♥️𝐌𝐘_𝐋𝐎𝐑𝐃♥️

گستردست ❌

آرمین #مردونگیشو تو #پشتم #فرو کرد-جون. امیر بیا #بکن تو #بهشتش ببین چه #نپلیه..امیر با #هیزی خودشو بهم#مالید و.. 💦💦❌🔞❌🔞❌🔞 https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk 🌙۱ظهر پاک شه🌙

-دوست دارم صبح تا شب #کلفتتو داخل #تپلم عقب جلو کنی انقدر که #هلوم برات اب بندازه با #شهوت بهش نگاه کردم که بی #طاقت جلو اومد و بین پام زانو زد-#پاره میکنم این هلوی ابدارتو💦💦🔞🔞 https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk 🌙۱ظهر پاک🌙

#تب_داغ_1 🔥 -قمبـ❌ـل کنید ببینم برا کدومتون بزرگتره..💦🔥 ساره با عشوه #اسپنکی به #باسنم زد و با یه چشمک ریز اول از همه خودش روی تخت #قمبل کرد و بهم اشاره زد تا منم بکنم. اختیار کارام دست خودم نبود و عین دیونه ها با خنده کاری که ساره کرد بود رو انجام دادم که امیر خودش رو جلو کشید.. -جووون، فرهاد ببین چی زیر اون ماسکی سرخش قایم کرده بوده و ما خبر نداشتیم.. دستی روی #باسنـ🔥ـم کشیدم که با #عشوه خندیدم و خودم رو جلو کشیدم و #لش روی تخت افتادم. -چه #وا دادی رز. همین اول کاری میخوای برم سر اصل مطلب #کلفتم و تا ته کنم تو #بهشت تنگت؟🔥🔥💦💦 ساره به حرف امیر خندید و خودش رو روم انداخت با ناز گفت: -دختر کوچولوی منو اذیت نکن امیر.. #لیس کوتاهی #به لبم زد و اروم گفت: -یکم دیگه مست کنیم؟ چطوره بچه ها‌؟ دستش رو جلو اوردو.. https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk پارت اول رمانشه🔥🔥 🌙۱ظهر پاک شه🌙

بدترین چیز توی زندگیم اینه روز تولدم ادمای مهم زندگیم رو از دست میدم :)🖤🥀 راستی رفتنت مبارک قلبم باشه :)🖤 ممنون که ۱۱ مال خوب برام ساختی 🖤 موفق باشی 🖤 MA 🖤

مجبوره به بادیگاردش سرویس بده تا شوهرش نفهمه بهش خیانت کرد🔥💦🍆 -دهنتو باز کن #ج... ده.به نفعته به #سالارم خوب #سرویس بدی وگرنه عکسا و فیلماتو میفرستم برای جناب #ولیعهد و ... http://t.me/joinchat/AAAAAEuCyUO1P9SOp2XHnA ⭐۱شبب پاک شه⭐

🅿️🅳🅵 𝗣𝗗𝗙 🅿️🅳🅵 𝗣𝗗𝗙 🅿️🅳🅵 هــــ🔥ـــــات♨️NOVEL♨️ •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• اگه رمان های👇🏻🙇🏻‍♀️ (چاپی) (فروشی) (جدید)👈🏻 PDF شده میخای و هیچ جا پیدا نمیشه فقط کافیه روی لینک آبی کلیک کنی 👇🏻💙 🥶https://t.me/+-qC60sbPuCs5MGFh داخل اینجا جدیدترین رمان ها رو درخواست بده و در کمترین زمان دریافت کن دلبر🥰🍭 منتظرتونیم💃🏻🎊 https://t.me/+-qC60sbPuCs5MGFh •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• هــــ🔥ـــــات♨️NOVEL♨️ هــــ🔥ـــــات♨️NOVEL♨️ ساعت یک پاک بشه❌

#لیتل_بوی_ریزه_میزه🧸🍼🍩 حملهههههههههه کنید💃😜 #لیتل_بوی که #ددیش شاهزادهٔ انگلیسه👑😍 - #ددی اگه #بوسم نتنی میلم به همه میگم من #پسملتم.😎😏 -آراشید برو تو اتاقت تا #تنبیه‌ت نکردم.🤬 -لیدیز اند جنتلمن...#بوبویی؟بگم؟😌😝 -تو خودتو #مرده فرض کن.🥶🥵 جوین بده ببین ادامه اش چی میشه 🤤🙄😁🙈👇 http://t.me/joinchat/AAAAAEuCyUO1P9SOp2XHnA ⭐۱شب پاک شه⭐

⛓دربـنـد فــاحـشـگـے 🔞⛓: دلم میخاد اون #تپل لاپاتو جر بدم..🔥💦 با وحشت بهشون نگاه کردم که دوتایی جلو اومدن و بهم چسبیدن.. الیاس #کلفتشو رو سوراخ #بهشتم و وحید #کلاهکشو روی #باسن کشید و یه ضرب همزمان داخلم کردن از درد جیغ بلندی کشیدمو چشمام سیاهی رفت... https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk یه رمان فول سکسی و هات🔥 ⭐۹شب پاک شه⭐

#گروپ بین شوهرم و برادرش می‌چرخیدم. آل‌ت شوهرم توی به‌شتم بود و برادر شوهر داشت #س‌ینه‌هام رو می‌خورد. الیاس ضربه ای به رونم زد و گفت: _تو مال کی ها؟ داری زیر #شوهرت جر میخوری؟ لبم رو گاز گرفتم و گفتم: _مال تو...فقط تو #الیاس، اوف...سریع تر. سرعت حرکاتش رو بیشتر کرد که آه و ناله هام بالا گرفت. آل‌تش رو دراورد و توی دهنم فرو کرد که با ولع مشغول #سا... زدن شدم. داشتم #ارض‌ا میشدم که فرهود از توم دراورد و آل‌تش رو توی دستش گرفت و مشغول ج*ق زدن شد تا آبش بیاد. وحید بین پاهام ایستاد و گفت: _اونقدر گشادی که #آب داداشمو نیوردی، اما من میخوام از جلو بزنم درت، باشه! با شنیدن #حرفش چشم هام تار شد و با ترس سعی کردم ازش فاصله بگیرم که رونام رو گرفت و منو به #خودش چسبوند. از اون ور الیاس داد زد: _آره #داداش همینه، بگیر جرش بده هرزه رو، زن هرزه ی من که به داداشم میده! لیاقتش جر خوردنه. #وحید داخلم تا آخر فرو کرد که جیغی کشیدم ولی بی توجه به #حرکاتش ادامه دادو...🔞 https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk https://t.me/+2FMutWgFATY5NDBk ⭐۹شب پاک شه⭐