cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

MATINIKARDIYA(:💕

ѕeeĸ love ιn мy warм eмвrace.💕 https://t.me/BiChatBot?start=sc-407743- ناشناس چنل•🖖🏻♥• 𝒎𝒚 𝒈𝒊𝒓𝒍: @ovinchanell 𝒎𝒚 𝒃𝒐𝒚 : @mtnami_channel گرگ روباه کوچولوش!🦊🧡 خفاش جغد کوچولوش!🦉🤍 اُِوِنَِاَِ مُکَمِلَِ هَمِنَِ..!🙃🤞🏻 ◇l love you◇ 💙❤🤍💜

Show more
Iran169 401The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
659
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

سلام بچه ها🙂 من اومدم با یه خبر...بد! میخوام چنلو پاک کنم🥲 الان شاید بعضیاتون فکر کنید از متینیکا و اردیا زده شدم و دیگه دوسشون ندارم! نه اصلا اینجوری نیست! اون ۴ نفر تا آخر عمر تو قلب منن خوبی بدی دیدین حلال کنین😄🖤 خیلی دوستون دارم! مراقب خودتون باشین بد بودم براتون میدونم ببخشید که اینطوری شد هیچی مشخص نیست شاید دوباره یه روزی اومدم و چنل زدم! دیگه زیاد ادامه نمیدم دوستون دارم خدافظ!🥲💔🖤 #مدیر
Show all...
سلام خوشگلا ✨❤️🔗 ممنونم از انرژی دادنتون ، مرسی که هستین بهمون انرژی میدید باحرفاتون 🙂💛 بعضی هاتون لف میدید شاید ناراحت شده باشیم ولی عیبی نداره چون چند نفری هستن که جای شما رو پرکردن باحرف های قشنگ قشنگشو 🥰🧿 دوستون دارم بمونید برامون (:🤍 درکمون کنید ماهم خب کار داریم باید کارامون که روی تایم هست رو انجام بریم تا براتون پارت بزاریم 💕🌱 پس لف ندین 🌼 اگه تونستم براتون پارت هدیه میزارم 🙈🙌🏻 بوس به کلتون 😗♥️ #ادمین #عطرعشق
Show all...
#part_40 𝐢 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐲𝐨𝐮•••🦋💙 ‌𝖨𝖥 𝖸𝖮𝖴 𝖶𝖠𝖭𝖳 𝖨𝖳, 𝗚𝗢 𝗚𝗘𝗧 𝗜𝗧🌱 شروع رمان #عطرعشق•♧♥️🌪• _ کلانتری؛ متین؛ روی صندلی نشسته بود که دیانا با ارسلان اومده بودن..! دیانا؛ چیشده چرا نیکارو اوردن کلانتری؟(باترس) متین؛ خودمم نمیدونم (باناراحتی) نیکا؛ توی اتاقی بودم که یه مردی اومد سمتم که لباس نظامی پوشیده بود .. یه کاغذ دستش بود نیکا؛ منو چرا اوردین اینجا مگه من چیکار کردم؟ من روحمم خبر نداره که کاری کرده باشم که جرم باشه 🥺 یه کاغذ عکس چاپ شده جلوم انداخت بادیدنش ترس کل وجودمو گرفت... 👮🏻‍♂؛ این فرد رو میشناسین نیکا؛ اره .. همین چندماه پیش مرد منم بالا سرش بودم ‌.. 👮🏻‍♂؛اسمش رو چی ..؟ نیکا؛ بله .. سامیارکاشفی 👮🏻‍♂؛ خب ..بیشتر توضیح بدید اینکه از کجا میشناسینش و .. نیکا؛ خب منو سامیار یا همون آقای کاشفی هم دانشگاهیم بود خب اون عاشقم بود ولی خود خودشو خدای خودش میدونه که عشقش تظاهر بوده یانه .. مو به مو قضیه رو توضیح دادم که گفت؛ 👮🏻‍♂؛یعنی شما قاتل نیستید؟ نیکا؛ بخدا دوروغ نگفتم(بابغذ) من هیچ کیو توی زندگیم نکشتم ...!! خدایا کاش باور کنن من کاری نکردم خودت بالا سرم بودی دیدی که .. 👮🏻‍♂؛ خب ما پرونده هارو برسی میکنیم و تا اون موقع ای که قاتل پیدا نشد یا قاتل شاید خودتون باشید ... بازداشگاه میمونید نیکا؛ من بردن از اونجا بیرون .. خدایا تو صبرکننده ای و من صبر نکننده خدایا من پس چی؟ چرا نمیتونم از ته دل بخندم .. خسته شدم از این نقاب دلم نمیخواد توی این زندگی باشم .. بازم این اشکا اینقدر گریه کردم چرا پس اشکام خشک نشد؟ نکنه قرار تا آخر عمرم کارم گریه کردن باشه؟ که چشمم به دیانا ارسلان متین خورد تا منو دیدن پاشدن متین وقتی اشکامو دید داد زد متین؛ کجا میبرینش (باداد وبغذ) نیکا؛ متین (باگریه شدید) متین؛ افتادم زمین شروع کردم به گریه کردن .. دیانا؛ گریه نکن متین متین؛ نمیتونم دیانا ارسلان؛ داداشی گریه نکن گریه کردن که کاری درست نمیکنه پاشو تا ببینیم چی میشه؟ کامنت +200 تاپارت بعد ✨🌼
Show all...
https://t.me/BiChatBot?start=sc-407743-NnXMkDo بچه ها متاسفانه خوابم نمیبره🥲 اگه دوس دارین بیاین یکم با هم حرف بزنیم!:) #مدیر
Show all...
حالا این تا فردا باشه،فردا نتیجه نهاییو بهتون میگم🥲 دوستون دارم شب بخیر😘💜
Show all...
بچه ها چنلو حذف کنم؟ چون من از فردا میخوام فشرده درس بخونم😪 یعنی هم زبان بخونم،هم تمرین نقاشی بکنم،هم کلی کارای دیگه اینجوری نمیرسم چنلو اداره کنم و همه لفت میدن و صداشون در میاد!Anonymous voting
  • اره بپاک
  • نه نپاک
0 votes
#story استوری محراب🥺🦊 حضور دیانا!
Show all...
استوری شماره 12 ☑️ 🆔 @dlOrgBot !
Show all...
221467283_513148943346519_3014559819291466989_n.mp41.24 MB
#عشق_پنهان #پارت_80 "دیانا" ارسلان ماشینو دم خونه نیکا اینا پارک کرد.. از ماشین پیاده شدیمو زنگو زدیم که بعد چند مین درو باز کردن! رفتیم تو.. نیکا:سلام خوش اومدین دیانا:سلام عزیزم ممنون ارسلان:سلام کوچولو😂💜 نیکا:تو که درازی از اون بالا یه نارگیل بنداز پایین😂😜 دیانا:بزارید وارد خونه بشیم بعد کَل کَلاتونو شروع کنید😐 ارسلان:متین کو؟ ارسلان تا اسم متینو اورد نیکا خنده رو لبش ماسید! نیکا:تو اتاقه😞 دیانا:چیزی شده؟ نیکا:اره ارسلان:متین طوریش شده؟! نیکا:بشینین بگم براتون نشستیم رو مبل:خب بگو نیکا:قبل اینکه شما بیاین همه چی خوب بود! بعد زنگ خونه رو زدن متین رفت درو باز کرد وقتی اومد حالش عوض شد! رفت تو اتاق بعدش دیدم صدای خورد شدن یه چیزی میاد با وحشت رفتم تو اتاق دیدم زده اینه رو خورد کرده! دیانا:پس پاهای تو هم یادگاری آینه است! نیکا:اره ارسلان:نگران نباش من باهاش حرف میزنم سعی میکنم زیر زبونشو بکشم! مگه ما مُردیم که بزاریم خواهرمون ناراحت باشه؟😉💜 دیانا:🙂🤍 نیکا:مرسی که هستین!🥺💙 _ "عسل" ممد منو رسوند خونه:عسل خواهش میکنم خوب به حرفام فکر کن! نزار عشقت برام بشه حسرت عسل:باشه🙂خدافظ ممد:مراقبت کن.. از ماشین پیاده شدمو سریع رفتم خونه.. دویدم تو اتاقمو درو قفل کردم! قلبم داره تند تند میزنه‌.. اگه بگم دوسش دارم دروغ نگفتم! ولی خب آرشو چیکار کنم؟ اون کینه ایی تر از این حرفاس! بزنه به سرش هر غلطی میکنه! بین دوراهی بدی گیر افتادم! خدایا خودت کمکم کن از زیر این بار سنگین بیرون بیام! کامنتا۱۰۰پارت بعدی
Show all...
در حال تایپ...!🥺 #عشق_پنهان
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.