دوئت راز های بیرحمانه
دوئت رازهای بیرحمانه جلد اول: دروغهای بیرحمانه🕸 دوئت سوگندهای کثیف جلد اول: سوگند خشم و شهوت(فایل) جلد دوم: سوگند عشق و انتقام🥀 دیگر آثار؛ مجموعه سقوط کرده مجموعه قلمرو سایهها شاهزاده نیست انگار سقوط نمیکنم مجموعه بیداری هیولا @Lindas_Novel
Show more571
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
-2330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
🎊❌بالاخره پیش فروش رمانی که خیلی منتظرش بودید، #شاهزاده_نیست شروع شد😍❌🎊
خلاصه:
ناپدری مونرو بهش میگه بودن تو این خونه یه بهایی داره، یا بازکردن پاهات و یا پول.
برای همین، دزدی ماشین گزینهی خوبی برای مونرو بهنظر میرسه... فقط اینکه از شانس بدش، شب دزدی با زپ روبهرو میشه.
زپ و اکیپش درحال دزدیدن ماشین بودن که مونرو رو میبینن. این دختر با جورابشلواری نازک و لوندیش، حواس اونها رو پرت میکنه و ماشینی که زپ درحال دزدیدن بود رو میدزده که کارش راحت باشه. اما حواسش نیست زپ چه آدم شرور و بدیه و قراره بهخاطر اینکار چه انتقامی ازش بگیره.
زپ یه معاملهی ناجور با مونرو ترتیب میده و مجبورش میکنه به انواع و اقسام شکلهای ممکن مفاد این قرارداد رو اجرا کنه.😈
❌ ❌ ❌
از اونجایی که در این رمان شاهد اخاذی، قلدری، دزدی، بددهنی و صحنههای جنسی هستیم، پس ردهسنی +۲۰ میطلبه.😂🤷♀🤦🏻♀
🕊زمان تحویل: 15 آذر
🪙قیمت در پیش فروش: 32,000
📍برای خرید رمان به آیدی زیر پیام دهید:
@Mini_ad
عیارسنج شاهزاده نیست.pdf6.98 KB
👍 3
8700
🎊❌بالاخره پیش فروش رمانی که خیلی منتظرش بودید، #شاهزاده_نیست شروع شد😍❌🎊
خلاصه:
ناپدری مونرو بهش میگه بودن تو این خونه یه بهایی داره، یا بازکردن پاهات و یا پول.
برای همین، دزدی ماشین گزینهی خوبی برای مونرو بهنظر میرسه... فقط اینکه از شانس بدش، شب دزدی با زپ روبهرو میشه.
زپ و اکیپش درحال دزدیدن ماشین بودن که مونرو رو میبینن. این دختر با جورابشلواری نازک و لوندیش، حواس اونها رو پرت میکنه و ماشینی که زپ درحال دزدیدن بود رو میدزده که کارش راحت باشه. اما حواسش نیست زپ چه آدم شرور و بدیه و قراره بهخاطر اینکار چه انتقامی ازش بگیره.
زپ یه معاملهی ناجور با مونرو ترتیب میده و مجبورش میکنه به انواع و اقسام شکلهای ممکن مفاد این قرارداد رو اجرا کنه.😈
❌ ❌ ❌
از اونجایی که در این رمان شاهد اخاذی، قلدری، دزدی، بددهنی و صحنههای جنسی هستیم، پس ردهسنی +۲۰ میطلبه.😂🤷♀🤦🏻♀
🕊زمان تحویل: 15 آذر
🪙قیمت در پیش فروش: 32,000
📍برای خرید رمان به آیدی زیر پیام دهید:
@Mini_ad
عیارسنج شاهزاده نیست.pdf6.98 KB
100
پیش فروش رمان #جفت_اژدها❤️🔥
ژانر: عاشقانه، اروتیک، ماجراجویی، اژدها
🪻تاریخ تحویل: 28 آبان
خلاصه:
اریک🤴🏻
بخاطر خانوادهم، مجبور شدم سرزمین دوست داشتنیم رو ترک کنم و به سرزمین انسانی بیام.
جایی که هیچکس منو نمیشناخت.
همه چیز تو سایه بود تا اینکه اون رو دیدم.
اون زن یه الهه لعنتیه و کاملا منو اغوا کرده.
و به محض اینکه برای اولین بار لمسش کردم، میدونستم که میخوام اون مال من شه.
الهه من...
آریا🧝🏻♀
اون شب اریک برای همیشه وارد زندگیم شد.
قرار بود فقط بخشی از یه فانتزی باشه.
نه کمتر نه بیشتر.
تا اینکه تصمیم گرفت چیزهای بیشتری از من میخواد.
و این منو به دنیایی کشوند که هرگز تصورش رو نمی کردم.
دنیایی که توش اسرار و تاریکی در کمینه.
اسراری اونقدر تاریک که می تونستم خودمو توشون گم کنم.
اون وقته که عشق کافی نخواهد بود...
📍قیمت تک جلد: 25,000
فایل جلد دوم و vip جلد سوم تا پایان پیشفروش: 40,000
🎗برای خرید به آیدی زیر پیام دهید:
@mini_ad
عیارسنج جفت اژدها.pdf5.35 KB
👎 3
15030
00:10
Video unavailable
هالووینتون با این پسرم مبارکککک😌❤️
پن: میخواستم به مناسبت هالووین فایل این رمان بزارم اما صبح یه سوتی دادم هنوز مشغول جمع کردنشم💔😢
397410682_821201043084598_1925332492373098564_n.mp49.84 KB
😢 3👎 1🍾 1
14000
#دروغ_های_بیرحمانه⛓
#part11
این بخشیه که بهش صدمه می زنه.
«دو سال پیش. دو سال پیش دیدمشون... اما از اون زمان چندین بار اونا رو با هم دیدم.»
سوراخ های بینیش گشاد میشه و دست هاش رو مشت می کنه.
«تو میدونستی که والدین ما دو سال با هم رابطه داشتن و هیچی بهم نگفتی؟»
قلبم میتازه و محکم به سینه ام میکوبه.
«متاسفم. نمی دونستم چیکار کنم.»
«می تونستی به من بگی. تو باید بهم می گفتیش.»
«کاسپین، متاسفم.»
سعی می کنم فاصله بینمون رو از بین ببرم، اما اون دستش رو بالا می گیره.
«ازم دور شو. فقط دور شو.»
عقب میره و بعد شروع به دویدن میکنه. با رفتن اون، بقیه دنیام فرو می ریزه، و تو قلبم می دونم که اونو هم از دست دادم...
فصل سه
کاسپین
"روزی که اونو به خاطر از دست دادنم سرزنش کردم"
وارد خونه می شم، پوستم انگار آتیش گرفته.
کمی قبلتر با احتیاط از خونه بیرون زده بودم تا ویلو رو ملاقات کنم، اما موقع برگشتن مراقب نبودم.
مغزم به خاطر بمبی که ویلو روم انداخت، به هم ریخته بود و فکر می کنم پدرم از قبل حقیقت رو درباره این می دونست.
👍 4🔥 1
12700
#دروغ_های_بیرحمانه⛓
#part10
دستامو سمت گونه هام میارم و می بینم که صورتش از عصبانیت تیره می شه.
«اونا همدیگه رو می دیدن...»
دندون های عقبشو محکم بهم فشار میده و چیزی تو هوا بینمون جابه جا می شه.
یه قدم به عقب برمیداره و چشماشو بهم فشار میده.
«کی بهت گفت که همدیگه رو میدیدن؟ یه جور به نظر میرسی که انگار خیلی طولانی بوده.»
آهسته میگم:
«بوده...»
کاسپین با اون تاریکی دیوونه کننده ای که بچه های مدرسه ازش می ترسیدن، به طرز خطرناکی بهم نگاه می کنه. اونا میدونن که پدرش به اندازه پدر من قدرتمنده، اما چیزی در مورد ایوانوفها وجود داره که باعث میشه متوجه بشید که فقط از ظاهرشون هم بترسید.
این اولین باریه که احساس میکنم ترس گزگز کننده مانند تو بدنم میپیچه. و سردی طاقت فرسایی رو در پی خود به جا میذاره.
یک قدم به عقب برمیداره و چشماش ابری میشه.
دوباره می پرسه:
«کی بهت گفته که همدیگه رو می بینن، ویلو؟»
«دیدمشون...»
من مچ اونا رو با هم گرفتم و پدرم بهم التماس کرد که چیزی نگم.
«کِی؟»
👍 6🔥 1
9200
#دروغ_های_بیرحمانه⛓
#part9
قلبم یخ می زنه و ریه هام منقبض می شن، اما این احساس رو پشت سر میذارم.
«نه، اما باید چیزی بهت بگم.»
ناگهان چشماش گشاد میشن و مشخصه که اون برای جوابی که میخوام بهش بدم، ناامیده.
«چی؟»
«باید بهت بگم که چرا مادرت تو خونه دریاچه بود.»
این همون جاییه که اون اتفاق افتاد، تو خونه دریاچه ما... تو منطقه مرتفع که برای تعطیلات استفاده می کنیم. اونجا بود که مامان خودکشی کرد و ماشین پدرم با اون و مادرش کنار صخره تو ساحل رودخونه هادسون پیدا شد.
«اون اونجا چی کار می کرد؟»
«اون به خاطر پدرم اونجا بود.»
اینو یه نفسه میگم به امید اینکه جواب کافی باشه، اما می دونم که اینطور نیست.
«منظورت چیه؟ پدرت چرا اونجا بهش نیاز داشته؟»
«کاسپین، اونا با هم رابطه داشتن.»
پوستش رنگ پریده، و حتی چشمای معمولا پر جنب و جوشش به نظر می رسه سبز کم رنگ ماته.
سرش رو تکون می ده.
«چرا این حرفو می زنی؟ نداشتن...»
اعتراف کردم:
«حقیقت داره.»
👍 3
8600
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.