MELANCHOLIC_SENSATIONS

✔ ابتدای کانال. 👁‍🗨

●○ 📖🎧 دوستانی که به شنیدن داستانها و رمانهای صوتی علاقمند هستن ، کانال " کتاب صوتی عیسی " ، همچنان فعاله و لینک ورود موقتا بازه . برنامه فعلی : 👇 📖 #سی_بل 🖋 #فلورا_ریتا_شرایبر 🎤 #عیسی_اسدی @eassa_audio_book 🍻🎭🎧

▪️ 📳 پایان فعالیت کانال ✔️ ششم آذر هزار و چهارصد از شما دوستان و همراهانی که مایل به ادامه عضویت و همراهی با شعر و نیز موسیقی های عموما نوستالژیک هستید دعوت می کنم با لمس لینک زیر ، به کانال دوم وارد بشید . ممنونم از همراهی شما عزیزان . https://t.me/+UVGFoQNZpYtzLqCE ◾️@MELANCHOLIC_POEMS_EASSA_ASSADI

▪️🖋 می دانم ! روزی خواهم مرد ، لابلای نُتها ! پنجمِ کاسته ! آه ، ویرانم ؛ می گفت : " آن خطِ سوم ، منم ! " بی کم و کاست ، منم ؛ کلید را ببین : به سُل_لابه می کشد مرا . بنویس : سوم صدا منم ! می_میرم بی برگشت ! آنجا ؛ ضد نور ، آنانتاسانا ، روح انگیز اینجا ، خیره به افق ، چال_مرگِ انتظار آری ، هر حرکت از سوی تو چونان آرپژی مسیحایی به رقص می آورد این تجسمِ شب را و من ، دیگر بار می دانم که به انتظار نشسته ام در میعاد همچون تسلسلِ نتهایی واژگونه در پنجمین ماژور و فرود نمی آید دست ، بسته است پایه ویران ست و من حیران ! #عیسی_اسدی #میم بیستم خرداد هزار و چهارصد ◾️@MELANCHOLIC_POEMS_EASSA_ASSADI

▪️🖋🎙 #حادثه .. آیا سکوتِ تو برف است بر پوستِ من که درکِ میانِ غلیانِ تب تا تَرَکهای پوستِ راهبی در هیمالیا می پیچد در هزار توی اذهانم ؟ و آیا نگاهِ تو رازی ست در آبها آنگونه که والها ، راههای نرفتهِ انسان را چشم بسته و بازی کنان ، می پیمایند ؟ من در کدام خواب به سمتت نمی رسم ؟ .. شعر ، صدا و ادیت: #عیسی_اسدی #میم پنجم آذر هزار و چهارصد MUSIC: AWAY/ SLEEP DEALER ◾️@MELANCHOLIC_POEMS_EASSA_ASSADI

●○ 📖🎧 داستان صوتی " سی بل" ، نوشته " فلورا ریتا شرایبر" ، از امشب در کانال " کتاب صوتی عیسی " بارگذاری خواهد شد. 📖 #سی_بل 🖋 #فلورا_ریتا_شرایبر 🎤 #عیسی_اسدی @eassa_audio_book 🍻🎭🎧

▪️🖋 #حادثه چشمانت را بسته ای آن لحظه که ایستاده ، رو به طلوع سلام _خورشید را ، می رقصی ؛ در ارتفاع بمان ، زیبا ! برایم دانه بپاش نترس ! نوک زدنهایم از سر ذوق است و سپاس و پوستت ، لطافتِ پرهای قوی شبگردی ست تنها که در میان تکه های شناور یخ چرخ می زند و به سایشی ، انجمادِ آب را آب می کند . آیا سکوتِ تو برف است بر پوستِ من که درکِ میانِ غلیانِ تب تا تَرَکهای پوستِ راهبی در هیمالیا می پیچد در هزار توی اذهانم ؟ و آیا نگاهِ تو رازی ست در آبها آنگونه که والها ، راههای نرفتهِ انسان را چشم بسته و بازی کنان ، می پیمایند ؟ من در کدام خواب به سمتت نمی رسم ؟ بگو تا نهانگاهِ عصب ها را به تازیانهِ اشعارِ ثالث و نیما نوازشی هزار باره کنم ! این واژه ها ، بر خطِ عشق راه می روند و آن رازهای مگو ، پیوندِ دیر زیستِ چشمانت با طبایعِ من دیوانه وار ، هر روز و شب ، چرخ می زنند در خیالِ یک شاعر ؛ می دانم! می دانم که ما دو انعکاسِ غریب از یک روح و دو حادثه در زمینِ یکتا بودیم و سیرِ حوادث ، به خوابمان نخزید تا تماسِ دستها مان این سالها ، قصهِ عاشقانه های شب باشد ؛ با اینحال ، شبیهِ سایه ای در یک ظهرِ داغ تو با منی ! و من ، در متنِ ناب ترین حوادثِ سال بر تاقچهِ دکه های وامانده در پیاده رو ها با تو به معراج می رسم . 🖋 #عیسی_اسدی #میم پنجم آذر هزار و چهارصد ◾️@MELANCHOLIC_POEMS_EASSA_ASSADI

▪️🎬 این یک گربه است 😻 ◾️@MELANCHOLIC_SENSATIONS

▪️📸 #اصفهان ISFAHAN ARTIST: #ALI_MIREMADI Freelance photographer ◾️@MELANCHOLIC_SENSATIONS