🌪♛دود خـاکــسـتــری♕🌪
🌾﷽🌾 🌪♟دود خاڪسـتــرے♛🌪 -زهــرا.ش- -Zahsha- آنلاین ⇠ دود خاکستری♟✨ آنلاین ⇠ کارت خونی 🃏🩸 Instagram.com/zahra.sh_novel :اینستاگرام عضو انجمن هنر مهبانگ🤍 @mahbanng 🚫کپی و یا ذخیرهی شخصی حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع و حرام میباشد🚫
Show more976
Subscribers
-124 hours
-97 days
-6530 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 خلاصه:💔🥀
جانان دختری کم سن و سال، که بهخاطر سرو سامان گرفتن زندگیاش، داخل کارگاه حاجصادقی؛ قالی میبافد. اما حاجصادقی دلباخته او میشود و از او میخواهد که صیغهاش شود. جانان امتناع میکند تا اینکه، یک روز که هر دو داخل کارگاه تنها هستند، حاجصادقی وارد کارگاه میشود...🔞🔥
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
9پاک | 3 | 0 | Loading... |
02 کوهیار مستوفی
مهندس مکانیک جذاب و هیکلی که همه دخترای محل برای نیم نگاهی از اون بال بال میزنن ، خودش محتاج نیم نگاه دختر خودساخته و شیطونیه که هر روز از جلو مغازهاش رد میشه و به کارگاه قالیبافی میره .
عطش و تب خواستنش مثل خون توی رگهاشه اما غرورش مانع میشه که قدم پیش بذاره .
غافل از اینکه حاج صادقی پیر مرد معتمد محل و صاحب قالی بافی برای جانانش نقشه کشیده و طمع تن اونو داره و یک بار از تنهایی او در کارگاه....🔞🫣
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
صب بپاک | 13 | 0 | Loading... |
03 پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون😎❤️
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه 💗 | 22 | 0 | Loading... |
04 ⚔🌪⚔🌪⚔🌪⚔🌪
#دود_خاکستری ⚔
#PART_270 🌪
صداها اوج میگیره، لحظاتی که امروز گذروندم قطعه قطعه از پشت پلکهای بستهم میگذره، لبهام رو به هم میفشرم و یک بار دیگه پس کلهم رو محکم به در میکوبم.
احساس درد ندارم، تنها دلهرهست و وحشت.
تعداد دفعاتی که سرم رو به در میکوبیدم از دستم در میره.
با هر با کوبیدن سرم به در، دختری رو میدیدم که با دیدگانی اشکی خودش رو رو به آغوش کشیده و به کنج اتاقک تاریک پناه برده.
من این گردبادی که با خودش تاریکی و وحشت حمل میکرد رو نمیخواستم، من دریای خون نمیخواستم، من این دنیا رو نمیخواستم، نمیخواستم!
وقتی پس کلهم رو از در فاصله میدم و قصد محکمتر از قبل کوبیدنش رو دارم، در بیهوا به عقب کشیده میشه و من بیتعادل، جیغ خفهای میکشم و با کمر روی زمین میافتم!
پلکهام رو از هم فاصله میدم و با چشمهایی گرد شده از حیرت، به یک جفت نگاه آشنا و ریز شدهی بالای سرم زل میزنم.
- ت... تو... | 20 | 0 | Loading... |
05 حدود 1 ساعت مونده تا آپلود کردن پارت جدید😎🔥
کیا آماده هستننن؟ | 20 | 0 | Loading... |
06 من، شهابم!... مثل اسمم زاده ی "آتش"🔥
تاجر مغروری که هیچ کدوم از دخترای اغواگر و زیبایی که دورم بودن نتونستن دل سنگ و سردم رو بدست بیارن اماااا...
دختر کوچیک و مظلوم حاج تیمور وثوق، تونست!
دختری که خونوادش طردش کرده بودن.
۱۱ سال ازم کوچیکتر بود و ساده تر از همه دخترایی بود که توی تختم اومده بودن ولی من... خواستمش! و چه چیزی بود که من بخوامش و بدستش نیارم؟
بچه بود ولی... به عقد خودم در اوردمش تا هیچ مردی حتی جرات نگاه کردن بهش رو نداشته باشه.
همه چیز باب میلم بود تا وقتی که مردی رو دیدم که اون و بزرگ کرده بود و می تونست خیلی راحت ازم بگیرش.
من ولی ادمیم که حاضرم قاتل بشم اما از چیزی که تصاحبش کردم نگذرم! پس...❤️🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
8پاک | 11 | 0 | Loading... |
07 اون دکتر ارمان وثوقه!
مردی که هفت سال غیب شد! و بعد هفت سال یک دفعه برگشت.
وقتی بعد هفت سال دیدمش باور نکردم که همون پسری باشه که منو توی بغلش عاشقانه بزرگ کرد!
حالا یه دنیا فاصله بینمون بود. من به زور زن مرد پولدار و پیری شده بودم که ۱۱ سال ازم بزرگتر بود و فقط دنبال عیاشی بود.
فکر می کردم من و فراموش کرده و دیگه براش مهم نیستم اما... وقتی که با دیدن بدن کبود و کتک خورده م رگ گردنش از غیرت پاره شد، افکارم بهم ریخت.
جلوی همه من رو پشت خودش کشید و نذاشت دیگه حتی نوک انگشت اون شوهر بی رحم و هوسبازم بهم بخوره اما...خبر
حاملگیم مثل بمب منفجر شد!🧨
حاملگی در حالی که همه می دونستن شوهرم عقیمه!...🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
صب بپاک | 23 | 0 | Loading... |
08 اون زن فریبکار باعث شد تو اوج موفقیت و خوشی هام، همه زندگیم بهم بریزه و با تهمتش کاری کرد به اجبار عقدش کنم.
من شدم یه مرد سرد و بی تفاوت که دلش به هیچی خوش نبود.
تا اینکه اون عروسک خوشگل چشم رنگی رو دیدم.
واسه بازی و سرگرمی بهش نزدیک شدم. ولی اون با دلبریاش کاری کرد که دلم براش بلرزه و بشه تنها دلیل نفس کشیدنم🔥🔞
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک | 13 | 1 | Loading... |
09 دور بودنت اصلا حس نمیشه ؛
مثل ِ ماه!
همه میدونیم چقدر دورهها.
ولی همین که تو آسمون داریمش
دوریش فراموش میشه.
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســرنــوشــتِرازآلــود
♡||⃟ ⃟⃜⃛ اسرین بعد یکسال رابطه لانگ دیستنس با پرهام قرار میزاره که پرهام بهش تجاوز میکنه و بعد...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_هیجانی_طنز
彡⚘ https://t.me/+L4KKWZlCF2U0NTlk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 افــســانــه آریــــوال
♡||⃟ ⃟⃜⃛ چهار آرورا که پیشگویی شده بود ظلم و نابود میکنن، اما اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
𖣘ꜛꜜ #تخیلی_فانتزی_رازآلود
彡⚘ https://t.me/+MpsBbFE3erthOTQ0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 زادمُــــــــــرد
♡||⃟ ⃟⃜⃛ من برای عاشق شدنم تاوان دادم؛وقتی که دستهام آغشته به خون شد فقط دویدم، غافل از اینکه...
𖣘ꜛꜜ #فانتزی_عاشقانه_جنایی
彡⚘ https://t.me/+whvnu6vX3s8yNjU0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 زامــــــبــــــــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ اون توی یه تصادف یک دقیقه میمیره و دوباره زنده میشه، حالا باید با موجودی فرابشری رو به رو بشه...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_تخیلی
彡⚘ https://t.me/+eEmQTJ3vXDMyOTg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 دردســــــــــــر
♡||⃟ ⃟⃜⃛ بچه گرگ آلفایی که عاشق موجودی به اسم کانکت میشه که فنا ناپذیر هست و برای رسیدن بهش تلاش میکنه...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_تخیلی
彡⚘ https://t.me/+eEmQTJ3vXDMyOTg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســــنــــاریــــســــت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای کار وارد یه تیمارستان عجیب میشه، اما از راز اون تیمارستان خبر نداره...
𖣘ꜛꜜ #تریلر_ترسناک_جنایی
彡⚘ https://t.me/+Sh7GF0oqar0wN2Y0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 جــنــگــل ســحــرآمــیـز
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که وارد جنگلی مرموز میشه و در اونجا موجوداتی رو میبینه که..
𖣘ꜛꜜ #درام_عاشقانه_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+3ccUtmnQC4U4MjQx
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 کــــــد عــــشــــــق
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختر 18 ساله ای که عاشق مافیای دورگه مسکو میشه...
𖣘ꜛꜜ #مافیایی_عاشقانه
彡⚘ https://t.me/+g8iWxHwa9TlkNDg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 نگاهی به سرخـی خون
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای نجات کشورش مجبور میشه با یه پادشاه وحشی ازدواج کنه.
𖣘ꜛꜜ #تاریخی_ممنوعه
彡⚘ https://t.me/+rRyc0l-jDehiYjU0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 کــــارت خــــونــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ تو پارتی بالماسکه شریکم، دختری رو تو اتاق تاریکی بوسیدم بیخبر از اینکه اون دختر...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_گرگینه_خونآشامی
彡⚘ https://t.me/+nnvGfkoEIS9hMWZh
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 دود خـــــــاکـــســتـــری
♡||⃟ ⃟⃜⃛ داستان دختری که برای فرار از مافیاهایی که دنبالشن، مجبور میشه با رقیب خطرناکشون...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_بزرگسال
彡⚘ https://t.me/+2CMIYhTI2z01Zjg5
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 گــیــس طــلــایــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که از هویت مخفی رهبر شورشی ها مطلع میشه رهبرشون مجبورش میکنه هر شب ...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_تاریخی_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+8Byn4qr-JeJlMzA0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 مرز بین عـشـق و نفـرت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ مافیایی خشن که به سنگدل معروفه اما عاشق کسی میشه که زندگیش رو کامل تغییر میده...
𖣘ꜛꜜ #مافیایی_عاشقانه_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+tBG3x3hyq39mNzZk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 مــــثــــبــــت دو
♡||⃟ ⃟⃜⃛ پا گذاشتیم به خونهشون برای اینکه حقمون رو بگیریم ولی ورق برگشت و ما مجبور شدیم هرشب ...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_طنز_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+4PM3ML4AU8ExMDJk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 رز مــــشــــکــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ به اجبار پا روی دلم گذاشتم ولی وقتی برگشتم یه بچه تو شکمم بود و کسی که عاشقش بودم دیگه منو نمیخواست ..
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_درام
彡⚘ https://t.me/+2E4k6NtwMJsxMjg8
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 رقــــصِ اجــبــــاری
♡||⃟ ⃟⃜⃛ داستان دختری که توی شرطبندی دخترونگیشو میبازه اما...
𖣘ꜛꜜ #اروتیک_عاشقانه_تریلر
彡⚘ https://t.me/+J_qUfAozu6c1YzZk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســـوشـــیـــانــــت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای انتقام قتل پدر و مادرش تلاش میکنه تا رئیس خوناشامها رو اغوا کنه اما یه شیاطین اونو میدزدن و باهاش...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_خوناشامی_صحنهدار
彡⚘ https://t.me/+nJqNaya49v44ZTQ0
♡||⃟ ⃟⃜⃛ تبلیستی ناب آشیان رمان
𖣘ꜛꜜ http://T.me/ashian_roman | 27 | 0 | Loading... |
10 من افسونم...
دختر هات و دلبری که با شیطنتهام همه رو عاصی میکنم...
توی یک شب زندگیم عوض شد و با وکیل جذابی که عموی دوستم بود. عاشقش شدم و پنهون از همه باهاش قرار میذاشتم. تا اینکه تو شب عروسی خواهرم فهمیدم متاهله و دنیا روی سرم خراب شد😭❤️🩹🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
8پاک | 16 | 0 | Loading... |
11 من اروندم...
وکیل پایه یک دادگستری و نوه محبوب شهسوارها!
توی یک شب زندگیم بهم ریخت و با تهمتی که بهم زده شد مجبور شدم دختر عموی مرموزم رو به عقد خودم دربیارم زنی که هیچوقت نتونستم دوستش داشته باشم. تا اینکه اون دختر چشم سبز سر راهم قرار گرفت و دنیای تیره و تارم رو رو برام رنگی کرد...دختری که متاهل بودنمو ازش پنهون کردم و عاشقش شدم...🔞🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک | 18 | 0 | Loading... |
12 تا یادم نرفته
برای هفته بعد آماده باشید 😎🔥
نقشههای خبیثانهم از پارت امشب به بعد استارت خورد😌😈 | 75 | 0 | Loading... |
13 پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون 😎💗
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه🥰🔥❤️ | 68 | 0 | Loading... |
14 ⚔🌪⚔🌪⚔🌪⚔🌪
#دود_خاکستری ⚔
#PART_269 🌪
خشک شده به در زل میزنم. بهم گفت دختر مرموز؟
کمی که زمان میگذره، با انبوه فکرهای گنگ و بیانتهای تو ذهنم، حرکتی به پاهام میدم و برمیگردم.
باید کلید رو به صاحبش برمیگردوندم، تا طبقهی سوم باید میرفتم.
به آرومی از پلهها بالا میرم، نگرانی دور وجود یخ کرده از حیرتم ریشه انداخته.
نمیتونم مانع رشدش بشم، نمیتونم احتمالهایی که تو اتاقک ذهنم غوغا بهپا کردن رو ساکت کنم.
سرما بیشتر به استخونهام نفوذ میکنه. وقتی به طبقهی دوم میرسم، با پاهایی لرز گرفته نزدیک در واحد شده و با دم عمیقی، کمرم رو به در تکیه میدم.
کلید در آپارتمان رو تو مشتم میفشرم. انگشتهام سر شده از سرمای زمستون، حتی در لبههای تیز کلید رو هم احساس نمیکردن.
صداهای مزاحم تموم نمیشن، سرم از حجم معماهای گنگی که گرفتارش شدم لب مرز انفجاره!
چشمهام رو محکم میبندم و پس کلهم رو یک بار به در پشت سرم میکوبم. | 64 | 0 | Loading... |
15 سهیل راد تاجری جذاب و خشن
هفت سال قبل در مستی قاتلِ دختری کم سنی به اسم اهو میشه❌ کل این هفت سالو با عذاب وجدان میگذرونه
ولی بعد از گذشت ۷ سال میفهمه که اون دختر هنوز زنده اس و این دفعه برمیگرده و یجوری عاشقش میشه که برعکس قبل به جای جونش، میخواد قلبشو به دست بیاره...🔞🔥
https://t.me/+WBr41ELb0ekzYjI0
https://t.me/+WBr41ELb0ekzYjI0
7پاک | 7 | 0 | Loading... |
16 سهیل راد تاجری جذاب و خشن
هفت سال قبل در مستی قاتلِ دختری کم سنی به اسم اهو میشه❌ کل این هفت سالو با عذاب وجدان میگذرونه
ولی بعد از گذشت ۷ سال میفهمه که اون دختر هنوز زنده اس و این دفعه برمیگرده و یجوری عاشقش میشه که برعکس قبل به جای جونش، میخواد قلبشو به دست بیاره...🔞🔥
https://t.me/+WBr41ELb0ekzYjI0
https://t.me/+WBr41ELb0ekzYjI0
صب بپاک | 24 | 0 | Loading... |
17 03\03\03 🌱💚
امروزتون پر از اتفاقهای قشنگ 🥰💗 | 76 | 0 | Loading... |
18 من پرنام!🤤🔥 دختری که آرزوی مهاجرت داشت و بهشم رسید...کوله بارم رو جمع کردم و قدم گذاشتم توی خاک آلمان...من دختر سادهای بودم که تا حالا تو عمرم با هیچ پسری رفت و آمد نداشتم و فقط فکر و ذکرم درس بود پس به خودم قول دادم بعد از اتمام تحصیلم برگردم ایران اما وقتی سر یه دندون درد، با یک دندونپزشک بد اخلاق و زورگو آشنا شدم همه چی تغییر کرد...
اون منو مجبور کرد که بشم معلم خصوصیش تا بهش زبان یاد بدم و هر روز به این بهونه منو میکشوند مطبش...مرد خشن و بد خلقی که به هیچ زنی روی خوش نشون نمیداد الان نازم رو میکشید و بالاخره...🙈♨️
https://t.me/+nW4h2TDuIoQ2MjA0
https://t.me/+nW4h2TDuIoQ2MjA0
7پاک | 8 | 0 | Loading... |
19 کیوان رادمهر!
معروفترین دنداپزشک ایرانی که آلمان میتونه به خودش ببینه...
یه نخبهی خشن و هات🔥
مردی که در قلبش رو به روی تمام زنهای دور و برش بسته و...دخترا جون میدن برای یه نگاه نفسبرش...
امااااا از قضا این آقا دکتر خشن ما فقط برای یک نفر نرم میشه اونم یه دختر ریزهمیزه با چشمهای کهرباییه که هر روز اونو به بهونهی معاینه میکشونه مطبش...
تا اینکه یه روز صدای نازدار پرنا باعث میشه که آقای دکترمون امان از کف بده🔥
https://t.me/+nW4h2TDuIoQ2MjA0
https://t.me/+nW4h2TDuIoQ2MjA0
صب بپاک | 14 | 0 | Loading... |
20 پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون 😍❤️
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه😎🔥💗 | 80 | 0 | Loading... |
21 ⚔🌪⚔🌪⚔🌪⚔🌪
#دود_خاکستری ⚔
#PART_268 🌪
فیاض سریع سمت کلید قدم تند میکنه، خم میشه و موقع برداشتن کلید از روی زمین، با لبخند لب میزنه.
- Şanslı sin.
《 خوش شانسی. 》
خندهم میگیره. تلخی خندهم گلوم رو میسوزونه، حق با پسر فیاض نامه، من خوش شانسترینِ بدشانسم، شاید هم دردسرساز!
طول نمیکشه که کلید تو قفل در میچرخه و در آپارتمان باز میشه، فیاض با فاصله کنار میایسته و منتظر بهم نگاه میکنه.
حرکتی به پاهای خشک شدهم میدم و با مکث قدم برمیدارم. سرچشمهی قدمهای لرز گرفتهم یا از استرسه، یا از سرمایی که تا مغز استخونم نفوذ کرده.
وقتی وارد راهروی آپارتمان میشم، فیاض کلید رو سمتم میگیره و با ابروهایی بالا رفته، دو انگشت اشاره و میانش رو به شقیقهش میچسبونه و لب میزنه.
- Benim görevim sona erdi. Güle güle gizemli kız!
《 ماموریت من تموم شد. خداحافظ دختر مرموز! 》
دست بلند میکنم و وقتی کلید رو ازش میگیرم، در فوری با فاصله گرفتنش بسته میشه. | 81 | 0 | Loading... |
22 امشب پارت داریممم😍🤍
آمادهاید؟ 😎 | 82 | 0 | Loading... |
23 کمربند رو دوباره وسط کمرش زدم که یه دفعه، آخ ریزی زیر لب گفت:
- با دست پسر سابقت فرار میکنی و به ریش من میخندیییییی؟ فکر کردی منم مثل اون بابای لاشخورت بی غیرتتتتتمممممممم؟
در اتاق محکم شکسته شد و من تیز چرخیدم سمت در.
محمدحسین بود که با قیافه گر گرفته و با بهت داد زد:
- بی غیرتتتتتتت حامله بووووووود.
نفسم توی سینه حبس شد.
تیز چرخیدم سمت دلارم.
نگاهم آروم کشیده شد سمت خونی که زیر پای دلارام داشت هر لحظه بیشتر می شد.
من قاتل بچم شدم؟
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
صب بپاک | 15 | 1 | Loading... |
24 پارت دیشب رو خوندید؟ 🥰💗
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه ❤️❤️ | 98 | 0 | Loading... |
25 سرگرد خشنی که به خاطر یه دستور، قاتل بچه یک ماهش می شه🥲💔
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
- من که هیچ وقت طلاقت نمی دم و تا اخر عمر، تو زندانی و من زندانبان...
دلارام باید می موند و می فهمید چرا من تبدیل شده بودم به ضحاک زندگیش.
با پشت دست کوبندم تو دهنش که آخش هوا رفت و به پشت کمر روی تخت افتاد؛ جیگرم سوخت.
آروم روش خیمه زدم:
- گرینه نکن دیگه.... کسی که می خواد از خونه شوهرش فرار کنه باید به یه چیزایی فکر کنه!!مثلا به نه ماه دیگه که ونگ ونگ یه بچه زیرگوششه!!!❌️🔞
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
۸پاک | 19 | 0 | Loading... |
26 پارت جدید رو خوندید؟
ریاکشن فراموش نشه 😍💗💗 | 30 | 0 | Loading... |
27 من، سرگرد طاهریام.
دختر بزرگترین قاچاقچی خاورمیانه باهام هم خونه شد و با دوتا جفت چشم فیروزه، دلمو برد.
مافوقم بهم دستور داد که باید باهاش ازدواج کنم و زجرش بدم.
نمی دونستم مافوقم کیه تا درست شب شروع این ماموریت کذایی فهمیدم.....
یک سال کسی که می پرستیدمو با هزاران روش زجرکش کردم و حالا من به خاطر اون شرط لعنتی و خودخواهی خودم، قاتل بچم شدم و پدر زنم که بزرگترین قاچاقچی خاورمیانه ست، دلاراممو، بابِ دلمو دزدیه.
حالا باید حمید سعادت رو که پدر زنمه رو پیدا کنم و نذارم دلارام رو از کشور خارج کنه...
نمی ذارم طلاق زنمو ازم بگیرن؛ حتی اگر شده از این شغل اخراج بشم...🔞🔥
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
https://t.me/+9SaqL4BLO_MxNGY0
صب بپاک | 23 | 0 | Loading... |
28 پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون 😍❤️
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه😎🔥💕 | 105 | 0 | Loading... |
29 ⚔🌪⚔🌪⚔🌪⚔🌪
#دود_خاکستری ⚔
#PART_267 🌪
نگاهم رو با مکث از چشمهاش میگیرم و با گره زدن انگشتهای دستم به هم، آروم جواب میدم.
- Yok!
《 نیست! 》
با محکم فوت کردن بازدمم، با تردید به پنجرههای آپارتمان مقابلم زل میزنم که پردهای با طرح خال خالیِ یکی از همسایهها کنار میره و در پنجره فوری باز میشه.
خشک شده خیره به زن که با نگاهی کنجکاو به من، دسته کلیدی به دست داشت میشم.
قبل از اینکه ذهنم به کار بیافته و بتونم ازش برای باز کردن در آپارتمان کمک بخوام، خودش خطاب به پسر مو مشکی بلند لب میزنه.
- Feyyaz! donacak siniz dışarıda, kapının anahtarını atıyorum, dikkat et!
《 فیاض! بیرون یخ می زنید، کلید در رو میندازم، مراقب باش! 》
کلید رو با فاصله پایین پرت میکنه و فوری پنجره رو میبنده. | 96 | 0 | Loading... |
30 برای پارت جدید امشب آماده هستید؟ 😎🤍
با ریاکشن اعلام کنید مهربونا🥰💗 | 88 | 0 | Loading... |
31 خلاصه:🔥
فرهاد ملکان نوه بزرگ پسری، آرش خان ملکان
کسی اسم رسم خانودگیشون روی دوش یک دنیا سنگینی می کنه!
پسری که برای یه زن پشت پا زده به مال اموال و خانواده اش.
حتی دختر عموی عاشقی، که عاشقانه می پرستیدش..
دختری که بعد سال ها هنوزم یادش خنجری میشه روی قلبش..
حالا بعد سه سال خیانت زنی که باعث این همه دوریه
اونو نابود می کنه ونابود ترم خواهد شد با فهمیدن قضیه ازدواج زنی که سه ماهم از طلاق خفت بارش نگذشته.....
هیچ ارامشی پیدا نخواهد کرد. جز درکنار دختر عمویی که ارامش را سال ها پیش از او گرفته
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
صب بپاک | 13 | 0 | Loading... |
32 پارت روز جمعه رو خوندید؟ 🥰❤️
نظر و ریاکشن برای پارت و انرژی به نویسنده فراموش نشهه 💗 | 30 | 0 | Loading... |
33 من طنین ملکان عاشق شدم
عاشق پسر عموم فرهاد. عاشق اخم و زورگوییش در عین حال توجهی خاص و زیادی که به من داشت، چیزی که بقیه از من دریغ کردن. فکر میکردم با همه فرق داره و با تمام وجودم بهش دلبستم؛ درباره اون فقط با دوست صمیمیم سپیده حرف زدم اما وقتی به خودم اومدم که سپیده و فرهاد رو با هم دیدم...
دنیا روی سرم خراب شد و اعتمادم به همه از بین رفت. قلبم مرد اما خودم زنده ماندم و تلاش کردم تا موفق و قوی شوم و نیاز به حمایت مردی نداشته باشم و بعد از سه سال جایگاه خوبی در عرصه مد پیدا کردم اما با حضور فرهادی که از همسرش خیانت دیده و با کمری شکسته دوباره به سمت من آمده بود و از من طلب آرامش و بخشش داره. دنیام دگرگون شد و قلب و عقلم هر کدام به دو مسیر مختلف مرا میکشیدند تا اینکه....🔞🔥
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
8پاک | 20 | 1 | Loading... |
34 فرهاد ملکان، از خانواده سرشناس لُر ساکن تهران
برای زنی از جنس خیانت پشت پا میزنه به خانواده دوست داشتنی خود..
حالا سال ها بعد از خیانت زنی که همه زندگیش به پاش داد. سر افکنده برمیگرده پیش خانواده.
حالا چی میشه زندگی دختر عمویی که فرهاد نامردی زیادی در حقش کرده؟
چی میشه عشقی که سال ها طنین قصه به فرهاد داشته 🔞🔥
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
بخونیم عاشقانه دختر عمو پسر عموی که روزی جانشان به هم بند بود🤤🙊
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
https://t.me/+vvK6XTRZQzZjNjVk
صب بپاک | 17 | 0 | Loading... |
35 پارت دیشب رو خوندید؟ 😍❤️
اینهمه نگاه قشنگ و تنها سه ریاکشن؟
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه🥰💗 | 54 | 0 | Loading... |
36 ✨برترین و جدید ترین رمان های تلگرام✨
رمانهاے ممنوعه/عاشقانه/بزرگسالان/طنز
بهترین چنل رمانهای صحنه دار❤️
هر رمان ممنوعه نایابی که میخوای دنبالشی همینجاست😭💕
هروز توی کانالشون پراز رمان های سوپرایزیه🥺🫠
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
۹پاک | 12 | 0 | Loading... |
37 پارت دیشب رو خوندید؟ 😍❤️
اینهمه نگاه قشنگ و تنها سه ریاکشن؟
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه🥰💗 | 8 | 0 | Loading... |
38 کانالی پراز رمان های ناب جدید تلگرامی🥹🔥
هر رمانی ک دنبالشی توی این چنل هست..
تا لینکش باطل نشده جووین شو!!🤤👇🏼👇🏼
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
۴پاک | 6 | 1 | Loading... |
39 پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون 😍❤️
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه😎🔥💕 | 74 | 0 | Loading... |
40 ✿✿⃟ بسم الله رحمان رحیم✿✿
✨برترین و جدید ترین رمان های تلگرام✨
رمانهاے ممنوعه/عاشقانه/بزرگسالان/طنز
بهترین چنل رمانهای صحنه دار❤️
انواع رمان با ژانر های:
عاشقانه👫طنز😂 مافیایی🥷پلیسی🧑✈️👩✈️اجتماعی👨👩👧👦 صحنه دار🙉🙊 و سوپرایز های هر روزه😍😜🤩
همه و همه در کانال کافه رمان😍 به کانال ما بپیوندید و لذت ببرید😍
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
https://t.me/+hX_84_lsDck5Yjc0
صب بپاک | 17 | 0 | Loading... |
Repost from N/a
خلاصه:💔🥀
جانان دختری کم سن و سال، که بهخاطر سرو سامان گرفتن زندگیاش، داخل کارگاه حاجصادقی؛ قالی میبافد. اما حاجصادقی دلباخته او میشود و از او میخواهد که صیغهاش شود. جانان امتناع میکند تا اینکه، یک روز که هر دو داخل کارگاه تنها هستند، حاجصادقی وارد کارگاه میشود...🔞🔥
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
9پاک
300
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
کوهیار مستوفی
مهندس مکانیک جذاب و هیکلی که همه دخترای محل برای نیم نگاهی از اون بال بال میزنن ، خودش محتاج نیم نگاه دختر خودساخته و شیطونیه که هر روز از جلو مغازهاش رد میشه و به کارگاه قالیبافی میره .
عطش و تب خواستنش مثل خون توی رگهاشه اما غرورش مانع میشه که قدم پیش بذاره .
غافل از اینکه حاج صادقی پیر مرد معتمد محل و صاحب قالی بافی برای جانانش نقشه کشیده و طمع تن اونو داره و یک بار از تنهایی او در کارگاه....🔞🫣
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
https://t.me/+SUbOd5mywqM0Nzc0
صب بپاک
1300
پارت جدید تقدیم نگاههای قشنگتون😎❤️
نظر و ریاکشن برای انرژی به نویسنده فراموش نشهه 💗
2201
⚔🌪⚔🌪⚔🌪⚔🌪
#دود_خاکستری ⚔
#PART_270 🌪
صداها اوج میگیره، لحظاتی که امروز گذروندم قطعه قطعه از پشت پلکهای بستهم میگذره، لبهام رو به هم میفشرم و یک بار دیگه پس کلهم رو محکم به در میکوبم.
احساس درد ندارم، تنها دلهرهست و وحشت.
تعداد دفعاتی که سرم رو به در میکوبیدم از دستم در میره.
با هر با کوبیدن سرم به در، دختری رو میدیدم که با دیدگانی اشکی خودش رو رو به آغوش کشیده و به کنج اتاقک تاریک پناه برده.
من این گردبادی که با خودش تاریکی و وحشت حمل میکرد رو نمیخواستم، من دریای خون نمیخواستم، من این دنیا رو نمیخواستم، نمیخواستم!
وقتی پس کلهم رو از در فاصله میدم و قصد محکمتر از قبل کوبیدنش رو دارم، در بیهوا به عقب کشیده میشه و من بیتعادل، جیغ خفهای میکشم و با کمر روی زمین میافتم!
پلکهام رو از هم فاصله میدم و با چشمهایی گرد شده از حیرت، به یک جفت نگاه آشنا و ریز شدهی بالای سرم زل میزنم.
- ت... تو...
🔥 3👍 1
2007
Repost from N/a
من، شهابم!... مثل اسمم زاده ی "آتش"🔥
تاجر مغروری که هیچ کدوم از دخترای اغواگر و زیبایی که دورم بودن نتونستن دل سنگ و سردم رو بدست بیارن اماااا...
دختر کوچیک و مظلوم حاج تیمور وثوق، تونست!
دختری که خونوادش طردش کرده بودن.
۱۱ سال ازم کوچیکتر بود و ساده تر از همه دخترایی بود که توی تختم اومده بودن ولی من... خواستمش! و چه چیزی بود که من بخوامش و بدستش نیارم؟
بچه بود ولی... به عقد خودم در اوردمش تا هیچ مردی حتی جرات نگاه کردن بهش رو نداشته باشه.
همه چیز باب میلم بود تا وقتی که مردی رو دیدم که اون و بزرگ کرده بود و می تونست خیلی راحت ازم بگیرش.
من ولی ادمیم که حاضرم قاتل بشم اما از چیزی که تصاحبش کردم نگذرم! پس...❤️🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
8پاک
1100
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
اون دکتر ارمان وثوقه!
مردی که هفت سال غیب شد! و بعد هفت سال یک دفعه برگشت.
وقتی بعد هفت سال دیدمش باور نکردم که همون پسری باشه که منو توی بغلش عاشقانه بزرگ کرد!
حالا یه دنیا فاصله بینمون بود. من به زور زن مرد پولدار و پیری شده بودم که ۱۱ سال ازم بزرگتر بود و فقط دنبال عیاشی بود.
فکر می کردم من و فراموش کرده و دیگه براش مهم نیستم اما... وقتی که با دیدن بدن کبود و کتک خورده م رگ گردنش از غیرت پاره شد، افکارم بهم ریخت.
جلوی همه من رو پشت خودش کشید و نذاشت دیگه حتی نوک انگشت اون شوهر بی رحم و هوسبازم بهم بخوره اما...خبر
حاملگیم مثل بمب منفجر شد!🧨
حاملگی در حالی که همه می دونستن شوهرم عقیمه!...🔥
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
https://t.me/+rp8Dtz4JZAI5NDJk
صب بپاک
2300
Repost from N/a
اون زن فریبکار باعث شد تو اوج موفقیت و خوشی هام، همه زندگیم بهم بریزه و با تهمتش کاری کرد به اجبار عقدش کنم.
من شدم یه مرد سرد و بی تفاوت که دلش به هیچی خوش نبود.
تا اینکه اون عروسک خوشگل چشم رنگی رو دیدم.
واسه بازی و سرگرمی بهش نزدیک شدم. ولی اون با دلبریاش کاری کرد که دلم براش بلرزه و بشه تنها دلیل نفس کشیدنم🔥🔞
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک
1310
Repost from N/a
دور بودنت اصلا حس نمیشه ؛
مثل ِ ماه!
همه میدونیم چقدر دورهها.
ولی همین که تو آسمون داریمش
دوریش فراموش میشه.
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســرنــوشــتِرازآلــود
♡||⃟ ⃟⃜⃛ اسرین بعد یکسال رابطه لانگ دیستنس با پرهام قرار میزاره که پرهام بهش تجاوز میکنه و بعد...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_هیجانی_طنز
彡⚘ https://t.me/+L4KKWZlCF2U0NTlk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 افــســانــه آریــــوال
♡||⃟ ⃟⃜⃛ چهار آرورا که پیشگویی شده بود ظلم و نابود میکنن، اما اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
𖣘ꜛꜜ #تخیلی_فانتزی_رازآلود
彡⚘ https://t.me/+MpsBbFE3erthOTQ0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 زادمُــــــــــرد
♡||⃟ ⃟⃜⃛ من برای عاشق شدنم تاوان دادم؛وقتی که دستهام آغشته به خون شد فقط دویدم، غافل از اینکه...
𖣘ꜛꜜ #فانتزی_عاشقانه_جنایی
彡⚘ https://t.me/+whvnu6vX3s8yNjU0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 زامــــــبــــــــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ اون توی یه تصادف یک دقیقه میمیره و دوباره زنده میشه، حالا باید با موجودی فرابشری رو به رو بشه...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_تخیلی
彡⚘ https://t.me/+eEmQTJ3vXDMyOTg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 دردســــــــــــر
♡||⃟ ⃟⃜⃛ بچه گرگ آلفایی که عاشق موجودی به اسم کانکت میشه که فنا ناپذیر هست و برای رسیدن بهش تلاش میکنه...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_تخیلی
彡⚘ https://t.me/+eEmQTJ3vXDMyOTg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســــنــــاریــــســــت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای کار وارد یه تیمارستان عجیب میشه، اما از راز اون تیمارستان خبر نداره...
𖣘ꜛꜜ #تریلر_ترسناک_جنایی
彡⚘ https://t.me/+Sh7GF0oqar0wN2Y0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 جــنــگــل ســحــرآمــیـز
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که وارد جنگلی مرموز میشه و در اونجا موجوداتی رو میبینه که..
𖣘ꜛꜜ #درام_عاشقانه_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+3ccUtmnQC4U4MjQx
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 کــــــد عــــشــــــق
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختر 18 ساله ای که عاشق مافیای دورگه مسکو میشه...
𖣘ꜛꜜ #مافیایی_عاشقانه
彡⚘ https://t.me/+g8iWxHwa9TlkNDg0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 نگاهی به سرخـی خون
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای نجات کشورش مجبور میشه با یه پادشاه وحشی ازدواج کنه.
𖣘ꜛꜜ #تاریخی_ممنوعه
彡⚘ https://t.me/+rRyc0l-jDehiYjU0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 کــــارت خــــونــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ تو پارتی بالماسکه شریکم، دختری رو تو اتاق تاریکی بوسیدم بیخبر از اینکه اون دختر...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_گرگینه_خونآشامی
彡⚘ https://t.me/+nnvGfkoEIS9hMWZh
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 دود خـــــــاکـــســتـــری
♡||⃟ ⃟⃜⃛ داستان دختری که برای فرار از مافیاهایی که دنبالشن، مجبور میشه با رقیب خطرناکشون...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_مافیایی_بزرگسال
彡⚘ https://t.me/+2CMIYhTI2z01Zjg5
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 گــیــس طــلــایــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که از هویت مخفی رهبر شورشی ها مطلع میشه رهبرشون مجبورش میکنه هر شب ...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_تاریخی_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+8Byn4qr-JeJlMzA0
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 مرز بین عـشـق و نفـرت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ مافیایی خشن که به سنگدل معروفه اما عاشق کسی میشه که زندگیش رو کامل تغییر میده...
𖣘ꜛꜜ #مافیایی_عاشقانه_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+tBG3x3hyq39mNzZk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 مــــثــــبــــت دو
♡||⃟ ⃟⃜⃛ پا گذاشتیم به خونهشون برای اینکه حقمون رو بگیریم ولی ورق برگشت و ما مجبور شدیم هرشب ...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_طنز_هیجانی
彡⚘ https://t.me/+4PM3ML4AU8ExMDJk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 رز مــــشــــکــــی
♡||⃟ ⃟⃜⃛ به اجبار پا روی دلم گذاشتم ولی وقتی برگشتم یه بچه تو شکمم بود و کسی که عاشقش بودم دیگه منو نمیخواست ..
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_درام
彡⚘ https://t.me/+2E4k6NtwMJsxMjg8
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 رقــــصِ اجــبــــاری
♡||⃟ ⃟⃜⃛ داستان دختری که توی شرطبندی دخترونگیشو میبازه اما...
𖣘ꜛꜜ #اروتیک_عاشقانه_تریلر
彡⚘ https://t.me/+J_qUfAozu6c1YzZk
ⓞ⃘҉᭕🪁📕ᯓ𖤹 ســـوشـــیـــانــــت
♡||⃟ ⃟⃜⃛ دختری که برای انتقام قتل پدر و مادرش تلاش میکنه تا رئیس خوناشامها رو اغوا کنه اما یه شیاطین اونو میدزدن و باهاش...
𖣘ꜛꜜ #عاشقانه_خوناشامی_صحنهدار
彡⚘ https://t.me/+nJqNaya49v44ZTQ0
♡||⃟ ⃟⃜⃛ تبلیستی ناب آشیان رمان
𖣘ꜛꜜ http://T.me/ashian_roman
2700
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
من افسونم...
دختر هات و دلبری که با شیطنتهام همه رو عاصی میکنم...
توی یک شب زندگیم عوض شد و با وکیل جذابی که عموی دوستم بود. عاشقش شدم و پنهون از همه باهاش قرار میذاشتم. تا اینکه تو شب عروسی خواهرم فهمیدم متاهله و دنیا روی سرم خراب شد😭❤️🩹🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
8پاک
1600