6 724
Subscribers
-1624 hours
-797 days
-40230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:03
Video unavailable
پسره رو برای خاتمه دادن به دشمنی دو خاندان به آلفایی میدن که خیلی بد نامه....🔥🏳🌈💦
با بغض به #آلت بزرگ آلفا خیره شدم..
-اون خیلی بزرگه!
باکرهام.. لاقل یه تایم دیگه #سکس داشته باشیم🔞
امیر زند بی توجه به ترسم بهم نزدیک شد.
پوزخندی زد.
با #قیچی شلوارم رو برید تا #پاره بشه.
بغضم کامل به #گریه تبدیل شده بود...
آخرین التماسمم کردم: خواهش میکنم...
بی توجه به ضجههام دهنش رو روی #آلتم که حالا #لخت جلوش بود گذاشت.🔥
ترسیده و با شک نگاهش کردم که...
https://t.me/+C1RYlyluxywzNTlk
https://t.me/+C1RYlyluxywzNTlk
برای خاتمه دادن دشمنیمون با آلفاها منو پیشکش کردن... اولش زندگیم جهنم بود! اما همهچیز کم کم وقتی اون عاشقم شد تغییر کرد و...🔥🏳🌈
#گیلاو #امپرگ #انتقامی #اسمات #امگاورس💦
1000
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
#daddy #little_boy #gay 💢🏳🌈
+ایی #ددی ببخشید دیگه خرابکاری نمیکنم!🥺🍼
ضربه #اسپنک بعدی رو محکم تر زد که جاش روی #هلوی تپل پسرک موند. 💦🍑
_هنوز مونده بخوای #التماس کنی
شب درازی در پیش داریم میخوام فقط صدای ناله هات رو بشنوم 🍷❤️🔥
#شاهزاده ای که اسیر میشه و #ژنرال دشمن اون رو تبدیل به لیـ🔥ـتل خودش میکنه‼️
https://t.me/+_H_OA1Kq-gdlNDU0
https://t.me/+_H_OA1Kq-gdlNDU0
3100
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
ارباب زاده ای ک همجنسگرا نیست ،اما عاشق یه پسر نقاش میشه ولی نمیتونه اعتراف کنه ک از یه پسر خوشش امده .😳
پس با کارای عجیب غریب طوری رفتار میکنه ک معشوقه اش فکر میکنه ک ازش متنفره 😢
و از دستش فرار میکنه 🔞 #گی #مهیج
https://t.me/+4AF4jkfh6kE3MjI0
https://t.me/+4AF4jkfh6kE3MjI0
900
Repost from .
🟢سوال و پاسخنامه رسمی ریاضی و هندسه نهایی امروز منتشر شد.
https://t.me/+lpVUPbKICBA2ZmE0
100
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:02
Video unavailable
ددی که مجبوره وسط جنگل با لیتل بوی ش بخوابه تا از سرما یخ نزنن❌🥶
پارت واقعی رمان👅
#part_15
نیمه های شب بود که هوا سرد تر شد و آتیش کم کم خاموش میشد و #لب های ملوین از سرما میلرزید😬
روی لب های لرزونش رو بوسیدم و گفتم:
_باید با هم بخوابیم تا صبح بتونی زنده از این جنگل خارج بشی باشه؟می خوام باهات #بازی کنم!می خوام پاره ات کنم...🩸میخوام این قدر توی #سوراخ تنگ و صورتیت تلم.به بزنم که آبم بریزه داخلت.💦
لباس هاش رو در آوردم و با دیدن بدن سفید و #نیپل های صورتیش؛نفسم سنگین شد!🤤
لباس هام رو سریع از تنم در آوردم و جلوی چشم های ترسیده ی فسقلیم کاملا #لخت شدم.
دیـ🍆ــک ش.ق شده ام داشت می ترکید برای حس اون سوراخ #تنگ و داغ!سرمای هوا باعث لرز دستای پنبه ایش شده بود وقتی نگاهش روی #دی_ک نیمه بیدارم نشست، هین بلندی کشید و چشم هاشو بست...🫦‼️
https://t.me/+_H_OA1Kq-gdlNDU0
https://t.me/+_H_OA1Kq-gdlNDU0
1310