cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

❣پنـاه یـارا❣

"از تو هر چه بگویم ناخودآگاه عاشقانه میشود.." نویسنده رمان های: #عشق_یهویی❤ #قلب_نصفه_و_نیمه❤ #پناه_یارا در حال تایپ. #هرگونه_کپی_برداری_پیگیردقانونی_دارد عضو انجمن روشن @anjoman_roman_roshan عکس شخصیت های رمان در👇 @lo_ovely_aks آیدی نویسنده: @kosari_22

Show more
Advertising posts
1 869
Subscribers
+17724 hours
+1707 days
+10830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
00:05
Video unavailable
الف کوچولویی که به قدرت اربابش شیطان بزرگ شک میکنه و حالا باید تنبیه بشه و... ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 بوسه ای از لباش شکار کرد و عضو سخت شده اش رو رها کرد و دست هاش رو به تخت بست. از روی تخت پایین رفت. 🥹 رازیل نیمه ارضا و خواستار ارضا شدن توی تخت قلط خورد و پر از ناز نالید. 😢 لوسیفر انگشتش رو روی بدن برهنه اش کشید و نوک عضوش رو مالید که بدنش به شدت منقبض شد. 🥺 به چشای خمار و عجز جسمش خیره شد و پوزخندی زد و لب زد: چطوره چند لحظه ای ارضا نشی و تشنه بمونی تا هیچ وقت اربابت رو کوچیک نشماری!😡 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk 18 پاک✅
Show all...
Repost from N/a
00:01
Video unavailable
فرشته ای انسان نما که معشوقه ی پسر شیطان میشه و روح و جسمش رو بهش میسپاره و وقتی ولیعهدش رو باردار میشه متوجه قدرت های منحصر به فردش میشه و... 🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥 #کل بدنم از درد زیاد سر شد و جاری شدن #مایعی که قطعا غیر از #خون نبود رو روی #رون پاهام حس کردم. من #درد میکشیدم و #ناله های بلند سرمیدادم و اون #بیرحمانه میتاخت و #لذت میبرد! تا خالی شدن مایع وجودش چند باری بدنم به شدت #لرزید و #ارضا شدم! 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 ازدواج و رابطه ی شیطان و فرشته موجودی رو وارد دنیای ماورایی میکنه که بسیار خطرناک و قاتل و... 🩸👹☠💯🔥 https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk https://t.me/+O6HkgdKS6KA5ZjZk 15 پاک✅
Show all...
Repost from N/a
#part135 با پوزخند #سوند رو روی #سوراخ آلتش گذاشتم و فشردم که کمی از میله وارد سوراخ #آلتش شد 😱🔥 + #اوممممم...آخ..هق..عوضی..آهههه🥺😭 آخ...درد.. #درد داره! آههه #ارباب عصبی فریاد زدم : انقدر وول نخور! ممکنه آسیب ببینی! + #هومممممم...هق هق وقتی همه‌ی #سوند وارد #سوراخ آلتش شد ، دستی به سرش کشیدم و لیسی به #آلتش زدم که یکدفعه #لرزید و آه بلندی کشید : آههه..آخ درش بیار! #التماس میکنم #ارباب 🤤👅😈🔞 #گی #مستر_اسلیوبوی #بی‌دی‌اس‌ام💦🔞🔥 رابطه بی‌دی‌اس‌ام دوتا پسر گنگستر😱🔞🔥 رئیس مافیا اسلیو زیر دستش میشه😈💦 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 9 صبح پاک✅
Show all...
#پناه_یارا ❣ #پارت_۱٠۳۷ من و کمند دست تو دست هم داشتیم می رفتیم و چند قدم بیشتر از ماشین دور نشده بودیم که.. _ کمند.. کمندو صدا زد چرا دل من با صداش قیلی ویلی رفت؟ خوش صدایِ قوزمیت! کمند اول به محض شنیدن اسمش از زبون ساواش چشاشو با لودگی خمار کرد که یعنی مثلا تحریک شده و بعد هم با خنده چشمکی به من زدو چرخید سمتش و خیلی مودب و جدی جواب داد: _ جان داداش؟ خنده ام گرفت. چه دیوونه ای بود این دختر! منم وایسادم ببینم چیکارش داره که خیلی ریلکس گوشیشو سمت کمند گرفت و رو بهش گفت: _ اگه خواستی با سامیار زنگ بزنی.. آنتن میده. کمند از خدا خواسته جیغی زدو رو گوشی ساواش پریدو تشکر کردو گوشی از ساواش گرفت و جلوتر از ما بدو بدو رفت تا تماس بگیره. نازی و شهرام در حالیکه برا هم قیافه گرفته بودن کنارمون هم قدم شدن. خنده دار بودن رابطه این دوتا از جهت ریکشنای شهرام بود که مشخص نبود کلا خشنه یا از این جریانات بینشون عصبی و حرصیه. به هرحال ما هیچی نگفتیم و بی حرف همراهشون راه افتادیم. رسیدیم کنار ساحل. اطراف ما به نسبت خیلی خلوت بودو تک توک میشد کسیو دید. چند نفر تو پارک و چند تا فروشنده و.. ساواش میگفت از دیروز همه پروازا از تهران و اصفهان به خاطر بدی هوا لغو شدن و از قبل چون چند تا خواننده معروف اومدن کیش اکثرا واسه همون همه جا خلوت بود. خیلی بهتر بود! من شلوغی دوست نداشتم. یکم بعد وقتی دیدم همه تو فازن بعد تماشای کشتی و نیومدن و همچنان مشغول بودن کمند خانوم با عشقشون گوشیمو درآوردم تا عکس بگیرم و یه کاری کرده باشم ولی دوتا عکس بیشتر نگرفته بودم که.. _ آقا ساواش و شهرام خان این کشتیو دقیق تماشا کنید چون در نهایت بعد چسی اومدن و فرار کردن از همه و ارتباط نگرفتن با آدما و مثل ربات زندگی کردن و قهر کردن با خنده و زندگی تهش مثل این کشتی یونانی تو گِل گیر میکنین و غرق میشین، با عرض معذرت ولی آخر عاقبتتون همینه! چون خودتونم خواستید به این حال بیافتید پس جا نداره براتون متاسف شیم. گفتم در جریانتون گذاشتع باشم! برعکس انتظار ساواش خنده اش گرفت و نامحسوس روشو برگردوند تا متوجه خنده اش نشیم و شهرام گره ابروهاشو بیشتر کرد. نازی زده بود به سیم آخرو این دومردو با خاک یکسان نمیکرد بیخیال نمیشد! برای عوض کردن جو و برای خنده حین نگاه کردن به روبه روم زمزمه کردم: _ عوضش ببین چه منظره قشنگی درست میکنن..! نازی فرصت فکر کردن هم بهمون ندادو سریع با کنایه گفت: _ میخوام چیکار ظاهر زیبا و باطن خالیو..! ای بابا.. دوباره خودم وارد عمل شدم و رو به همشون گفتم: _ شنیدین داستانِ غرق شدنشو؟ شهرام نگام کردو آروم جواب داد: _ نه من نمیدونم جریانشو. نازی هم شونه اشو تکون دادو گفت: _ یه چیزایی شنیدم ولی دقیق نه! ریلکس سری تکون دادم و همچنان خیره به کشتی توضیح دادم: _ برداشت و داستانا متفاوته ولی میگن ناخدای این کشتی از یه دختر بومی که اسمش مریمِ خوشش میاد و خانواده دختر قبول نمیکنن و رضایت نمیدن دخترشون نزدیک ناخدا بشه و باهاش ازدواج کنه دختر و ناخدا هم قرار میذارن که از اونجا فرار کنن تا با هم باشن. ناخدا صبح روز تابستونی کشتیو نزدیک ساحل میاره ولی وقت غروب که قرار فرار داشتن کشتی تو گل میکنه و نمیتونن و عشق مریم و ناخدا به سرانجام نمیرسه! شهرام و نازی متاثر نگام کردن و سر تکون دادن که.. _ ولی این داستان نیست افسانه اس..!
Show all...
👍 4😁 2
#پناه_یارا ❣ #پارت_۱٠۳۶ تعجبم از این قضیه هم بود که از کجا میدونست من عاشق این آهنگم که تو انتخابیاش این آهنگ بودو مستقیم همینو پلی کرد؟ این پسر عجیب بود! لبامو روی هم فشار می دادم و داشتم در عین حال که از آهنگ لذت می بردم فکر هم می کردم که.. " I wanna take you somewhere so you know I care دلم میخواد ببرمت یه جایی تا بدونی بهت اهمیت میدم But it’s so cold and I don’t know where ولی هوا زیادی سرده و نمیدونم کجا بریم I brought you daffodils in a pretty string برات گل های نرگس با یه روبان خوشگل آوردم But they won’t flower like they did last spring ولی اونا دیگه مثل بهار پارسال گل نمیدن And I wanna kiss you, make you feel alright و دلم میخواد ببوسمت، حال دلتو خوب کنم I’m just so tired to share my nights برای اینکه شبامو با کسی بگذرونم زیادی خستم I wanna cry and I wanna love دلم میخواد گریه کنم و عشق بورزم But all my tears have been used up ولی اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه All my tears have been used up اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه " دیگه توجه بقیه هم بهمون جلب شد چون من آروم آروم داشتم با آهنگ همخونی میکردم البته صدای زیاد آهنگ باعث شده بود شهرام و نازی صدای همو نشنونن و نتونن جروبحث کنن و بی هوا حال مارو دیدن. لبخندم رو صورتم ثابت مونده بود که رسید به قسمت اوج و قشنگ ترش که.. ساواشو کمی سرعتشو پایین آوردو دستشو سمتم دراز کرد. گیج نگاش کردم که دستشو تکونی دادو به این معنی که دستشو بگیرم. سوالی این کارو کردم که از رو صندلیم بلندم کردو بلافاصله با دست دیگه اش به شالم اشاره کرد. میگفت درش بیارو تو هوا نگهش دار. این بار دیگه نیشم شل شد. کی بود گفت ساواش باحال نیست؟ ساواش تهش بود اتفاقا! همین کارو کردم و ساواش دوباره سرعت ماشینو زیاد کردو صدای آهنگم بیشتر و بیشتر کرد تا قسمت اوجش باهم بخونیم. تا شروع شد تقریبا تو اون حالتم بلند فریاد می زدم با هیجان و خنده همخونی میکردم. ساواش هم داشت میخوند و بعدش کمند اضافه شد بهمون! باور نمی کردم همچین حس قشنگی داشته باشه ولی داشت مخصوصا وقتی چشامو بستم و باد موهامو نوازش کردو تکرار کردم: " And if somebody hurts you, I wanna fight و دلم میخواد اگه کسی بهت آسیب زد باهاش بجنگم But my hands been broken one too many times ولی دستام بارها و بارها شکسته شده So I’ll use my voice, I’ll be so fucking rude پس از صدام استفاده میکنم، مثل چی بی ادب میشم Words, they always win, but I know I’ll lose کلمه ها همیشه برنده میشن، ولی من میدونم که آخرش بازنده ام And I’d sing a song that’d be just ours و میخوام یه آهنگ بخونم که فقط مال خودمون باشه But I sang ’em all to another heart ولی تموم آهنگ ها رو قبلا برا دل یکی دیگه خوندم And I wanna cry, I wanna learn to love و دلم میخواد گریه کنم، یاد بگیرم عشق بورزم But all my tears have been used up ولی اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه All my tears have been used up اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه " دست کمندو گرفتم و بلند شد از رو صندلی و بعد دوتایی به جیغ و فریادامون ادامه دادیم و من وقتی موهامو تو هوا پرواز میدادم یه چیز تو صورت ساواش دیدم. لبخندی از رضایت! نمیدونم از چی راضی بود ولی مطمعنم بودم لبخند از سرخوشی و رضایت بود. حتی تو اون حالم مغرورو بی رقیب به نظر می رسید ولی.. اینکه واسه یکی دیگه و هیجان زده کردن یکی دیگه تلاش کرد بازم از ساواش بعید بودو.. البته که حرکت دوست داشتنی بودو من نمی خواستم به بیشتر از این فکرکنم و بیشتر می خواستم از لحظه ای که داشتم لذت ببرم. چون هر چیزی که منو هیجان زده میکرد برام قشنگ ترین بود. لحظه ای که ساواش ساختش. درست تو جایی که انتظار نیمرفت! دوباره با کمند شروع کردیم به همخونی: (Oh, need a love, now, my heart is thinking of) به یه عشق نیاز دارم، الان، دلم داره بهش فکر میکنه I wanna sing a song that’d be just ours دلم میخواد یه آهنگ بخونم که فقط مال خودمون باشه But I sang ’em all to another heart ولی تموم آهنگ ها رو قبلا برا دل یکی دیگه خوندم And I wanna cry, I wanna fall in love و دلم میخواد گریه کنم، عاشق بشم But all my tears have been used up ولی اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه All my tears have been used up اونقدر گریه کردم که دیگه اشکی ندارم On another love, another love تو یه رابطه دیگه، رابطه دیگه "
Show all...
🥰 3
Repost from N/a
با پستونک توی ک.صم تلمبه میزد و همزمان نوک سینه‌هام و می‌خورد🔞💦 -آههه آخ ددی کلفتت و می‌خوام تروخدا. سرعت تلمبه زدنش و بیشتر کرد و خشن گازی به سینه‌هام زد. -آییییی درد داره.. پستونک رو گذاشت کنار و دستور داد: -داگی شو می‌خوام جفت سوراخات و جر بدم!💦 با فرو رفتن همزمان دیلدو و ک.یر کلفتش توی ک.ص و کو.نم جیغی کشیدم و..❌ https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk 9 صبح پاک✅
Show all...
Repost from N/a
#سکس_دو_برادر_با_زنش🔞 #تریسام💦 بینشون داشتم جون می‌دادم برسام داشت تو #سوراخ کونم تلمبه میزد آیهان توی #بهشتم از دو طرف داشتم #جر می‌خوردم -افففف میدونی چند وقته تو کف #بهشت و #کونتم -بکنش داداش مال خودته! سرمو رو شونه ای آیهان گذاشتم #لباشو بوسیدم خودمم از این #رابطه‌ی سه نفر خوشم اومده بود میخواستم همیشه منو #بکنن🔞 آیهان و برسام #مردونگی هاشونو ازم کشیدن بیرون جاهاشونو عوض کردن. ایندفعه آیهان توی #کونم #تلمبه میزد برسام سرشو برد سمت بهشتم شروع کرد به زبون زدن #بهشتم جوری میخورد و #مک میزد حس می‌کردم الاناس که کنده شه -اه برسام اروم... اففف... اییییی -جون عشقم #ناله کن آیهان تفی روی مردونگیش انداخت فرو سعی کرد فرو کنه توی سوراخ کونم💦 -آیهان. میترسم! -فقط قراره کمی درد بکشی خواستم بلند شدم که یهو همه ی مردونگیش و فرستاد توم حالا دوتا مردونگی داشت توی #سوراخ کونم تلمبه میزد حس می‌کردم #مقعدم پاره شده داره خون میاد... https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk 9 صبح پاک✅
Show all...
"فاحشـ💦ـه حشـ🔞ـری"

سیلی بزنم رو بهشت خیست و یهو از پایین تا بالاشُ لیس بزنم!🔞💦

Repost from N/a
روی #ک.صم تفی می‌ریزه و #چو*چ*ولم و مک میزنه.💦 -آههههه #آه تمومش کن. انگشتش و توی سوراخم فرو می‌کنه و کمرم و به تخت می‌کوبم.🔞 -اوف سیل راه انداختی رو تخت توله! سیلی به #ک.صم میزنه و با جیغم وحشی میشه. با زبونش لیسی به #ک.صم میزنه که آبم با فشار بیرون میزنه و..💦 https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk 1 پاک✅
Show all...
"فاحشـ💦ـه حشـ🔞ـری"

سیلی بزنم رو بهشت خیست و یهو از پایین تا بالاشُ لیس بزنم!🔞💦

Repost from N/a
00:02
Video unavailable
ددی‌لیتل‌گرل🔞🍼بی‌دی‌اس‌ام😈 نوک نرم #شیشه شیرو تو سوراخم فرو کرد و سرش و بین رون پام جا داد💦 زیر لب زمزمه کردم: -آییی، آههه ددی. زبونش و رو چ*وچولم کشید، و دست برد زیر تخت و با بالا اوردن #دیلدو مشکی رنگی، نفسم بند اومد و نزدیک شد و...🍓💦🌸 https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk https://t.me/+5La1r1AhgqI0ZTJk 1 پاک✅
Show all...