cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

📿شاه مقصود

برای تبلیغات پربازده در چندین کانال بانوان اینجا کلیک کنید😍👇😍 https://t.me/joinchat/S1KC24PLiE39E5QP

Show more
Advertising posts
6 628
Subscribers
-724 hours
-547 days
-27430 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
🔹 این پروکسی قطع نمی شه خودم دارم استفاده می کنم👇 ✅ ـ PROXY وای فای 💙 ✅ ـ PROXY همراه اول 💩 ✅ ـ PROXY ایرانسل 💩 ✅ ‌ـ PROXY رایتل 💜
Show all...
Repost from N/a
داستان واقعی پرستار بچه🚫 دختری جوانی به عنوان پرستار بچه در یک خانه کار میکرد.. پدر و مادر بچه ها آن شب برای دیدن فیلمی به بیرون رفتند و بچه ها را به پرستار خود سپردند. پرستار وقتی دیروقت شد بچه ها را به رختخواب برد و خواباند و بعد از آن برای تماشای تلویزیون به طبقه پایین رفت. که ناگهان صدای زنگ تلفن را شنید، وقتی جواب تلفن را داد ، تمام آنچه که شنید نفس نفس زدن سنگین بود و صدای مردی که از او پرسید: "آیا به بچه ها سرزده ای؟" با ترس ، تلفن را سر جایش گذاشت وناگهان....⬇️⬇️🔹 ⬅️ادامه ی داستان
Show all...
Repost from N/a
#داستان_مهمون_ناخوانده تو خونه مشغول کارام بودم که صدای در اومد و من که مطمئن بودم شوهرم رسیده رفتم در رو باز کردم اما دیدم ی زن و مرد جوون جلوی در موش آب کشیده شدن. به من گفتن ما غریبیم و اگر محبت کنی تا بارون بند بیاد بیایم تو خونه شما بمونیم. من که میدونستم اگه شوهرم بفهمه که راه ندادم بیان تو ناراحت میشه، با روی خوش گفتم آره حتما بیاید.وقتی داخل اومدن.من درو بستم و برگشتم که یهو دیدم⬇️⬇️ ادامه ی داستان ➡️
Show all...
داستان ترسناک خونه قدیمی این داستان ترسناک واقعی که میخوام برای شما تعریف کنم مربوط میشه به 8 سال پیش که بابای من تصمیم گرفت بالای اشرفی اصفهانی ی خونه کرایه کنه.  ما اونجا ساکن شدیم و من سر کار میرفتم و خواهرم مدرسه میرفت و خیلی لذت میبردیم از اونجا تا اینکه ی روز ساعت 3 صبح خواستم برم دستشویی که دیدم مادرم ی سینی چایی ریخته آورده تو پذیرایی خونه. گفتم مامان این چیه؟جوابش منو میخکوب کرد. گفت... ادامه داستان باز شود: ادامه داستان باز شود:
Show all...
داستان کلبه وحشت انزلی در شمال ایران! برای اولین بار چهار پسر به یک روستا رفته و تصمیم می‌گیرند که شب‌شان را در این جا بمانند.هنگام شب دو نفر از این چهار پسر به خاطر اتفاقی نامعلوم از کلبه‌ی وحشت انزلی پا به فرار می‌گذارند، اما دو نفر دیگری که در آن جا می‌مانند و ... خواندن ادامه داستان
Show all...
Repost from N/a
⚠️باورش سخته ولی🚩ماهه قطع نمیشه 👇 tg://proxy?server=5.78.77.99&port=443&secret=ee00000000000000000000000000000000616e6e6173682e636f6d
Show all...
Repost from N/a
🔹🔹 موج جدید فیلترینگ پروکسیای تلگرام شروع شد 😳😳😳😳 تنها کانالی که پروکسیاش وصله : @Proxy
Show all...
Repost from N/a
Show all...
Repost from N/a
Show all...