cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

برای خودم

من از آن کوچیدگانم به درون. https://t.me/BiChatBot?start=sc-185248-HLKYJs4

Show more
Iran388 362The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
128
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

روبروی مغازه یه میدون بزرگه، صبح که میرم کارگرا وایسادن که یکی بیاد اینارو ببره سر کار، همچین امسال کار هم نیست، هفت هشت تاشون که میرن سر کار، بقیه شون میشینن لب جدول، دستشونو میزنن زیر چونه‌شون، منتظر. از ظهر که میگذره جوون تر هاشون شروع میکنن کشتی میگیرن، بازی میکنن، کم کم میرن خونه، اون سن بالاهاشون وایمیستن، اونا که نمیتونن دست خالی خونه برن. تا عصر وایمیستن، با کسی هم حرف نمیزنن، همینجوری دستشونو میزنن زیر چونه، منتظر.
Show all...
فقط کافیه یکی باهام حرف بزنه،تا گریه کنم.
Show all...
8.95 KB
2.26 KB
3.01 KB
خب امروزم تموم شد. تموم سعیمو کردم مامانم بخنده،خانواده خوشحال باشن. خلاصه ترکوندم با اینکه داشتم از کمردرد میمیردم کلی قر دادم. شد همونی که میخواستم🤍 _شبتون بخیر شنونده‌های خاموش✨🌃
Show all...
فقط خدا میدونه که چقدر دلم استخر میخواد 🥲
Show all...
انقدر مامانمو بغل کردم. رقصیدم،خوشحالی کردم،پست گذاشتم براش،حتی گریه کردم از خوشحالیییی😭 خیلی دوسش دارم با اینکه بیشتر از هرکسی عذابم میده:)
Show all...
جمع شید برید استوریا نبات‌و ببینید😭😭 منم سوپرایز کنید جو گیر شدم تولد مامانمههههه😍😍😍😍
Show all...
اه از صبح که بیدار شدم آب قطعه. لعنتیا میخوام برم حموم. حتی آب خوردنم نیست تو خونمون:( خب خبر نداشتیم که. بازم امروز باید دوتا تمرین تحویل بدم. ولی گرمه،حال ندارم،بی آبی شده بهونه‌ام.
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.