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ (62) ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَكَانُوا۟ یَتَّقُونَ (63) لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِكَلِمَـٰتِ ٱللَّهِۚ ذَ ٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ (64)
[Surah Yūnus: 62-64]
أَلَاۤ إِنَّ أَوۡلِیَاۤءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ (62) ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَكَانُوا۟ یَتَّقُونَ (63) لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِكَلِمَـٰتِ ٱللَّهِۚ ذَ ٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ (64)
[Surah Yūnus: 62-64]
روزها هر چقدر مشغولتر و شادتر باشم شبها ساکتتر و گاهی دلگیرترم.
نمیدانم چه رازی است انگار شبها شنهای زندگی تهنشین میشود و تو میمانی و یک برکهی زلال. تو میمانی و دلی که هر چقدر هم سرگرمش کنی باز هم دلتنگ جایی بهتر است.
این روح و دل چیست که هر چقدر هم سرخوش دنیایش کنی باز هم بهانهی چیزی را میگیرد که نمیشود در دنیا و بین آدمها پیدایش کرد.
با این که خیلی دورم از چیزی که تو دوست داری و تو را راضی میکند اما قلب من همیشه دلتنگ حرف زدن با توست. قلب من همیشه تو را دوست دارد و محتاج بودنت است.
با این که میدانم تقصیرات و بدیهایم زیاد است اما با همهی اینها تنها این آغوش توست که میخواهم پناه من باشد. پناه تمام لحظاتی که ازدحام آدمها دارد مرا میبلعد و من در درون خود چقدر تنها میشوم.
اینها را توانستم بنویسم و بعضی حرفها هم قاطی اشکها از چشمهایم سر خورد.
با تمام ماجراها و اتفاقات زندگی تنها چیزی که از تو میخواهم این است که مرا رها نکنی و بگذاری حتی با بدیهایم در آغوش مهربانت بمانم.
دوستت دارم.
@Niloofardadvar
#نماز_از_دسترفته (۳۶)
حماقتهایم(۱۱)
این عنوان یکی از پروندهای موجود در دفتر دیل کارینجی نویسندۀ مشهور آمریکایی است؛ نویسندهای که کتابهایش از پرفروشترین کتابها بهشمار میآید. کارنیجی میگوید: پرونده حماقتهایی که مرتکب شدم در واقع دوسیۀ مفصل اشتباهات و حماقتهایم است. وقتی این پرونده را بر میدارم و بازخوانیاش میکنم از اینکه میتوانم از گذشتهام عبرت گرفته و در مقابل مشکلات مقاومت کنم و از طرفی آیندهی بهتری برای خودم بسازم احساس قدرت میکنم.
کارنجی تنها کسی نبود که از ابزار "درسگرفتن از اشتباهات گذشته" برای بهبودی زندگیاش استفاده کرد.
جوجیرارد که به عنوان بهترین فروشنده در کتاب گینس ثبت شده نیز از این ابزار استفاده کرده است. او کتابی تحت عنوان؛ "چگونه هر چیزی را به هر مردم بفروشیم" نوشت. وی در کتابش میگوید: یکی از چیزهایی که او را تبدیل به یکی از بهترین فروشندگان جهان کرده؛ درسگرفتن از اشتباهات است. او پیوسته پرونده قراردادهای شکستخوردهاش را بررسی میکرد تا دلیل ضررش را در یابد، از آن درس گیرد و دوباره آن اشتباه را تکرار نکند و این باعث شد در قراردادها و معاملاتش موفقانه عمل کند.
شاید گزافه نباشد اگر بگویم این پیشرفت علمی که اکنون شاهدش هستیم نیز نتیجهی درسگرفتن از اشتباهات است.
به نظر تو اگر سازندگان ماشینهای آخرین مدل که فول امکانات هستند از اشتباهات اولشان درس نمیگرفتند به این حد از پیشرفت میرسیدند؟
فکرش را بکنم اگر سازندگان هواپیماها هنوز هم هواپیماها را مثل بار اول و با همان درصدهای خطا میساختند ما میتوانستیم به دورترین نقاط جهان سفر کنیم؟
درسگرفتن از اشتباهات بهترین و سریعترین راه ساختن زندگی سعادتمندانه است.
•از اشتباهاتت استفاده کن!
گذشتهی لغزشبارت را که تو را از نماز دور کرده، شاید حالا به دردت بخورد اگر به درستی از آن استفاده کنی.
گذشتهات غنیترین منبع تجربیات است که میتوانی در روشنایی آن بهترین زندگی را بسازی. هر اندازه که کتاب بخوانی و معلومات کسب کنی، باز هم گذشتهات بهترین منبع برای زندگی شخصیات است.
راهی که تازه راهی آن شدهای تا به قافله نمازخوانان پایبند بپیوندی و سعادت دنیا و آخرت را کسب کنی، همزمان با آن نبرد دیگری با نفس و شیطان آغاز شده و تو اشتباهات قبلیات را تکرار نکن. هر باری که در مقابل شیطان شکست میخوری و نمازت قضا میشود، این شکست را تحلیل و اسباب آن را شناسایی کن تا دیگر تکرار نشود.
یکی از حکما میگوید: نادان کسی است که یک اشتباه را دو بار تکرار میکند و هشیار کسی است که یک بار اشتباه میکند اما هوشمند کسی است که از اشتباهات نادانان درس گرفته و سعی میکند مرتکب اشتباهات آنان نشود.
من و تو میخواهیم به جمع هوشمندان بپیوندیم پس برای این کار، هر بار که نمازمان ترک میشود، اسباب آن را ریشهیابی کرده و سعی کنیم دیگر آن کارها را تکرار نکنیم.
از خلال گفتگویم با افرادی که خیلی به ندرت نمازهایشان ترک میشود، متوجه شدم که از ابزار «درس از اشتباهات» استفاده کردهاند و یکسری کارها و تجربیات برای شان تبدیل به عادت شده است؛ به عنوان مثال: اکثر آنان پیش از بیرونرفتن از خانه، وضو میگیرند تا اگر بیرون باشند و وقت نماز فرا برسد، نماز برایشان آسان باشد و بیوضویی بهانهای برای ترک نمازشان نشود.
همه میدانیم شیطان لحظهی درآوردن کفش و جورابها را چنان برای ما به تصویر میکشد که انگار دندانهای ما از شدت درد کشیده میشود و لباسمان خیس شده و زیبایی و خوشتیپیمان را از دست میدهیم. البته خیلی وقتها شیطان وسوسهمان میکند که کفشهای شیکمان را در مسجد میدزدند یا ساعت شیک و قشنگ ما در مسجد فراموشمان میشود.
موقع وضوگرفتن ممکن است شیطان صدها نقشه بکشد برای اینکه متقاعدمان کند که در خانه نماز بخوانیم و زمانی که کوتاه میآییم و به خانه بر میگردیم همه میدانیم که نبرد سختتری آغاز شده و نمازمان از دست میرود.
از همین رو، تمام کسانی که در زمینه پایبندی به نماز موفق هستند، به محض شنیدن اذان برای نماز آمادگی میگیرند و به هیچ مانعی اجازه نمیدهند که آنان را از نمازخواندن منصرف کند چون میدانند هرچه نماز به تاخیر بیفتد، خواندنش سختتر میشود.
برای همین، سعی کن قبل از اینکه وقت نماز فرا رسد خودت را آماده کنی تا وقتی زمانش فرا رسید بهانهای برای ترک آن نداشته باشی.
ادامه دارد....
#اسلام_جمال
برگردان و بازنویسی: #عبدالجمیل_جابر #نیلوفر_دادور
https://t.me/Niloofardadvar
t.me/Jamil_Jaber
دوست من!
صبور باش، نمازت را بخوان و قرآنت را در آغوش بگیر.
زندگی ما از جانب خداوند نوشته و محافظت میشود.
به خدا اعتماد کن! و غمها و رنجهایت را امتحانی از جانب او بدان و مطمئن باش حتی برای خار کوچکی که روزی در پایت فرورفته پاداش داده خواهی شد.
دوست من!
فکرش را بکن! یک روزی همهی ما زیرِ سایهی درختان بهشت دور هم خواهیم نشست و به روزهای اندک و گذرای دنیا خواهیم خندید. پس به دلت بگو آسوده باشد!
_اقتباسی از نوشتههای ادهم شرقاوی
@Niloofardadvar
«وکل عین تشوفك ليتها عيني»
كاش من همهی چشمها بودم و تو را مینگریستم.
نیلوفر دادور
@Niloofardadvar
«وکل عین تشوفك ليتها عيني»
كاش من همهی چشمها بودم و تو را مینگریستم.
نیلوفر دادور
@Niloofardadvar
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتانم
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
#سعدی
#نماز_از_دسترفته (۳۵)
•نسخهای برای خوشبختی
جرج برنارشو نسخهی خوشبختیاش را در یک جمله خلاصه میکند: " راز احساس بیچارگی دقیقا این است که آنقدر وقت داشته باشی تا از خودت بپرسی: من خوشبخت هستم یا نه؟"
برنارشو کاملا محق بود. بیکاری سمی کشنده است. آنقدر خودت را مشغول کن که اصلا وقتی برای نگرانی و غصه نداشته باشی. مشغول بودن صرفا به این معنا نیست که سر کار باشی. تو با بازیکردن با کودکانت یا وقتگذراندن با خانواده و دوستان هم میتوانی خودت را سرگرم کنی.
اوقات بین نمازهایت را با کارهایی که باید انجامشان دهی پر کن و خود نماز را استراحتی قرار بده برای خستگیهایت.
مطمئن باش شبها که به رخت خوابت میروی چنان آرامش و احساس خوبی خواهی داشت که تعجب خواهی کرد.
نگذار بیکاری ذهنت را به چپاول برد چرا که بدترین حالت برای ذهن زمانی است که صاحبش بیکار باشد.
وقتی تمام تمرکزمان روی کارها و برنامههایمان باشد نگرانی دود هوا میشود. اما اگر مراقب ساعتهای بیکاری نباشیم آنها شبیه راهزنانی خوشبختیمان را میدزدند و این گونه باعث میشوند تا تمام مساحت زندگی و روزمان پر از غم و نگرانی و استرس شود و اینجا دقیقا جایی است که شیطان از راه میرسد و پروندههای گذشته و آینده را به رویت باز میکند.
روانشناسان دقیقا از همین روش برای فروپاشی روانی سربازان بازگشته از جنگ استفاده میکنند. آنها سربازان را به کارهایی نظیر ماهیگیری، ورزش، فوتبال و باغبانی مشغول میکنند تا فرصتی برای فکرکردن به تجربههایی جنگی خود نداشته باشند.
به این شاخه از علم روانشناسی، درمان کاربردی گفته میشود. بر این اساس کار و مشغولیت نوعی درمان به حساب میآید که به انسان احساس آرامش و اطمینان دورنی میدهد.
ریچارد برد در کتابش به اسم "تنها" مینویسد که چطور در تنهایی و در یخبندان قطب جنوب و به مدت پنج ماه با کار کردن و مشغول نگاه داشتن خود زندگیش را نجات داده است.
ریچارد می گوید:
"شب و قبل از آن که چراغ را خاموش کنم و به رختخواب بروم کارهای روز بعد را در ذهنم تصور میکردم. فردا را در ذهنم به چند ساعت تقسیم میکردم. دو ساعت از آن را به حفر تونل، یک ساعت به دورکردن برفها و یک ساعت با مشغولشدن به کتابها در گاری غذا اختصاص میدادم و اینگونه وقتم را میگذارندم. فکر میکنم اگر این کارها را نمیکردم روزهایم بیهدف و پوچ میشد و حتما میمیردم".
مشغولبودن با کار و امور مفید بزرگترین پادزهر خوشبختی است. به همین دلیل فکر نکن بیکاربودن و هیچ کارینکردن به تو احساس آسودگی و راحتی میدهد.
•روزت را با نماز سروسامان بده!
اوقات بین نمازت را پر از کارها و مشغولیتهای مهم کن و هیچ وقتی برای غم و نگرانی نگذار.
خودت را با نماز زنده کن!
دوست من!
بیا تجربهاش کنیم...
ادامه دارد....
#اسلام_جمال
برگردان و بازنویسی: #عبدالجمیل_جابر #نیلوفر_دادور
https://t.me/Niloofardadvar
t.me/Jamil_Jaber