بوی کتابِ نو...☁️📜

و به کوتاهیِ آن لحظه‌ی شادی که گذشت، غصه هم می‌گذرد، آن‌چنانی که فقط خاطره‌ای خواهد ماند. - سهراب سپهری

یکی می‌شویم هنگامی که خورشید طلوع می‌کند و جایش را به ماه شب چهارده می‌دهد! لب‌هایت را بر لب‌هایم احساس می‌کنم. شیرینیِ نرمیست که خدا برایم تدارک دیده. زمانی که می‌بوسمت و تن‌هایمان با سنجاقِ لب بر هم قفل می‌شوند، دگر خود را در دنیا نمی‌بینم. میان ستارگان و سیارات رها ام. رها از دنیا و سرشار از بوسه… -روز جهانی بوسه.

نفس‌هایم تنهایم گذاشته‌اند و مدام سرفه می‌کنم. قلبم فشرده می‌شود و کاغذی مچاله می‌شوم. پاهایم سست‌اند و نیمه‌ی مسیر می‌شکنند. مجبورم سینه‌خیز ادامه دهم. دستانم توان گرفتن دستانی را ندارد. مرده گوشتی کنار تن‌اند. شانه‌هایم افتاده‌ ایستاده‌اند و بدنم شکلی بر خود ندارد. اما تو بمان. تو بمان و بتاب که در این تاریکی تنِ مرده‌ام نمایان شود. بتاب که ببینند من هنوز هستم. بتاب که ببینند اگرچه استخوان‌هایم نرم‌شده و از بین رفته‌اند، اما گوشتی مرده وجود دارد که «من» نامیده شود…

کاش هیچ وقت نیاد، سایت بپوسه. زامبیا حمله کنن، ولی اون یه تیکه کاغذِ بی خانمان کن و ندن.💔

ریحانه منی که ریاضی و افتادم💔 میخوام برم هنرستان به مشکل میخورم؟ اگه کسی میدونه بگه

فردا کارنامه می‌آد.:)

امید مین🦖

اُمیدِ من…🪴

به کدامین خدا ایمان داری؟ به همان قسم که تو خدایی و از این کفر نترسم! بر تو سجده خواهم کرد و تو را خواهم پرستید. باکی نیست، گناه کارم. اما چه کنم که در تک‌تک سلول‌های وجودم ایمان به تو رخنه کرده. پرستش تو لطفیست که دنیا در اختیارم قراره داده و آبی بر خشکی دلم می‌پاشد. و اگر دوست‌داشتن تو گناه باشد، من گناه‌کار هفت‌آسمانم.