vineyard Morning
“Without music, Flirt, Sex and Write life would be a mistake“ مسیرهای همراهی: @vineyard_morning
Show more1 381
Subscribers
-124 hours
-77 days
+1730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Photo unavailableShow in Telegram
سال دوم، صبحنگار چهل و هشت
بخاطرم بیاور
باز بگذار فراموش شوم
و دوباره زنده ام کن
صاحبم باش، مانند خاطرهای شخصی
مثل سنگی که از کنار رودخانه جمع کردی
در امانم نگه دار بی آنکه متاسف باشی
یا بخواهی رهایم کنی
جانم را بردار و ببر با خود تا بی نهایت
بِدم مرا و فوتم کُن
صورتم کن، سازم کن، بزن مرا
بگذار در بودنِ تو باشم
بعد بخوان مرا چون کتابی که نوشتی
که صدای تو باشم ...
✒️abed
اگر قرار باشد دیوانه باشی چجور دیوانگی را دوست داری؟
@morning364
❤ 3🙏 1
Photo unavailableShow in Telegram
سال دوم، صبحنگار چهل و هفتم
چرا خرابش کنم؟
روتینِ مرگ آورِ زندگیِ بی تفریحِ من آخرین چیزی است که نمی خواهم از دستش بدهم
ساعت پنج صبح بیدار میشوم
صورتم را می شورم
مانند زندانی ها داخل یک دبه می شاشم و بعد در توالت خالی میکنم
صبحانه می خورم
لباس می پوشم
می روم تا سر کار
ساعت سه بر می گردم
قهوه می خورم، سیگار می کشم
مستند نگاه می کنم
نهار می خورم
ورزش می کنم و یک ساعت با تلفن صحبت می کنم
و لیوان چای سبز و سیگار
و می خوابم
تمام روز های من مانند سنگ نگاره های هزار ساله بدون هیچ تغییری میگذرد.
صورتی از تبعید که دوستش دارم
✒️abed
از مکان مورد علاقه ت برای تبعید شدن بنویس
@morning364
❤ 9💔 4
Photo unavailableShow in Telegram
سال دوم، صبحنگار چهل و ششم
ما توی دره به دنیا اومدیم
واسه خرید یک ساندیس هم مجبور بودیم از یه ارتفاعی بالا پایین بریم
ماهیچه های ساق پای همهی ماها شبیه دونده های ماراتونی بود که توی هیچ مسابقهای شرکت نکرده بودند
اصلا زندگی توی سطوح صاف برای ما حس بیهودگی رو تداعی میکرد، مجبور بودیم یه ارتفاعی یه نا همسطحی درست کنیم تا یک مقدار از مفهوم سابق زندگی رو حفظ کنیم
توی روابط هم وقتی همه چیز صاف و منطقی جلو می رفت یه مقدار تو رفتگی، یه مقدار جهان بینی کج بهش اضافه می کردیم تا درست از آب دربیاد
گاهی ماهیچه های اضافی، توانایی های اضافی، پیچیدگی های اضافی ممکنه مسیرهای راحت رو خیلی سخت کنه
✒️abed
کدام توان تو بیش از آنچه هست که باید باشد؟
@morning364
❤ 10
Photo unavailableShow in Telegram
سال دوم، صبحنگار ۴۵
وقتی از چیزی فرار می کنیم، یا میخواهیم فراموش کنیم، در واقع آن را تا ابد مانند باری به دوش خواهیم کشید.
بعضی از ما مادربزرگوار عاشق بقچه و گنجهایم،
که مثل شکل دادن یک هویت از چیزهای فراموش کردنی است.
پذیرش واقعیت آنقدر تلخ و زننده و زشت است که به جای آن آدم حاضر است تمام رفتارهای بیمارگونه خانوادهاش را به ارث ببرد.
✒️abed
بنویس که داری از چه چیزی فرار میکنی؟
@morning364
❤ 8💔 3
Photo unavailableShow in Telegram
سال دوم، صبحنگار ۴۴
نوشتن مانند باز کردن دری است که بستنش دست خودم نیست
پنج ماه تمام است که سعی کردم با تمام توانم این در را ببندم ولی انگار چیزی پشت در جا مانده است
چیزی که متعلق به من است
ده ها بار تا نزدیک در رفته و برگشتهام و شب هایی خودکار را به بیرون پرت کرده ام که فقط از آن وسواس دیوانه کننده نجات پیدا کنم، وسواسی که میدانم تمام جانم را زخم میکند.
✒️abed
از وسواسی بنویس که نمی توانی رهایش کنی.
@morning364
❤ 9💔 2💋 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.