cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🔥𝑩𝒓𝒊𝒅𝒈𝒆 𝑶𝒇 𝑭𝒂𝒕𝒆🔞

پل سرنوشت در حال تایپ✍🏻 جادوی تاریک طلسم تاریک عملیات عشق فایل شده❌ @DaRkSapell87_bot :ارتباط با نویسنده #کپی_ممنوع_پیگرد_قانونی_دارد❌ Hi - @Durov This group does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention!

Show more
Advertising posts
1 279
Subscribers
-1024 hours
-357 days
+2130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
#گییی💦 مشتی توی صورت سینا کوبید _از هیرسا فاصله بگیر اون مال منه سینا بهش حمله کرد _این مال تو نیست دوست پسر من ازت متنفره گریون و شوکه به دوتاشون نگاه کردم حالا چیکار کنم ؟ پسری که بین رییسش و دوست پسرش گیر کرده مجبور به انتخاب میشه🫦 https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0 https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0
Show all...
تب تا 21❌
Show all...
Repost from N/a
_ آشتی؟! گونه‌اش رو نرم بوسیدم! لبهام رو تا لاله گوشش کشیدم و کنار گوشش پچ زدم _ نوچ ، قانعم کن دوستم داری تا آشتی کنم!🫦 صداش وارفته و خمار شده بود: _چجوری؟! نوک زبونم رو به گردنش کشیدم ، نفس های داغم رو گردنش پخش کردم و پچ زدم _ نمیدونم! خواستم از روی پاش بلند شم کمرمو گرفت ، منو سرجام نگه داشت و با صدای خشداری لب زد _ کجا؟ کرم میریزی میری؟!👿💦 خنده‌ام رو به زور نگه داشتم اما از کش اومدن لبهام معلوم بود که میخوام بخندم! لبهاش رو نزدبک لبهام کرد اما سرم رو عقب تر بردم ، کلافه شده بود ، با شیطنت نگاهش کردم که ملتمس پچ زد _ میخوامت اِل‌آی!🔞👅 تک تک سلول های تنم خواستنشو فریاد میزد، مگه میشد از این بشر گذشت؟! طاقتم سر رسید بیخیال اذیت کردنش شدم و لبهام روی لبهای داغ و نرمش گذاشتم کام عمیقی از لبهام گرفت و شروع به بوسیدنم کرد! https://t.me/+ei3um_EFKbUyYTU0 https://t.me/+ei3um_EFKbUyYTU0 رمانی فول صحنه و عاشقانه‌ای‌ناب❤️‍🔥❌
Show all...
Repost from N/a
#گی🔥 #هات👅 #خیس_کننده_ترین_رمان 💦 جلوم زانو زد و دیکم رو به دست گرفت _نظرت چیه برات ساک بزنم از خجالت دست روی چشمام گذاشتم هنوزم بهش عادت نکرده بودم با داغی و خیسی زبونش آهی از لذت کشیدم و نالیدم _سیناااا
پسری که معشوقه دوستشه غافل از اینکه رییسش هم عاشقشه😈
https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0 https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0
Show all...
Repost from N/a
#گی_گی_گی محکم به تخت کوبیدم _ولم کن روانی دستامو بالای سرم قفل کرد _صدات در نیاد هیرسا امشب باید با من بخوابی نه اون مرتیکه بی همه چیز داد زدم _اون دوست پسرمه عوضی، ازت متنفرم لباسم رو پاره کرد و به جون بدنم افتاد _مهم اینه من عاشقتم مرده عاشق پسر گی‌ای میشه که پرستار بچشه ولی پسره را داره...❤️‍🔥
https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0 https://t.me/+4QPJv-3hqek4ZTI0
Show all...
Repost from N/a
#گی #پرستار #عاشقانه وحشیانه لبامو گاز گرفت و تنم رو لمس کرد شونش رو گرفتم تا ازم دور بشه اما ذره از تکون نخور اشک از چشمام فرار کرد و صورتم خیس شد با نفس نفس ازم جدا شد _لعنت بهت آروین من دوست پسر دارم غرید _اسم اونو جلوی من نیار هیرسا تو مال منی و اون احمق نمیتونه تورو از من بگیره و دوباره به تنم هجوم آورد .
#رییسی که #پرستار بچش رو به زور مال خودش می‌کنه
https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk
Show all...
Repost from N/a
#گی_گی_گی💦😈 ظرفیت فقط ۲۰ نفر !!!❌ ترسیده گفتم: سینا؟تو اینجا چیکار می‌کنی؟ به دیوار چسبوندم و لبامو به دندون گرفت با لبخند بوسیدمش و ازش جدا شدم _ممکنه آروین بیاد بیرون دست زیر لباسم برد و نیپل هامو لمس کرد _دلم برات تنگ شده پسر کوچولوی من
پسر پرستاری که دوست پسر داره درحالی که رییسش عاشقشه🥲😭
https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk
Show all...
Repost from N/a
وحشیانه به دیوار حموم کوبیدم 💦 از پشتم پچ زد
_قراره تا صب داخلت بکوبم
نیشخندی از این #حشری بودنش زدم و #پام رو بالا دادم _ پس یجوری بکوب که فردا نتونم راه برم رییس !
برسام #بادیگارد سردی که عاشق #رییسش میشه و باهاش سکس می‌کنه🫦🥵
https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk
Show all...
🔥 🔥🔥 🔥🔥🔥 🔥🔥🔥🔥 🔥🔥🔥🔥🔥 🔥🔥🔥🔥🔥🔥 #پل_سرنوشت #پارت_257 اینو که گفت حس کردم رنگ صورتم پرید! می دونستم به همین راحتیا باور نمی کنه! آخه کی باور می کنه این زخما، یه زخمای عادی و برای تصادف باشن.. نمی دونستم چطوری بهش بگم، که باور کنه.. اصلا دلم نمی خواست بدونه که بابا این بلا رو سرم آورده! تو همین فکرا بودم، که یه دفعه دستام رو گرفت و نشوندم روی تخت.. - می خوام برم! یه تای ابروش رو انداخت بالا گفت: - شما جایی نمیری! نه تا وقتی که بهم توضیح ندی! با پوزخندی که نمی تونستم کنترلش کنم، گفتم: - لابد الان بدونی کی این بلا رو سرم آورده می خوای ادای آدمایی رو در بیاری که برات مهمه نه؟! می دونستم داره خودشو کنترل می کنه تا بهم حمله نکنه! از خاله شنیده بودم، عصبی بشه هیچی جلودارش نیست! اما تو این شرایط نگران عصبانیتش نبودم! باید نگران خودم می بودم.. که می خواستم چه کاری برای زندگیم بکنم؟! اصلأ هدفی داشتم؟! حتیّ اگر هدفی ام داشتم پول کافی داشتم؟! جوابش رو می دونستم! قطعا نداشتم..! #به_قلم_ملینا #کپی_ممنوع❌
Show all...
❤‍🔥 11 2
Repost from N/a
دستمو روی #سینه برهنش کشیدم اون یکی دستم رو به #دیکش رسوندم 🫦 _رییس بدجور هارد شدی خمار نگاهم کرد _ اولین باره برا یه پسر شق میکنم #مافیایی #رییس #بادیگارد https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk https://t.me/+oqUDThP0Jts2MjBk
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.