QuiZ FuN | کوییز فان

یه روزی دلت برام تنگ میشه، واسه زنگ زدنام، پیامام، آهنگایی که می‌فرستادم، با ذوق تعریف کردن اتفاقای روز‌مره‌ام، غیبت کردنامون، اینکه چقدر بهت اهمیت میدادم و باعث میشدم حس دوست داشته شدن بکنی، اینکه تا یکم ازت خبری نبود نگرانت میشدم و سراغتو میگرفتم. یه روز دلت تنگ میشه واسه دیوونه بازیام. نگو یکیو دارم جفتم، الان عاشقش شدم، فراموشت کردم هیچوق دلم تنگ نمیشه. بالاخره یه روزی میاد ، بالاخره میاد. یه روز دلت تنگ میشه ، بغل همین دلتنگی یادتم میاد چطو زمینم زدی. هم.. یه روز دلت تنگ میشه ...🖤 مطمئنم میشه.

🖤.

رهگذری بود حالم رو دید! دست همسرش رو ول کرد اومد سمت من گف برادر چته؟ چرا اینقدر غمگینی؟ گفتم هیچی گف بگو بازم گفتم هیچی بازم گف بگو، یه‌چیت هس که گلوت رو پاره می‌کنه معلومه. سکوت کردم سرمو انداختم پایین. گف: غصه نخور! نباید خودتو ببازی! گف داروها چیه دست راستت؟ سرمو تکون دادم بازم سکوت کردم! همسرش هم اومد پیشم سرمو بلند کرد گف بگو، بگو تا خالی‌شی میدونم دردت یه دختره، گفتم، آخه گفتنم چیزیو تغییر نمیده! خندید گف بگو! منتظرم! اشک از چشام اومد گفتم دارو‌ها بخاطر رفتنش بود که بیماری گرفتم! همسرش گف چرا رف؟ گفتم مدتا عشقمو بهش ثابت کردم! ولی! -ولی چی؟ «بهم گفته بود باهم پیر میشیما» ولی بخاطر تک شاخه گل فریب خورد، بهم گف «ما به درد هم نمیخوریم!» رابطمون زمین خورد،مریض شدم، افسرده شدم، حس کردم هیچکیو ندارم، مَرده بلندم کردم، محکم بغلم کرد دیدم مَرده بدجوری بغض کرده، گف رفته پی لیاقتش ت هم لیاقت خودتو پیدا میکنی، وقتی تو رابطه‌ایو کلی رنج میکشی اون رابطه اشتباهه! عشق اونه که حالتو خوب کنه! خلاصه کلی نصیحتم کردن دوتایی!❤️ دست همو محکم گرفتن رفتن!

دو روراست‌گفت‌اونو‌میخوام.

تورا با غیر میبینم صدایم در نمی‌آید دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

-🖤

بسه بخدا مغزم نمیکشه دیگه

شبی کیرم شدی

بخاطرش داروعم میخوری

بس کصکش