Nøveł Café
شنبه تا 4شنبه گناهکاران: عاشقانه، بی ال، غمگین، بخشی از زندگی، بزرگسالانه، روانشناسی دریزل: https://t.me/BiChatBot?start=sc-421127-FMXVa25 5شنبه و جمعه مامِن: عاشقانه، استریت، معمایی، پایان خوش آیما: https://t.me/BiChatBot?start=sc-873751-Zzu16VU
Show more709
Subscribers
No data24 hours
-57 days
-5330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
#الفایی بیرحمی که به امگای بارداری #تجاوز🔞 میکنه 🔞💦😱
یهو منوکوبوند روی #تخت و لبمو وحشیانه میخورد و دستش وارد #پیرهنشدم و #نیپلم رو گرفت که از این کارش اشکم دراومد ولی اونبی توجه به منمشغول #دستمالی کردنم بود.
وقتی نفس کم اوردمدست از سر #لبامبرداشت و رفت سمت گردنم.
با گریه گفتم
_توروخدانکن
بس کن.
انگار گوشش نمیشنید.🔇
پیرهنمو توی #تنم جر داد که دیگه به هق هق افتادم.
#نیپلمو به دهن کشید که از درد و انزجار داد زدم.
بیشرف عین یه بچه که از سینه مادرششیرمیخوره،سینمرو مک میزد و بخاطر #باردار بودنم سینم شیر داشت و جاری شدن #شیر از سینم به سمت دهنش رو حس کردم دست از خوردن نیپلمبرداشت و
سیلی به #باسنمزد وخم شد و شروع کرد به خوردن ولیسیدن #سوراخم
دوست داشتمبمیرم
ولی اون کصافت بهم #تجاوز🔞 نکنه.
#لوبریکانت رو ریخت روی #مقعدم و شروع کرد با #انگشتاش بازی با #مقعدم و....🔞💦🔞💦🔞💦
https://t.me/+DdHDvPKVwaVlOWFk
12شب پاکبشه.
12410
#استادی که عاشق #شاگردش میشه و به بهونه #پایان نامه ازش میخواد باهاش #سکس کنه و بعدا پسره میفهمه که از #سکسشون #فیلم گرفته و..😱🤤💦🔞
#گــــــــــــی #هـــــــــــات ‼️
آه #عمیقی کشیدم و خودمو از #پشت به #استاد فشار دادم و #قوسی به #کمرم دادم.
#دهنم باز موند و زبونمو انداختم #بیرون که استاد افخمی زبونمو بین #انگشتاش فشار داد و #عضومو تو دستش گرفت و #مالیدش.
- بگو چرا داری #میدی.
انگار فقط میخواست از خودم بشنوه که چرا بی #طاقت داد زدم: بخاطر پایان نامه ام دارم #میدمممم دارم به #استادای دانشگام میدم🤤🔞🤫
- اره داری میدی داری مثل یه هر*زه میدیییی⚠️❗️
https://t.me/+CvkbveTnku4wNjJk
24پاک کن.❌
T.ME/NovelCoffeeShop
100
#استادی که عاشق #شاگردش میشه و به بهونه #پایان نامه ازش میخواد باهاش #سکس کنه و بعدا پسره میفهمه که از #سکسشون #فیلم گرفته و..😱🤤💦🔞
#گــــــــــــی #هـــــــــــات ‼️
آه #عمیقی کشیدم و خودمو از #پشت به #استاد فشار دادم و #قوسی به #کمرم دادم.
#دهنم باز موند و زبونمو انداختم #بیرون که استاد افخمی زبونمو بین #انگشتاش فشار داد و #عضومو تو دستش گرفت و #مالیدش.
- بگو چرا داری #میدی.
انگار فقط میخواست از خودم بشنوه که چرا بی #طاقت داد زدم: بخاطر پایان نامه ام دارم #میدمممم دارم به #استادای دانشگام میدم🤤🔞🤫
- اره داری میدی داری مثل یه هر*زه میدیییی⚠️❗️
https://t.me/+CvkbveTnku4wNjJk
24پاک کن.❌
11310
دو #پسر که #رقیب_عشقی هم هستن و ... 🤭❌
از خونه بیرون اومدم و بازم #دیدمش مثل این چند ماه که با #ماشینش دور و بر #خونهام کشیک میداد‼️⚠️
با #عصبانیت به سمتش رفتم و #محکم در ماشین رو بستم .. چرا داشت #لبخند میزد؟!😳💯
#یقهاش رو گرفتم و کشیدم سمت خودم ...
+چی میخوای ازم #عوضی؟. چرا دست از سرم برمیداری؟. تو که #همه_چیزم رو .. #دوستدخترم رو ازم گرفتی دیگه چه مونده؟؟؟؟.🤬💢
با #لبخند دستم رو #نوازش کرد .
_دورت رو خالی کردم #دوستدخترت رو ازت گرفتم تا بالاخره #مال_خودم بشی .. من #میخوامت محسن و تا به دستت نیارم ولت نمیکنم⛓🔞
https://t.me/+vxsco3riZSRkYTU8
۳شب پاکشه.
9820
#گی🏳🌈
#سکس_خشن_⛓🔞
با شنیدن صدای نماز خوندن بابا ،ایهان با عجله تو اتاق اومد و در بست:
_تا نمازشو بخونه وقت داریم!
سمتش رفتم رو زانو نشستم و کی*ره سیخ شدشو از توی شلوار بیرون کشیدم
توی نصفشو بازور دهنم جا دادم و شروع به #ساک زدن کردم.👅💦
چند مین بعد آبشو رو صورتم ریخت و بلندم کرد:
_#داگی شو می خوام بکنم تو اون سوراخ #گشادت!♨️🍑
معترض نگاهش کردم که گفتد
_به کل پیرمرد و پسرای محل کو*ن دادیا!🍆💦
قمبل کردم براش که #تفی رو سوراخم انداخت و کی*رش و جا داد توم :
_ایهان ، اراز بابا کجایین؟!😱😱
با شنیدن صدای بابا ضربه ی #محکمی بهم زد که...🥵👿👇🏿
https://t.me/+vxsco3riZSRkYTU8
3شب پاگ
10500
این رمان #گی بر اساس #واقعیت میباشد ❌🙂
سردسته #باند بزرگ مافیایی #سوداگرانمرگ که عاشق #پسر یه #سردار میشه و برای به #دست آوردنش دست به هرکاری میزنه حتی اگه مجبور به #دزدیدن اون پسر بشه...!‼️‼️
https://t.me/+VQDF1eA1oTg5MDg8
18پاک شه.❌
10510
پسری که #عشقش ازش جدا میشه و برای نگه داشتنش عشقش براش #پاپوش درست میکنه تا بتونهاون رو کنار خودش نگه داره.🌪🔥
🎶GAY💦
_تو دزدی کردی.
_ولی مندزدی نکردم.
خمشد روم چشماش روی گردن #سفید بی نوامبود،برق چشماش✨ بهمفهموند که میخواد #گردنم مک بزنه🍷.
حدسمم درست از اب دراومد،دندوناشوتوی گوشت گردنم فرو کرد که اخی گفتم
بعد چندثانیه دست از خوردن خونمبرداشت.
_تودزدی کردی و باید #تاوانش رو بدی،تاوانشم پیشه اینکه #وارث👑 منرو توی #بطنت پرورش بدی.
https://t.me/+0wLDL36u9MIyNThk
14
T.ME/NovelCoffeeShop
100
پسری که #عشقش ازش جدا میشه و برای نگه داشتنش عشقش براش #پاپوش درست میکنه تا بتونهاون رو کنار خودش نگه داره.🌪🔥
🎶GAY💦
_تو دزدی کردی.
_ولی مندزدی نکردم.
خمشد روم چشماش روی گردن #سفید بی نوامبود،برق چشماش✨ بهمفهموند که میخواد #گردنم مک بزنه🍷.
حدسمم درست از اب دراومد،دندوناشوتوی گوشت گردنم فرو کرد که اخی گفتم
بعد چندثانیه دست از خوردن خونمبرداشت.
_تودزدی کردی و باید #تاوانش رو بدی،تاوانشم پیشه اینکه #وارث👑 منرو توی #بطنت پرورش بدی.
https://t.me/+0wLDL36u9MIyNThk
14
6400
Gay👨❤️👨
Love♥️
Mafia☠
♧پارت ■واقعی■♧
روی تخت درازش کردم و با #انگشتام به پروستاتش زدم که اه و نالش بیشتر شد.
پاهاشو با #پاهام باز کرد وقتی کاملا #لختش کردم و پاهاشو بالا دادم بادیدن #سوراخش چشمام برق زد
خم شدم و لیسی به #سوراخش🍓 زدم وگفتم
_نگفتی چی میخوای.
بی طاقت گفت
_خودتو🤤.
پیرهنمو از تنم کندم و #زیپ شلوارمو پایین کشید.
روان کننده رو روی #التم و سوراخ عثمان ریختم که خودشو #منقبض کرد.
_منقبض نکن توله.
وقتی اماده شد $التمو اروم ارومواردش کردم.
_اهه
_جاندلم.
خودمو روش انداختم و #لبشو بوسیدم و تا ته واردش کردم و شروع کردم تند تند #ضربه زدن.
_اهه.... اوووف... هنقققق..... بیشتر.
#نیپلشو بینانگشتام فشار دادم که گریش بیشتر شد.
خودمو بیشتر بهش #کوبیدم و...💦🔞
https://t.me/+0wLDL36u9MIyNThk
14❌
6510
GAY♥️♡
Love♥️♡
♡پارت واقعی رمان😍🤤♡
خودمو بهش مالوندم که دستشو وارد #شلوارم کردم و شروع کردبه بازی با #سوراخم که از شهوت و #لذت شونه هاشو چنگ زدم.
همینطوری که همدیگه رو #میبوسیدیم🫦 رفتیم به سمت اتاقمون.
حنیف یه انگشتشو واردم کرد که اهی کشیدم خودمو #منقبض کردم
یه انگشتشش شد دوتا ودوتا شد سه تا که از #درد و شهوت چهرم تو هم شد.
شروع کرد به جلوعقب کردن #انگشتش🖕🏻.
♤حنیف♤
لبشو👄 بوسیدم🫦 بی طاقت لب زد.
_میخوامت.
بااینکه میدونستم چی میخواد ولی خودم رو به ندونستن زدم و بی خیال گفتم
_چی میخوای عزیزم؟
چشماشو از روی #شهوت وحرص بست و بالحنی خمارگفت
_لعنتی سه تا از #انگشتات داخلمه🖕🏻 و داری نیپلمو به بازی میکردی و میبوسیم💋 بعد بیخیال میپرسی چی میخوای؟
روی تخت درازش کردم و با #انگشتام به پروستاتش زدم که اه و نالش بیشتر شد.
پاهاشو با #پاهام باز کرد وقتی کاملا #لختش کردم و پاهاشو بالا دادم بادیدن #سوراخش چشمام برق زد
خم شدم و لیسی به #سوراخش🍓 زدم وگفتم
_نگفتی چی میخوای.
بی طاقت گفت
_خودتو🤤.
پیرهنمو از تنم کندم و #زیپ شلوارمو پایین کشید.
https://t.me/+0wLDL36u9MIyNThk
14
6800
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.