کانون قرآن و عترت (ع) دانشگاه علوم پزشکی همدان
کانال رسمی کانون قرآن و عترت (ع) دانشگاه علوم پزشکی همدان 📩 ارتباط با ما👇🏻 @quran_umsha_admin دبیر کانون: خانم فاطمه شهبازی ✅ کانال ایتا: Eitaa.com/quran_umsha
Show more436
Subscribers
-124 hours
-77 days
-2030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Photo unavailableShow in Telegram
دیگر طاقت تشنگی کودکان را نداشت
عمو العطش در چشمان سکینه موج می زد...
به امر امامش راهی علقمه شد
و ای کاش دشمن نفهمد که سردار لشکر حسین، حاضر است همه ی هستی خود را فدای او کند.
عباس،
دستها و چشمانش...
فرق سرش...
تمام دار و ندارش را...
برای امام زمانش داد!
حسین جان! میدانم که او فقط رضایت و لبخند تو را میخواست...
جُون! برای یک نوکر چه چیزی با ارزش تر از لبخند رضایت ارباب است؟
✍ محمد نصراوی
http://ahrargroup.com/posts/view/2335
#جون_غلام_امام_حسین_علیه_السلام
🏴🥀
°•@quran_umsha•°
Photo unavailableShow in Telegram
🔹السلام علیک یا اباعبدالله
🔸 کارگاه آموزش ازدواج
به سبک اسلامی ایرانی
🌐 برای ثبت نام به آیدی
@registration4
در ایتا مراجعه بفرمایید.
Photo unavailableShow in Telegram
🛑 شمر زمانهات را بشناس
توییت دردناک یک فعال حقوق بشر از فاجعه بشری در غزه
💔 علاوهبر کشتهشدن بیش از ۱۶هزار کودک در غزه، حدود ۴۰۰۰ کودک زیر آوار مفقود شدهاند.
بهطور متوسط هر ۱۰ دقیقه یک کودک جان خود را از دست میدهد و ۱۰ کودک هم یکی یا هر دو پای خود را از دست میدهند.
🥀 این جنگ نیست؛ نسلکشی است.
°•@quran_umsha•°
Photo unavailableShow in Telegram
با اولین کلامش اجازه میدان گرفت.
مادرش نگران بود.
میدیدم که با هر قدمش تکهای از جان حسین را میبرد.
زینب را به یاد اذانهایی که میگفت، می انداخت.
گام که برمی داشت انگار رسول خدا پدیدار میشد.
مولایم! جانت به جان علی اکبر بند بود.
دنیای پس از علی را تاب نیاوردی.
و جُون...
دنیای بدون تو را...
✍ محمد نصراوی
http://ahrargroup.com/posts/view/2334
#جون_غلام_امام_حسین_علیه_السلام
🏴🥀
°•@quran_umsha•°
Photo unavailableShow in Telegram
انگار زمان از حرکت ایستاده بود!
حسین حیران شده بود!
دستها و ردایش پر از خون بود.
سرگردان، دور خودش میچرخید.
حیرت و بهت از زمین و آسمان میبارید.
جُون! ای کاش دریا بودی!
برای این لحظههای پر از تشنگی ، برای لبهای تَرَک خورده ی حسین...
ای کاش حداقل میتوانستی قطره آبی باشی برای علی اصغر!
✍ محمد نصراوی
http://ahrargroup.com/posts/view/2333
#جون_غلام_امام_حسین_علیه_السلام
🏴🥀
°•@quran_umsha•°
01:30
Video unavailableShow in Telegram
خیلی عجیبه زمان ماها
اماممون اینجوریهها❗️❗️❗️
#امام_زمان
#اینصاحبنا
°•@quran_umsha•°
5.78 MB
Photo unavailableShow in Telegram
صدای هلهله دشمن و گریههای حسین آمیخته شده بود.
نگرانش شده بودم، خیلی بلند گریه میکرد.
یادم آمد، آن روزی را که حسن، قاسم را به حسین سپرد.
چقدر سخت است امانت داری در این خاندان!
مادر قاسم به عمود خیمه تکیه داده بود و افق را میدید...
بهت، خیمهگاه را گرفته بود.
جُون! یک عمر غلام حسین بودی! امروز چرا کاری از دستت بر نمیآید؟
چرا بدرد او نمیخوری؟
یک غلام جز اربابش چه دارد؟
#جون_غلام_امام_حسین_علیه_السلام
✍ محمد نصراوی
http://ahrargroup.com/posts/view/2332
🏴🥀
°•@quran_umsha•°
Photo unavailableShow in Telegram
سالها روی شمشیر های مختلف کار کرده بودم...
وقتی شمشیری را تیز میکنی،
در میان صدای تیغ و آهن،
ناخوداگاه به این فکر میکنی که این شمشیر در جنگ به کجا خواهد خورد؟
خون چه کسی روی این شمشیر میریزد؟
جُون! تصورش هم سخت است، شمشیری دست کودکی را قطع کند!
عبدلله بوی حسن را به کربلا آورد.
ناگهان کربلا سبز شد، وسعت بخشش حسن تا گودال رسیده بود...
#جون_غلام_امام_حسین_علیه_السلام
✍ محمد نصراوی
http://ahrargroup.com/posts/view/2331
🏴🥀
°•@quran_umsha•°
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.