دستبهنقد
268
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
حمله به حملۀ حیدری
در سال ۲۰۲۲ مقالهای از مینا مدحی و فرزاد قائمی (که در هنگام نگارش مقاله بهترتیب دانشجوی دکتری و استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد بودهاند) با عنوان How a literary work becomes a literary movement? (case study: Hamla -Ie haidari) [یعنی: چگونه اثری ادبی تبدیل به جنبشی ادبی میشود؟ (مطالعۀ موردی: حملۀ حیدری)] در International Journal of Health Sciences [یعنی: مجلۀ بینالمللی علوم سلامت/ بهداشت] منتشر شدهاست (اینجا را ببینید). ماجرا تا همینجا بسیار عجیب است. چرا مقالهای درباب یک حماسۀ دینی مانند «حملۀ حیدری» باید در مجلۀ علوم سلامت/بهداشت منتشر شود؟ اما این تازه اول ماجراست. نویسندگان برای اینکه مقاله را اندکی مرتبط با موضوع مجله جلوه دهند به مقالهای انگلیسی با عنوان A comprehensive approach to faculty members’ promotion policies [یعنی: رویکردی جامع به سیاستهای ارتقای اعضای هیئتعلمی] در Journal of Advanced Pharmacy Education & Research [یعنی: مجلۀ پژوهش و آموزش پیشرفتۀ داروسازی] ارجاع دادهاند. از نامرتبط بودن مقاله و مجله که بگذریم، خطاهای بسیار زیادی در مقاله دیده میشود که نشاندهندۀ ترجمه شدن مقاله به کمک گوگل ترنسلیت و مانند آن است. ضبط اسامی خاص افراد و کتابها در این مقاله بهراستی مایۀ شرمساری است، چنانکه «منطق الطیر» به logic of Al-Ta'ir [یعنی «کتاب الطائر در علم منطق»]، «تذکرۀ خلاصة الکلام» به Alcohol Summary Notice [یعنی «تذکّر خلاصۀ الکل» (بله، الکل!)]، «تذکرۀ روز روشن» به Remark of the Day [یعنی «تذکّر روز»] و «ابومسلمنامه» به Abu Muslim letters [یعنی «نامههای ابومسلم»] ترجمه شده و نام خانوادگی «منزوی» به Alone [یعنی «تنها»].
وضعیت اصطلاحات ادبی و مذهبی هم بهتر از این نیست. «بِیت» را تقریبا همهجا به bit ترجمه کردهاند و برای «سرودن» از فعل sing یعنی «آواز خواندن» استفاده کردهاند. «اثر (ادبی)» را effect، «نظم (مقابل نثر)» را order و «وزن (عروضی)» را weight پنداشتهاند. جنگ «اُحُد» به Ahad «اَحَد» و «آیات مدنی» به Provincial Verses «آیات استانی/ شهرستانی» ترجمه شدهاست. حتی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) به یمن ترجمۀ نویسندگان به مقام «پیامبری» رسیدهاند (هرچند که لا نبی بعدی!) و شاهد کاربرد Prophet Ali و Prophet Zahra در این مقاله هستیم. موز(Muse)ها، یعنی الهههای الهام یونانی، نیز به میوۀ موز (banana) تبدیل شدهاند. ذکر غلطهای مقاله خود واژهنامهای طنزآمیز از نوع «رسالۀ تعریفات» عبید خواهد شد. به نمونهای از خطاهای دستوری مقاله هم اشاره میکنیم: عنوان بخشی از مقاله چنین است: Poets who have complete on Bāzel Hamla. هر کس که مختصری دستور انگلیسی خوانده باشد میفهمد که complete باید بهصورت completed بیاید و فعل complete با حرف اضافۀ on نمیآید و بعد از Bāzel باید نشانۀ مالکیت (s') باشد. کشف خطاهای دستوری و لغوی و معنایی جملههای زیر را، که مشتی است نمودار خرواری، به خوانندگان واگذار میکنیم:
- The shoulder also opens the knots of hair with his wooden fingers.
- Anyway, Mr. Khan was committed to a variety of moral virtues and virtues. He has been saied Hamla -ie Haidari book with very literary power.
- Hamla -ie Haidari is also a Shiite epic that has been complete in India, but it has important in the whole territory of the Persian language that it is not similar to religious literary works. which is not the same in religious literature.
عجیبتر از اینها اشکال منطقی و محاسباتی نویسندگان است. در جایی نوشتهاند:
The number of verses in this book is between 20,000 and 90,000, but the correct number must be around 24,000 bits
یعنی «تعداد ابیات در این کتاب بین ۲۰ هزار تا ۹۰ هزار است ولی تعداد صحیح باید حدود ۲۴ هزار بیت باشد».
چگونه ممکن است کسی تعداد ابیات منظومهای را بین ۲۰ هزار تا ۹۰ هزار بیت برآورد کند و بعدا بگوید عدد صحیح حدود ۲۴ هزار است؟!
***
پرسشهایی چون «آیا کسانی که به انتشار مقاله در مجلات خارجی امتیاز میدهند، مقالهها را درست میبینند و میخوانند»، «آیا اعتبار نشریه و ارتباط موضوعی مقاله و نشریات را مدنظر قرار میدهند یا صرف ارائۀ آمار آثار منتشرشده برای کسب نام و نان و ترفیع و ارتقا کافی است؟» و مانند آن وقتی معنا داشت که تکلیف رسالۀ دکتری نویسندۀ دوم با وجود براهین آشکار مبنی بر سرقت تاکنون روشن شده بود (برای اطلاع نک. گزارش میراث، ش۹۰-۹۱، ص۱۴۵-۱۵۶)!
https://t.me/dast_be_naqd
دستبهنقد
نقد پژوهشهای زبان و ادبیات و حوزههای وابسته
👍 17🔥 1👏 1
کاری نکردهاید که به کار آید! (۲)
اما میزان کپی کردن مطالب (بدون ارجاع به منابع) به همین دو مورد هم محدود نمیشود؛ برای مثال: تمام مطلب ذیل عنوان اصطلاحات ریاضی از کتاب دریچۀ نقد دستغیب و مطالب مربوط به توصیف و تقسیمبندیهای آن و نیمی از چکیده و نتیجۀ مقاله، عیناً و کلمهبهکلمه، کپیبرداری از صفحات بلاگفا و دیگر منابع مانند آن است (برای مشاهدۀ مثالهای دیگر به پیوست مراجعه کنید).
اما از حق نگذریم، قسمتهایی را هم خودشان شخصاً نوشتهاند: پیشینۀ تحقیق، نیمی از مقدمه و بیان مسئله، روش و اهمیت کار (اگرچه ظاهراً بزرگواران تفاوتی میان پیشینه و روش تحقیق قائل نیستند). از آنجا که نوشتهاند دربارۀ کاربرد ریاضی در شعر منشیزاده و اندیشه و افکار او اصلاً و ابداً کاری صورت نگرفته و مقالۀ ایشان تنها و تنها مقالهای است که به این مهم پرداخته تا وظیفۀ ثبت، نگهبانی و مکتوب کردن اگر نه همه، لااقل قسمتی از ادبیات جیرفت را به عنوان وظیفۀ هر ایرانی وطنپرست به انجام رساند، مطالعۀ این بخشها و داوری دربارۀ ارزش علمی آنها را به علاقهمندان شعر، منطقۀ تاریخی جیرفت و دیگر وطنپرستان واگذارمیکنیم.
اما کلام آخر و مهمتر: به نظر میرسد که بیش و پیش از همه، باید ضرورت و اهمیت انجام صحیح، اخلاقمدارانه و مسئولانۀ وظایف علمی و مرتبط با اخلاق پژوهش را به متولیان پژوهش در دانشگاه شهید باهنر، دستاندرکاران نشریۀ مطالعات ایرانی، مدیران و متولیان پژوهش در دانشگاهها و وزارت علوم و نیز ارزیابان اعتبار پژوهشی نشریات کشور گوشزد و یادآوری نمود!
https://t.me/dast_be_naqd
دستبهنقد
نقد پژوهشهای زبان و ادبیات و حوزههای وابسته
👏 4👌 1
کاری نکردهاید که به کار آید! (١)
شعر کیومرث منشیزاده دیریاب است و برای کسی که دنبال منابعی میگردد تا شاعر و شعر او را بهتر بشناسد و آسانتر درک کند، رسیدن به مقالهای با عنوان «تأملی بر افکار و عقاید شاعر ریاضی (کیومرث منشیزاده)» در وهلۀ اول نویدبخش است؛ اما پس از مطالعه، نه فقط مایۀ ناامیدی که مایۀ تأسف است از وقتی که هدر رفته و مایۀ شگفتی از وضعیت نابهنجار پژوهش و نشریاتی که عنوان علمی- پژوهشی را بر پیشانی نگاشتهاند.
مقاله نگاشتۀ کریم رشیدی گمین (استادیار دانشگاه آزاد انار)، پوران یوسفیپور (مدیر گروه و استادیار دانشگاه آزاد انار) و هوشمند اسفندیارپور (استادیار دانشگاه آزاد بردسیر) است و در مجلۀ مطالعات ایرانی، یکی از نشریات دانشگاه شهید باهنر کرمان (شمارۀ ۴١، بهار و تابستان ١۴۰۱، ص۲۴۶ـ۲۷۱)، منتشر شدهاست. عنوان مقاله میگوید که قرار است با افکار و عقاید شاعر آشنا شویم. فقط توجه به زیرعنوانهای مقاله، برای نشان دادن ارزش علمی و میزان ارتباط مقاله با عنوان آن کافی است:
اصطلاحات ریاضی، نیهیلیسم، طنز، شعر تاریخ تاریخ، اقتفا و نظیرهگویی، شکواییه، خمریات، مراثی، اندیشههای مذهبی (با زیرعنوانهای تضمین و تلمیح!)، توصیف (شامل توصیفات نمادین و واقعی!)
اما از عناوین میگذریم به این امید که شاید متن ذیل عنوان چیزی دربارۀ عقاید شاعر بگوید یا تأویلی و تحلیلی بدیع از شعر او داشته باشد که به زحمت خواندن و هزینۀ انتشار بیرزد. دریغ که اینجا هم «کاری نکردهاند که به کار آید!». فقط بهعنوان مثال: تمام آنچه دربارۀ طنز نوشتهاند، به تصریح و ارجاع خودشان، برگرفته از سایت «طنز و کاریکاتور» است. بحث از نیهیلیسم، غیراز شعرهایی که - بدون هیچ توضیح و تحلیلی- از منشیزاده ردیف کردهاند، تنها دو بند (پاراگراف) دارد، یکی دربارۀ معنای نیهیلیسم که به حلبی ارجاع دادهاند و بندی برگرفته از تاریخ تحلیلی شعر نو (در هر دو مورد ارجاع به حلبی و شمس لنگرودی دادهاند اما نام منابع در فهرست منابع نیامده). پس اگر قبلاً شمس لنگرودی به این نتیجه رسیده که در بعضی اشعار منشیزاده نشانههایی از نیهیلیسم دیده میشود، شاید بد نباشد که نویسندگان مقالۀ علمی- پژوهشی و البته داوران نشریۀ مطالعات ایرانی برایمان بگویند که یافتۀ این بهاصطلاح پژوهش چیست و جز بازنشر یک بند از صفحۀ ۴۷۷ جلد چهارم تاریخ تحلیلی شعر نو چه دستاورد دیگری داشتهاست؟!
گذشته از اینکه چطور نظیرهگویی یا سرودن شکواییه و مراثی و... جزو عقاید و اندیشههای شاعر محسوب میشود یا اینکه چطور آوردن چند نمونه شعری از یک شاعر و یافتن تلمیح دینی و تاریخی یا تضمین آیاتی از قرآن و...، میتواند اندیشههای دینی یک شاعر را توضیح و شرح دهد، در این موارد هم همان رویۀ قبلی دنبال شدهاست؛ فقط برای مثال، دربارۀ تلمیح اول توضیح مختصری دربارۀ تلمیح به نقل از شجیعی آوردهاند، بعد تلمیح را به تاریخی و مذهبی تقسیم کردهاند. در توضیح تلمیح مذهبی در شعر شاعر، یک خط از شعر او را آوردهاند: «زنده باد داروین، / که به آدم و حوا و قابیل/ یکجا خیانت کرد/ این است زندگی». بعد داستان آدم و حوا را به نقل از شمیسا تکرار کردهاند و بعدتر و جالبتر اینکه با دیدن کلمۀ داروین، خود را موظف دانستهاند که دو سه خط نامربوط، دستوپاشکسته و سطحی، بدون ارجاع به منبعی، بنویسند و یادآوری کنند که داروین معتقد به نظریۀ تکامل انواع بودهاست! اما جالبتراز اینْ مطالبی است که ذیل عنوان تلمیح تاریخی آوردهاند: «تکرار مرگ داش آکل» (که البته مرگ را هم «مگر» نوشتهاند) را در آغاز خطی از شعر منشیزاده دیدهاند و کاری کردهاند که از عهدۀ هیچکسی ساخته نیست! فهمیدهاند که به داستان (و به طرز غریبی فیلم را هم یادشان نرفته) داش آکل اشاره دارد و فوراً به منبع بسیار معتبرِ ویکیپدیای فارسی مراجعه کردهاند و نکات ارزشمندی را گوشزد کردهاند که هیچکس نمیداند؛ مثلاً اینکه داستان نوشتۀ صادق هدایت است و البته که یادشان رفته است به ویکیپدیا ارجاع بدهند، همانطور که در توضیح کوتاه و باز هم بدیعی دربارۀ خسرو گلسرخی، یادشان رفته یا دلشان نخواسته که اسمی از همین منبع معتبر به میان بیاورند.
https://t.me/dast_be_naqd
دستبهنقد
نقد پژوهشهای زبان و ادبیات و حوزههای وابسته
متنی را که در فایل پیوست مشاهده میفرمایید یکی از همراهان محترم کانال دستبهنقد برای ما ارسال کردهاند.
برای آگاهی از سوابق تخلفات علمی زهرا جمشیدی و سید محمد آرتا اینجا و اینجا را نیز مشاهده فرمایید.
حق پاسخگویی برای نامبردگان محفوظ است.
https://t.me/dast_be_naqd
گزارش_سرقت_علمی_دیگری_از_زهرا_جمشیدی.doc0.52 KB
👌 3😱 2😭 1
۱۳۷۷ «مبالغه، ایهام و استخدام در قرآن کریم»: قسمت ششم از سلسلهمقالات «بدیع در قرآن»، حسن خرقانی، علوم و معارف قرآنی، ش۶و۷، ص۹۹-۱۱۸ (اینجا).
۱۳۸۸ «فنون و صنایع ادبی در قرآن»، ابوالفضل حری، پژوهشهای قرآنی، ش۵۹ و ۶۰ (اینجا).
۱۳۸۹ تشخیص یا هوشمندانگاری در قرآن کریم، محمداسماعیل حنفیبجد، انتشارات محراب فکر.
۱۳۹۳ صنعت ادبی تشخیص از دیدگاه قرآن و روایات، پایاننامهٔ کارشناسی ارشد، محسن چتری بیدگلی، استاد راهنما: هادی نصیری، دانشکدهٔ اصولالدین مرکز قم.
۱۳۹۴ «مبالغه در قرآن (بررسی بلاغی مبالغه در آیات قرآن کریم)»، عبدالله رادمرد و صالحه غضنفری مقدم، پژوهشهای ادبی - قرآنی، س۳، ش۱، ص۵۷ - ۷۹ (اینجا).
۱۳۹۴ «نقد و بررسی تصاویر تجسمی قرآن کریم در نهج البلاغه»، ابراهیم اناری بزچلویی و سمیرا فراهانی، پژوهشنامهٔ نهج البلاغه، س۳، ش۱۲، ص۱۲۹-۱۴۷ (اینجا).
۱۳۹۵ «تحلیلی فرامتنی بر مبالغه در قرآن (با تکیه بر آیهٔ ۴۰ سورهٔ اعراف)»، بهجت السادات حجازی، پژوهشهای زبانشناختی قرآن، ش ۹، ص۳۷-۵۶ (اینجا).
۱۳۹۶ «انسانانگاری مفاهیم مجرد در زبان قرآن از دیدگاه شناختی»، شیرین پورابراهیم، پژوهشهای زبانشناختی قرآن، س۶، ش ۱ (پیاپی ۱۱) (اینجا).
۱۳۹۶ «فن مبالغه در سنت بلاغت اسلامی و جنبههای بلاغی آن»، رمضان رضایی، بلاغت کاربردی و نقد بلاغی، س۲، ش۲ (پیاپی ۴) ص۲۳-۳۸ (اینجا).
۱۳۹۷ «تحلیلی بر آرایهٔ انسانانگاری در قرآن»، بهجتالسادات حجازی، سراج منیر ، س۹، ش۳۰، ص ۱۴۱-۱۶۲ (اینجا).
۱۳۹۸ «بررسی و تحلیل صنعت تشخیص در قرآن کریم»، عزتالله مولایینیا، علی احمد ناصح، حسین تکتبار فیروزجایی و علی سلگی، پژوهشهای ادبی - قرآنی، س۷، ش ۴ (پیاپی ۲۸) ص ۱۷۳-۱۹۹ (اینجا).
۱۳۹۸ «مبالغه و گزافهآرایی در قرآن و احادیث»، محمد عالمزاده نوری، علوم حدیث، ش ۹۳، ص ۲۳ - ۵۰ (اینجا).
۱۳۹۸ کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره با موضوع «محدودۀ مبالغه و انسانانگاری در زبان استعاری قرآن»، روز چهارشنبه ۲۲ آبانماه ۱۳۹۸، در تالار خواجو، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان (اینجا).
۱۴۰۰ جلوههای مبالغه در قرآن کریم براساس تفسیر زمخشری و طبرسی، پایاننامهٔ کارشناسی ارشد ۱۴۰۰، عبیر عدنان مهدی، استاد راهنما: محمد ملکی نهاوندی، دانشگاه ادیان و مذاهب.
۱۴۰۱ «تحلیل شناختی انسانوارگی در گفتمان قرآنی برمبنای نظریۀ فضاهای ذهنی و ادغام»، کبری راستگو و مریم حسامی، فصلنامهٔ تخصصی زبان و ادبیات فارسی، پژوهشهای میان رشتهای ادبیات و فرهنگ (برازمان)، س۳، ش ۱۰ (اینجا).
https://t.me/dast_be_naqd
👍 4
نوآوری در نوآوری!
اولین کرسی نوآوری دانشگاه شهید باهنر کرمان با عنوان «تحلیلی بر دو آرایۀ مبالغه و انسانانگاری در زبان قرآن» که دوشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۲ در سالن کنفرانس سازمان مرکزی دانشگاه شهید باهنر کرمان برگزار شده (تصویر خبر منتشرشده در صفحۀ تلگرامی دانشگاه شهید باهنر در پیوست آمدهاست) بهراستی حدومرزی نو برای نوآوری ترسیم کردهاست. زیرا نوآورانه (!) پرداختن به موضوعی را نوآوری خوانده که از دیرباز مورد توجه علمایی بودهاست که همّت خود را مصروف شناخت و شرح و تحلیل جنبههای هنری و بلاغی قرآن کریم کردهاند. حتی لازم نیست عالِم و ادیب باشیم، بلکه هر کس که اندک اطلاعی از تاریخچهٔ بلاغت و مطالعات قرآنی داشته باشد یا خود را ملزم به جستوجوی صحیح پیشینۀ پژوهشها بداند، به بطلان ادعای «نوآوری» در عنوان یادشده رأی خواهد داد (از آنجا که نام بردن از تمام آثار مرتبط با بحث، کتابنامهای پر طول و تفصیل میطلبد، در پیوست فقط به نام و مشخصات تعدادی از پژوهشهای سالهای اخیر اشاره شدهاست).
شگفتا که هیچیک از دستاندرکاران، اعضای هیئتعلمی و بخشهای علمی مرتبط با موضوع در دانشگاهی عریض و طویل، به معنای نوآوری و ارتباط آن با موضوع مورد بحث توجه نفرمودهاند! دانشگاهی که افزون بر دو بخش الهیات و معارف اسلامی (به ترتیب با ۶ و ۱۷ نفر عضو هیئتعلمی)، بخش ادبیاتی دارد با ۱۷ نفر عضو هیئتعلمی!* که دست بر قضا، ارائهدهندۀ محترم نیز عضو همین بخش هستند. عجیبتر اینکه ناظران و ناقدان جلسۀ مربوط هم احتمالاً بر این ادعای «نوآوری» مهر تأیید زدهاند! اگرچه جای تأمل و تردید است اما این گمان بر خاطر میگذرد که شاید تا کنون نامی و نشانی از پژوهشهای مرتبط با جلوههای هنری قرآن یا آرایههایی مثل مبالغه و تشخیص (انسانانگاری، انسانپنداری، تجسیم، هوشمندانگاری) و... به سمع و نظر مبارک این عزیزان نرسیده است!
اما از همه مهمتر باید از مهارت مثالزدنی شخص خانم دکتر محترم ارائهدهندۀ کرسی یاد کرد که بزرگترین «نوآوری» را در عرصۀ دانش ادبیات، بلاغت و قرآنپژوهی رقم زده و بدون توجه به پیشینۀ درازدامن بحث دربارۀ موضوع، دست به نوآوری زدهاند. بیتوجهی ایشان به پیشینۀ بحث البته محدود به نوشتههای دیگران نیست، بلکه ظاهراً نوشتههای سابق خودشان را نیز از یاد بردهاند و بدون توجه به دو مقالۀ منتشرشدۀ شخص خودشان، یعنی «تحلیل فرامتنی بر مبالغه در قرآن» و «تحلیلی بر آرایۀ انسانانگاری در قرآن»** و همچنین یک کرسی ترویجی با عنوان «محدودۀ مبالغه و انسانانگاری در زبان استعاری قرآن» که آن را هم پیشتر در همان دانشگاه خودشان ارائه دادهاند، باز هم با شهامت تمام، همّت خود را مصروف تکرار مکررات نمودهاند و در نوآوری، نوآوری فرمودهاند! بلی «چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار»!
پینوشتها
* اطلاعات مربوط به تعداد اعضای هیئت علمی مشغول به کار در هر یک از بخشها، برگرفته از سامانۀ دانشگاه شهید باهنر کرمان است (اینجا، اینجا و اینجا).
** شایان ذکر است که یافتههای این مقاله هم یافتهای افزون بر مقالۀ «شخصیت بخشی در قرآن کریم» در کتاب «قرآن و معرفتشناسی» (۱۳۹۲) نوشتۀ علیرضا قائمی نیا، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ندارد. نام و مشخصات این اثر در پیشینه یا فهرست منابع مقاله نیامدهاست.
https://t.me/dast_be_naqd
دستبهنقد
نقد پژوهشهای زبان و ادبیات و حوزههای وابسته
👍 5
با سلام،
اینجانب نوشین بهرامیپور، دانشآموختهٔ دورۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینای همدان، که از رسالۀ دکتری خود با عنوان «بررسی و مقایسهٔ طنز در گلستان سعدی و رسالهٔ دلگشای عبید زاکانی بنا بر رویکرد معناشناسی گفتمان» به راهنمایی دکتر قهرمان شیری و مشاورۀ دکتر نجمه نظری مورخ نهم اسفند ۱۳۹۶ در دانشگاه بوعلی سینا دفاع کردهام، لازم میدانم اعلام کنم که سال گذشته متوجه شدم آقای محمدامین احسانی اصطهباناتی در فروردینماه ۱۴۰۱ با تمسک به دفاع از بهاصطلاح رسالهای با عنوان «بررسی نشانه - معناشناختی گفتمان طنز در اشعار ابوالقاسم حالت، احمد مطر و ویلیام بلیک (با تکیه بر آثار شاخص)» به راهنمایی دکتر عنایتالله شریفپور (دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسی) و مشاورۀ دکتر محمدرضا صرفی (استاد بخش زبان و ادبیات فارسی) با کسب درجۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شهید باهنر کرمان فارغالتحصیل شدهاند. حتی نه مطالعهٔ دقیق بلکه مشاهده و تورق آنچه ایشان بهعنوان رسالۀ دکتری به نام خود کردهاند، آشکارا نشان میدهد که قسمت عمدهٔ بهاصطلاح رسالۀ ایشان از رسالۀ اینجانب سرقت (به معنای واقعی کلمه) شدهاست.
بهعلاوه، آنچه بیشتر مایۀ شگفتی شد بازتاب این سرقت آشکار در مقالههای برگرفته از رسالۀ یادشده و پنهان ماندن شکبرانگیز آن از دید و نظر داوران نشریات علمی بوده و مهمتر اینکه بررسی رزومۀ آقای احسانی اصطهباناتی نشان میداد که دانشگاه شهید باهنر کرمان دو بار ایشان را شایستۀ دریافت جوایز پژوهشگر برتر تشخیص دادهاست: جایزۀ پژوهشگر نمونۀ دانشگاه و جایزۀ افضلیپور!
اینجانب، بهخصوص بعد از مطالعۀ رزومۀ ایشان و از آنجا که اعطای چنین جوایزی را به امثال آقای احسانی اصطهباناتی مایۀ وهن دانش و دانشگاه میدانم و به مقتضای تعهدی که نسبت به صیانت دانش و دانشگاه داشتهام و دارم، پیشتر و بعد از حصول یقین نسبت به سرقتِ تقریباً تمام مطالب رسالۀ دکتری خود و درج آن بهعنوان قسمت اعظمِ بهاصطلاح رسالۀ آقای احسانی، ضمن ارائۀ مستندات و شواهد دقیق، مراتب شکایت و اعتراض خود را از مردادماه ۱۴۰۱ به مسئولان مربوط دانشگاه شهید باهنر کرمان اعلام کردهام که پس از پیگیریهای مکرر و اصرار بنده، رساله توسط داوران ارزیابی شد و رأی به ابطال رساله از سوی دانشگاه شهید باهنر کرمان طی یک نامه برایم ارسال شد و بنابر اعلام کمیتهٔ انضباطی دانشگاه کرمان، داوریِ نهایی به سازمان امور دانشجویان کشور واگذار شدهاست و این پدیدهٔ شومِ اطالهٔ دادرسی در دانشگاه هم بیداد میکند.
شایان ذکر است که مطالب منتشرشده در کانال ادبی «دستبهنقد» توجه بنده را جلب کرد که ایشان قسمت قابلتوجهی از پایاننامهٔ خانم نیری (دانشگاه شیراز) و حاصل تحقیقات چند پژوهشگر دیگر را هم سرقت کردهاند. بسیار باعث تأسف است که این فرد سارق و متقلب وقیحانه در مصاحبههای جذب هیئتعلمی نیز شرکت میکند!
اما امیدواریم مسئولان و استادان گرامی در برابر این تخلفات و سرقات آشکار اقدام سریع نمایند.
جامعهٔ دانشگاهی بالطبع خواستار برخورد قاطع مسئولان محترم دانشگاه شهید باهنر کرمان و البته «سازمان امور دانشجویان کشور» با چنین تخلف و بیاخلاقیِ علمیای است و کمترین انتظار این است که سارق جذبِ دانشگاه نشود و بر مسندِ تدریس ننشیند.
https://t.me/dast_be_naqd
دستبهنقد
نقد پژوهشهای زبان و ادبیات و حوزههای وابسته
👍 17😱 1