cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

کانال کافه کتاب فریمان

جهت ترویج فرهنگ کتابخوانی و ایجاد انگیزه برای دوستداران کتاب این کانال و گروهی با همین عنوان تاسیس کردیم ؛ با این امید که چراغ روشنی باشد برای رسیدن به اندیشه های برتر. لینک گروه کافه کتاب فریمان https://t.me/cafekf

Show more
Advertising posts
244
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
+130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

و بالاخره نقد رورتی را از زاویه ی دید دیگری ببینیم: ارتش سرّی روشنفکران، ریچارد رورتی، جاسوسان در تهران👇🏻👇🏻👇🏻
Show all...
او می‌گوید حقیقتی که هیچ سودی برای ما نداشته باشد چه فایده‌ای دارد؟ بنابراین می‌گوید که کل مفهوم حقیقت را دور بیاندازیم و به‌جای آن به گفت‌وگو بپردازیم. سیاست فرهنگی یعنی سازوکار نهادینه شدن گفت‌وگو که در آن شرایط تبعیض، تحمیل باور برقرار نباشد. این باورها ارزش آن را ندارند که ما بر سرشان باهم بجنگیم. هرچند که به نظر برسد که باورها درست باشند، بازهم ارزش آن را ندارند که گفت‌وگو را فرو نهیم و بر سر آن باورها با همدیگر بجنگیم.
Show all...
Show all...
ریچارد رورتی در تهران | آسو

دیدار فیلسوف آمریکایی از تهران در سال ۲۰۰۴ چه نکته‌هایی درباره‌ی جامعه‌ی ایرانی، و همین‌طور جامعه‌ی آمریکایی، به ما می‌آموزد؟

Show all...
​رورتی معتقد است فیلسوفان دچار توهم‌اند

ناصرالدین علی تقویان، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم درباره تفکر رورتی در کتاب «فلسفه همچون سیاست فرهنگی» گفت: رورتی در این کتاب می‌کوشد ایده اصلی خود را که فیلسوفان دچار توهم‌اند که برای زندگی بشریت سودمند هستند شرح دهد و سیاست فرهنگی را راهی برای ایجاد شرایط گفت‌وگو برای عموم مردم بیان کند.

او در كتاب «فلسفه به مثابه تصویر جدیدی از طبیعت (۱۹۷۸) این ایده را طرح می‌كند كه راه‌های رسیدن به حقیقت چنان متعددند كه پرسش از اینكه چه راهی به حقیقت می‌رسد پرسشی بی‌اعتبار است.
Show all...
چه چیزی نگه‌دارنده دموكراسی در یك جامعه دموكراتیك است؟ رورتی به این سوال در كتاب «پیشامد، همبستگی و كنایه» پاسخ می‌دهد. به گمان او نهادهای دموكراتیك نگه‌دارنده سامان دموكراتیك یك جامعه‌اند. از انقلاب مشروطیت تاكنون ما همواره در پاسخ به مشكلات دموكراسی فكر این بوده‌ایم كه تفكر دموكراتیك یا به معنایی كلی‌تر تفكر مدرن چیست؟ پاسخ رورتی به مشكل ما این است كه چاره دموكراسی را در باز كردن گره‌های تئوریك دیدن، عیبی ندارد اما تا وقتی نهادهای دموكراتیك چون رسانه‌ها و نهادهای مدنی تقویت نشوند، دموكراسی به وجود نخواهد آمد. ضعف و قوت نهادهای دموكراتیك و مدنی معیار و ملاك ضعف و قوت دموكراسی است. این ایده رورتی همچنان برای ما كه در مشكله دموكراسی در ایران درگیر مباحث انتولوژیك شده‌ایم، بسیار مفید است. با اتخاذ رویكرد رورتی سوالاتی از این قبیل كه آیا اسلام با دموكراسی یا فرهنگ ایرانی با فرهنگ مدرن سازگاری دارد، سوالات نادرستی هستند. رورتی با اثبات اینكه اولا دموكراسی یك تفكر نیست و در دموكراسی تفكرات مختلفی امكان حیات دارند و ثانیا اینكه فلسفه هیچ نقشی در تحقق دموكراسی ندارد و در واقع این نهادهای دموكراتیك هستند كه نگه‌دارنده دموكراسی‌اند، ابطال چنین سوالاتی را نشان داده است. بنا به همین رویكرد است كه من با روشنفكرانی چون دكتر عبدالكریم سروش اختلاف‌نظر دارم. به گمان دكتر سروش اگر مسلمانان فهم سنتی از اسلام را ترك و فهمی جدید اختیار كنند زمینه دموكراسی فراهم می‌شود. من از بنیاد با چنین نگاهی مخالف هستم و علاوه بر استدلالات رورتی، می‌توانم تجربه زندگی‌ام در آمریكا را هم حجت قرار دهم. در آمریكا بیش از ۹۰ درصد مردم از یك نوع مسیحیت سنتی دفاع می‌كنند اما به خاطر قوی بودن نهادهای دموكراتیك، دموكراسی در آمریكا هیچ مشكلی ندارد. بر همین قیاس تقویت دموكراسی در ایران هم نیازمند تاسیس فلسفه‌ای جدید كه در آن اسلام را با مدرنیته سازگار یا تلفیق كند، نیست. دستاورد دیگری كه رورتی و كلا سنت‌ پراگماتیستی آمریكا بر آن تاكید می‌كنند آن است كه روشنفكرانی كه قصد دارند از رنج مردم بكاهند و وضع جامعه را بهبود ببخشند، روشنفكرانی هستند امیدوار كه می‌توانند زندگی روزمره را برای مردمان معمولی بازنمایی كنند. به این معنا كه هم آن را نقد كنند و هم زیبایی‌های آن را نشان دهند.
Show all...
Show all...
رورتی فیلسوف امیدوار

رورتی درکتاب آباد کردن کشور من رو به روشنفکرانی چپ افراطی می‌گوید؛ روشنفکرانی که با داعیه همدردی با مردم و ظاهرا به دفاع از عدالت و حقیقت، جامعه را چیزی جز تاریکی و بدبختی نمی‌بینند، عملا بدل به ضدمردمی می‌شوند که قصد نجات‌شان را دارند. امثال چنین روشنفکرانی در تاریخ معاصر جهان و کشور خودمان کم نبوده‌اند.

رورتی خودش را اندیشمند توهم‌زدایی از فلسفه و فیلسوفان می‌داند. در ذیل این نوع نگاه تز معروف دیگر خودش را یعنی «دموکراسی بر فلسفه اولویت دارد» را می‌گوید. همان‌گونه که شعر و ادبیات، علم و دانش بر فلسفه اولویت‌دارند. منظورش از دموکراسی، در یک نگاه عام چیزی جز سیاست فرهنگی نیست. سیاست فرهنگی یعنی اینکه ما تحولات، کارکردها، پویایی‌های فرهنگ را به‌گونه‌ای بتوانیم پیش ببریم که هم بتواند از دستاوردهای علم، هنر و فنّاوری استفاده کند، در عین اینکه مراقب باشد این نوع سیاست فرهنگی تبعیضی را ایجاد نکند و موجب جدایی انسان‌ها نشود و باعث شود که آدم‌ها به هم نزدیک شوند و باهم گفت‌وگو کنند. او معتقد است که آدم‌های معمولی اگر بتوانند فارغ از پیش‌داوری‌ها باهم گفت‌وگو کنند و خودشان را به یک منبع اقتدار علمی، دینی یا هر چیز دیگری وصل نکنند، آن موقع است که می‌توانیم امید داشته باشیم که دموکراسی هم بسط پیدا کند و تبعیض‌ها یواش‌یواش از بین برود و وضعیت عمومی رفاه و بهروزی آدمیان ارتقا پیدا کند. شرطش این است که سیاست فرهنگی خودش را از بند هرآن‌چه که فیلسوفان تا حالا گفته‌اند، مثلاً تحت عنوان عقل خود بنیاد کانتی، جهان مثل افلاطونی یا فیلسوفان دینی تحت عنوان مراجع دینی و... رها کند و آدمیان بدانند که در برابر این‌ها آزادند و می‌توانند آگاهانه نسبت خودشان را با این مفاهیم تنظیم کنند و با همدیگر گفت‌وگو کنند و وضعیت زیست فردی و جمعی خودشان را ارتقا دهند.
Show all...
فیلسوف ضد فلسفه! ادعای اصلی و همیشگی رورتی که هیچ‌گاه از آن دست برنداشت و همواره سعی کرد که آن را با استدلال‌های جدید تقویت کند، این است که اصولاً فلسفه به‌عنوان رشته دانشگاهی که متخصص دارد چیزی نیست که تمدن بشری به آن نیاز چندانی داشته باشد. او از این زاویه می‌گوید که ادعاهای فیلسوفان در طول تاریخ خیلی به کار بشریت نیامده است. در واقع او می‌گوید آن چیزی که به درد زندگی بشر بخورد و آن چیزی که باعث شود که آدم‌ها در صلح و رفاه بیشتر زندگی کنند، خوب است و می‌شود به آن تکیه کرد. در نهایت می‌گوید که فلسفه به‌طورکلی و دیدگاه‌های فیلسوفان در طول تاریخ کمک چندانی به زندگی بشریت نکرده و اگر هم کمکی کرده باشد، ذیل کمک‌هایی است که علم و ادبیات کرده است. رورتی می‌گوید که اگر فرض کنید که یکی از کره مریخ بیاید و با تمدن بشری آشنا شود بهتر است که ما به او یک رمان چارلز دیکنز را بدهیم تا اینکه یک کتاب فلسفی مانند جمهور افلاطون. رورتی معتقد است که کتاب‌های فلسفی چیزی از زندگی بشر را به او نمی‌آموزند و اگر هم بیاموزند وجه خیلی باریک و تنگی از انسانیت را از کتاب‌های فلسفی می‌تواند پیدا کند، درحالی‌که با خواندن رمان، شعر و ادبیات به‌طورکلی خیلی عمیق‌تر می‌تواند با بشریت آشنا شود.
Show all...
Show all...
ریچارد رورتی : سرمایه‌داری علیه فلسفه - اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center

از نگاه ریچارد رورتی «دموکراسی آمریکایی» تنها مابعدالطبیعه‌ی انسان است و باید آن را به جای اصولی مانند «مرجعیت قرآن» نشاند!

Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.