cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

𝚕𝚊𝚕𝚊𝚕𝚊𝚗𝚍/دنیای‌هپروت

📖 رمـانـ هـا: دنـیـایـ هـپـروتـ🐋(درحال نوشتن) پـلـکـ هـاتـ رو رویـ هـمـ بــذار🧚🏻‍♀️(متوقف شده) 📖 بــه قـلـم الـمـا✨️ ✍️🏻پارت گذاری𖦙⸙ شنبه تا چهارشنبه ⸙𖦙

Show more
Advertising posts
717
Subscribers
-324 hours
-167 days
-8030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
«ملکه کیه نامدار؟؟» «ملکه یک زن زیبا و اصیل و قدرتمنده ، تنها زنیه که تونسته بین این آدما برش داشته باشه ، تنها زنیه که پوسته گرگ کشیده تنش و بین این جماعت گرگ ، خوش رقصی می‌کنه، ملکه پاشنه آشیل بزرگمهره ، نمیترسه ، کله شقه، افعیه ؛ ملکه ۴ ساله داره پلن میچینه ، میخواد خیلیا رو بسوزونه ، ملکه طماعه ، حریصه ، ملکه آدما رو دوست نداره ، ملکه آتیش بازی دوست داره ، دغله ، رندِ ، ملکه یک پایان غیر منتظره برای سریالیه که همه ی این آدما بازی میکنن ؛  ملکه نمیترسه اما محتاطه ... ملکه عزادار مرگ دختر چهار سالشه ؛ ملکه تویی آذی فرهان ، ملکه بودن برازنده ی توعه . کینه برازنده ی نگاهته ، انتقام حقته ملکه . » https://t.me/+tfR-_gU_8UpmNGE0 ۱۰ صبح
Show all...
Repost from N/a
در ازای طلبی که از پدرش داشته دختره رو صیغه‌ کرده و ازش رابطه میخواد‼️🚫 - قشنگ با کارات بهم نشون میدی حسابی دوسداری تحریکم کنی ! سرش داد زدم - من همچین کاری نکردم ولم کن، حالم داره از بوی الکل دهنت بهم میخوره با مشت کوبیدم به سینش و زار زدم - تو مرد نیستی! اگه مرد بودی جای طلبت یه دختر برنمیداشتی بیاری اینجا دستمالیش کنی! عصبی تر شد که بلندم کرد و کوبیدم روی تخت دوباره جیغ زدم بلند شدم فرار کنم اما از بازوم گرفت و دوباره پرتم کرد روی تخت، زانو هاشو گذاشت دو طرف پام جوری نتونم تکون بخورم - ولم کن... - ولت کنم؟ مگه نمیگی مرد نیستم می‌خوام مردونگیمو نشونت بدم یه مرد با زنش چکار می‌کنه؟ جیغ زدم - من زن تو نیستم! - هستی لعنتی، هستی! زن صیغه‌ایمی و من امشب تا صبح میخوام مرد بودن و نشونت بدم؟ https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk ۲۲
Show all...
Repost from N/a
بعد ده سال طرد شدن از طرف عشقش و دوری برگشته به ایران و شده بهترین جراح تهران، اما هنوز جرات نکرده بره با خانواده‌اش روبه‌رو بشه؛ چون فکر میکرد عشقش ازدواج کرده بود و با همسرش خوشه! اما وقتی برای مسافرتی کاری و سمینارِ پزشکی به دبی میره، طی درخواست دوستش اُمران میرن به کلابی که اونجا توجهش به فروش دخترها برای برد*ه جن*سی میشه و بین همه‌ی اونها با دیدن اندام و چهره‌ی پشت نقاب به شدت آشنا، قلبش روی هزار میره! اما پشت این ماجرا فقط یه چیز هست و اون هم مطمئن شدن از وجود اینکه واقعا این دختر دلارام و عشق خودشه یا شخص دیگه... 🔥♨️🔞 https://t.me/+G_0ujYXl6Ew2ZTY0 ۱۸
Show all...
Repost from N/a
من نامدارم ، رئیس یک باند مافیا ، مردی که همه از شنیدن اسمش وحشت دارن ... همه جا چشم و گوش دارم ، وفادارترین آدما برام کار میکنن... بعد از چند سال در خفا زندگی کردن ، دوباره برگشتم تو بازی ، اینبار قوی تر و زخمی تر از قبل ... اولین طعمه هم ملکه بود ... همون آذی فرهانی که همه ملکه‌ی افعی صداش میزنن ، چرا که اون تنها زنیه که تونسته بین این جماعت گرگ قد بکشه ، تنها زنیه که بی رحمیش زبون زد این آدم هاست ... دست تقدیر و حرص و کینه مارو سر راه هم قرار میده ، دو تا آدم قدرتمند و سلطنت طلب ... اون دنبال انتقام مرگ دخترش و من دنبالِ ... https://t.me/+tfR-_gU_8UpmNGE0 #عاشقانه_درام_معمایی #بزرگسال ۱۴
Show all...
Repost from N/a
#معرفی_رمان_آنلاین 📌 #سپردم_به_فراموشی 👫🏻 لیلی و بهداد 📝 #سمیه_عبدی 🪧 چکیده: قصه ی ما از جایی شروع شد که لیلی میون مثلث عشقی گیر کرده، عاشق بهداد ولی ویهان از دختر عموی نشون کردش نمیگذره، تجاوز و آخرین راه حل میدونه تا جایی که کار به جایی می‌کشه که ... https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk ۱۰صبح
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سلطانی پسری جذاب و خوشتیپ....😮‍💨 پسری که یک اتفاق تلخ باعث تغییر زندگی و آینده اش میشه .... با کشته شدن برادرش توسط رفیقش مجبور به جدا شدن از نامزدش میشه و باید با خون بس ای که وارد عمارتشون میشد تن به ازدواج میداد....😮❗️ خون بس ای که پدر امیر برای گرفتن انتقام از قاتل پسر کوچیکش وارد عمارتش میکنه و امیر هم به دلیل گرفتن انتقام خون برادرش و سرد شدن دل سوختش قبول میکنه و از عشقش جدا میشه و با اون دختر ازدواج میکنه و شبش باید دستمال خونی که رسمشونه تحویل مادرش بده و....🔞💔 https://t.me/+xwLaZCLhCmRjM2M0 ۲۴ عضویت محدود است🚷
Show all...
Repost from N/a
بهش میگن ملکه ی افعی ... چون داغدار مرگ دختر ۴ سالشه ، هرکسی که کوچکترین سهمی توی مرگ ماهی عزیزش داشته رو نیش میزنه ، عهد کرده که قاتل ماهی رو بکشه ... ملکه قدرتمنده ، هزاران آدم براش کار میکنن ، همه ازش حساب میبرن ، با اعتبارش آدم میخره و آزاد می‌کنه ... زخم خوردس و برای درمون پیدا کردن برای این زخم دست به هرکاری میزنه ... ماه نشین روایت زندگی یک زنه ... زنی که زنانه برای انتقام میجنگه ، زنی که توسری خور نیست ، ضعیف نیست ، ترسو نیست برعکس زیادی جسوره ، زیادی نترسه ، اصیله ، افعیه ، زیادی شبیه ملکه هاست ... و در این راه با مردی آشنا میشه سرشار از راز ، غیر قابل اعتماد ، دیوانه تر از خودش و ... https://t.me/+tfR-_gU_8UpmNGE0 ۲۰
Show all...
Repost from N/a
من لیلی ام دختری که تو مثلث عشقی میون بهداد و ویهان گیر میکنه🥺 ویهان  متجاوزی که تن و روحمو با هم درید کی فکرشو می‌کرد کسی که عاشقش بودم به من تجاوز کنه!؟ ویهان بی خیال دخترعموش نمیشه حتی اگه شده بزور باهاش ازدواج بکنه یک ازدواج اجباری... اما این وسط واسه لیلی تصادف میکنه و حافظش رو از دست میده! آیا بیاد میاره چه به سرش آمده؟ https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk بیا ادامه شو اینجا بخون لینکش محدوده❌🫠 ۱۶
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
داستان به روایت دختری که برای زنده موندن مَعشقوش مجبور به قبول کردن کاری میشه که آینده اش و در برمیگیره..... باید از معشوقش که ناخواسته روز نامزدیشون قاتل شده بود جدا میشد و به عنوان خون بس وارد عمارتی میشد که همه اونجا به خونش تشنه بودن...🥺 عمارتی که میدونست قراره کلی اذیت شه توش و زندگی رو براش سیاه کنن... و شبش رو باید کنار کسی میخوابید که دوسش نداشت و باید تن میداد به خواسته هاش و بازیچه اش میشد و...🔞❗️ https://t.me/+xwLaZCLhCmRjM2M0 ۱۳
Show all...
Repost from N/a
پناهی برای آغوشم باش ... من اشکانم، اشکان خانزاده پسر جذاب و پولداری که همراه خانواده اش مهاجرت نکرد و به تنهایی تو عمارت بزرگش توی تهران زندگی می‌کنه درست وسط تنهایی‌ هاش دختری و به اجبار و با دوز و کلک و دروغ وارد خونه زندگیش می‌کنه... دختری که حتی حق خروج از خونه ی اشکان و هم نداره ولی درست وقتی که فکر میکنه قلبشو بدست آورده  با برملا شدن اون دروغ جوری داستان تغییر می‌کنه که فکر شو هم نمی‌کرد بیا و ببین چجوری جنگ و دعواهاشون تبدیل به دلبستگی و عاشقی میشه🤤🙈🔞🔥 https://t.me/+xBlT9mc13UwxZmNk ۱۰صبح
Show all...