✷

بچا چنلاتونو پرایوت کنید پیجاتونم ببینید ریکوست کیو قبول میکنید من دیگه واقعا نمیکشم این کیریا بخوان عکس مکس فور بزنن

ننه جنده هارو نگا کن تروخدا

نمیخوام بپرسم کجایی یا در حال انجام دادن چه کاری هستی ، میترسم از سوال کردنای متعددم خسته بشی و تلفن و برای همیشه قطع کنی مگه میشه موقع هم کلام شدن با لبان سرخت با رومیزی کهنه ای که هدیه مامانبزرگ بود بازی نکنم؟ مکه میشه کل خونه وجب به وجب قدم نزارم و برای هر گوشش رویایی ببافم؟ ولی خب هر چند بعد از مدتی صدای بوق تلفن هم ساکت میشه و میفهمم حتی این نویز کوفتی هم حوصله ای برای شنیدن خزعبلات احساسی منو نداره

به وقتش منطقتم بهت اسیب میزنه نگران نباش چیزی وجود نداره که استفاده بیش از حدش مضر نباشه

اگه چیزی حس کردی مطمعن باش یچیزی هست

عدالتی وجود نداره وگرنه من در قبال کسی که ۹ ماه تو شکمش بودم فقط باید ۹ ماه در عذاب میبودم ولی الان داره میرسه به شونزدهمین سال

احساس واقعی نبودن دارم من واقعا به اینجا تعلق ندارم این حتی افسردگیم نیست این یچیزی فراتر از دیوونگیه که تو نمیدونی نمیدونی که چی داره اذیتت میکنه ولی میدونی نمیتونی به زبونش بیاری میتونی به زبونش بیاری ولی احمقانست احمقانه نیست ولی ترسناکه ترسناکم نیست فقط باعث میشه بهت بخندن

تودیگه هیچوقت اعتماد کردن و انتخاب نمیکنی:

من یادم هست که فردا قراره پفک بهم بدیدا