cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

بهترینهای فضای مجازی 🍒🍒🍒

بعضا کپی شده (شکرستان سابق) اگر چنانچه پیام و یا کلیپی رو در خور این کانال داشتید در خصوصی بنده ارسال نمایید @javad196 اخبارهای موثق .مطالب خواندنی .کلیپهای دیدنی .اهنگهای شنیدنی تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران

Show more
Advertising posts
230
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-430 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
ﺣﺸﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺯﺩ ! ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮔﻦ، ﮔﻮﻝ ﺳﺎﯾﻪ ﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ؛ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﻣﺎﻝ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﻓﺘﺎﺑﻪ ﺁﻫﺎﯼ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻡ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻭﻧﺠﺎﻡ ﺑﺎﺷﯿﻦ ....!
50Loading...
02
✅ بهترین پاک کننده کبد: اگر کبد شما چرب است ؛ هر روز صبح نصف لیوان آب سیب و آب کرفس را با نصف لیموترش تازه مخلوط و میل نمایید. زیرا این ترکیب یکی از بهترین پاک کننده‌های کبد می‌باشد.
150Loading...
03
إجتَهِدوا أن یَکونَ زَمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ:ساعَهً مِنهُ لِمُناجاهِ اللّه ِ و ساعَهً لِأمر المَعاشِ و ساعهً لِمُعاشَرَهِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُم و یَخلِصونَ لَکُم فِی الباطِنِ و ساعَهً تَخلُونَ فِیها لِلَذّاتِکُم و بِهذِهِ السّاعَهِ تَقدِروُن عَلَی الثَّلاثِ ساعاتٍ بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: ۱- زمانی برای مناجات با خدا ۲-زمانی برای تأمین معاش( کسب روزی) ۳- زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند ۴- و ساعتی برای کسب لذّت های حلال با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید. #امام رضا ، فقه الرّضا ، ص 337
170Loading...
04
خداوندا می بینی؟ تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است. چه رنجی ‌می‌کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...
310Loading...
05
خاطره #سالار عقیلی از شعرخوانی برای امام رضا علیه السلام ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
851Loading...
06
‏در این حا‌دثه دردناک فهمیدیم هلیکوپتر نو و مجهز نداریم ! تجهیزات دید درشب نداریم! پهباد حرارتی نداریم‌! رسانه دولتی معتبر نداریم! حیف از ایران و لعنت به تحریم و کاسبانش ! 🖤🖤🖤🖤🖤 https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
731Loading...
07
تولد امام مهربانیها مبارک https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
580Loading...
08
یک مسجد متحرک https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
560Loading...
09
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
510Loading...
10
طبیعت زیبا را ببینید https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
490Loading...
11
یک خاطره .https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
480Loading...
12
شادی ارواح همه شهدا صلوات https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
470Loading...
13
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
510Loading...
14
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
560Loading...
15
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
501Loading...
16
در یکی از روزها، طاقت یاران نادر طاق شد و صبرشان به سر آمد، بەهمین خاطر به سرای نادر آمده و با خواهش و التماس از نادر خواستند علت تغییر روحیه خود را برای آنان بازگو کند، نادر باز هم چیزی نگفت، یکی از دوستان نادر که در اسارت همراه نادر و مادرش بود، او را بجان مادرش قسم داد که اگر اتفاقی افتاده بگوید و فکر و جان آنان را خلاص نماید. نادر وقتی نام مادرش را که نزد او عزیزترین فرد بود شنید، اندکی مکث کرد و با تردید و دودلی مبنی بر اینکه بگوید یا نگوید، با دیدن چشم های نگران و ملتمس آمیز دوستان عزیزش، دل به دریا زده و پرده از راز خواب آن شب خود برداشته و گفت: در آن شب، خوابی بس عجیب دیدم که برای خودم هم باور نکردنی است. او ادامه داد نزدیک سپیدەدم در خواب دیدم در سرسرای تالاری بزرگ و باشکوه ایستاده بودم، در حالیکه تا بحال آنجا را  ندیده بودم و  نمی دانستم کجاست. تالار خلوت بود و هیچ کس در آنجا رفت و آمد نمی کرد، من با نگاه پرسشگر به پائین و بالای تالار نگاه می کردم و هر چه فکر می کردم نمی دانستم به چه منظوری در آنجا هستم، در افکار خود غوطەور بودم که ناگهان دیدم پیرمردی که آثار بزرگی و وقار از چهرەاش هویدا بود، نزد من آمد و دست مرا گرفته و با مهربانی مرا به سمت قسمت انتهائی تالار هدایت کرد، در آنجا سرائی دیدم که با درگاهی که دربی نداشت، فقط با یک پرده از راهرو بزرگ تالار جدا شده بود، پیرمرد دست مرا رها کرد و قبل از اینکه بداخل سرا برود مرا از داخل شدن به سرای پشت پرده منع کرد و گفت همین جا منتظر باش تا من برگردم. پیرمرد پرده را کنار زد که داخل برود، من که کنجکاو بودم چه کسی و یا چه کسانی در آن سرای پشت پرده حضور دارند هنگام کنار زدن پرده دیدم حضرت علی(ع) در بالای سرا نشسته و در حال سخنرانی است، پرده افتاد و من دیگر چیزی ندیدم ولی در همان حال دیگر چیزی نمی دیدم. متوجه می شدم که مستمعین سخنرانی حضرت علی، فرزندانش هستند، من از همان پشت پرده، گوشهایم را تیز می کردم حضرت چه می گوید ولی چیزی نمی شنیدم، مدتی گذشت بدون اینکه چیزی بشنوم و یا ببینم، متوجه شدم سخنرانی تمام شده و آن پیرمرد در حال گفتگو با حضرت علی ست و در مورد شخص من با ایشان صحبت می کند. مدت زیادی طول نکشید که دیدم آن پیرمرد پرده را کنار زده، در حالیکه شمشیری در دست دارد و قصد دارد آن را به من هدیه کند، متعجب و سر در گُم به وی می نگریستم، پیرمرد که تعجب و سردرگمی مرا دید گفت: مردم ایران به سختی و مشقت های فراوانی دچار شدەاند و بی پناه و بی یاور از اطراف و اکناف مورد هجوم ستمگرانی پلید واقع شدەاند، آنان برای خلاصی خود از شر اجانب و اشرار، دعا کردەاند، اینک دعای آنها مورد قبول خداوند بزرگ قرار گرفته، مولایمان حضرت علی، تو را لایق این شمشیر دانسته و آن را بتو هدیه کرده ولی سفارش اکید کرد که تو باید حق آنرا به خوبی ادا کنی و آگاه باش، تا زمانی که از حق فراتر نروی و حق این هدیه بزرگ را اداء کنی شمشیر، از آنِ تو خواهد بود و هر زمانی که پا را از حق فراتر گذاشتی و ظلمی روا داری، شمشیر از تو بازپس گرفته خواهد شد. نادر پس از تعریف خواب، گفت: هر چند خود را لایق چنین مقامی نمی دانستم و نمی دانم، ولی هر چه هست سرنوشت و ماموریت من نجات ایران خواهد بود. مدت کوتاهی نگذشته بود که نادر به قوچان و محل اردوی جنگی شاه تهماسب قدم گذارد. #ادامه_دارد.
440Loading...
17
زندگینامه نادر شاه افشار, [۲۰۲۳/۱۱/۵, ۲۰:۴۱] 🔹زندگینامەی نادرشاە افشار (پسر شمشیر) 👈 بخش دهم 10 شدت حمله نادر به حدی شدید بود که پنج نفر از مهاجمین بر زمین افتادند و نادر در این زمان با فریادهای بلندش مشغول زد و خورد با شش یا هفت نفر باقیمانده مهاجمین شد. در این میان با توجه به سر و صدای ایجاد شده، یاران نادر نیز از راه رسیده و مهاجمین تماماً کشته شدند، نادر و یارانش، مشهد را جای ماندن ندیدند و با شتاب تمام رو به فرار نهادند. 🔸 از آن سو ملک محمود سیستانی که می دید، مرغ در حال پریدن از قفس است. دستور داد دروازه های شهر را بسته و به تعقیب نادر و یارانش بپردازند و جایزه هنگفتی نیز برای زنده یا مرده نادر تعیین کرد. دروازه شهر مشهد و تمام راهها، با هزاران سرباز بسته شد، نادر که در نقطه ای از مشهد پنهان شده بود. متوجه شد، که هیچ روزنه ای برای خروج از شهر وجود ندارد، لذا دل به سرنوشت سپرد و تصمیم گرفت، شبانه بەهمراه افراد کمی که همراهش بودند، از مشهد بگریزد. در نیمه های شب، ملک محمود سیستانی که در ارگ قصر خود در حال استراحت بود. با شنیدن صدای چکاچک شمشرها و نعره ها و فریادهای نادر و ده نفر از همراهانش و‌ ناله و فغان مجروحین سپاهش، که مانند برگ خزان به زمین می ریختند. مواجه و در کمال تعجب متوجه شد که نادر و یارانش دل به مرگ نهاده و بی محابا با شمشیر و گرزهای خود در حالی که فریادهای یا علی و یا محمد سر می دادند. به قلب سپاه بی شمار وی زده و قصد خروج از مشهد را دارند. ملک محمود سراسیمه فرمانده سپاه خود را احضار و با تهدید وی از او خواست بدون هیچ تعلل و بهانەای زنده یا مرده نادر را به وی تحویل دهد، در آن شب هولناک، هیچ سربازی در مشهد خواب نبود و همه برای دستگیری و یا کشتن نادر و به امید گرفتن جایزه، بسیج شده بودند. یاران باوفا و از جان گذشته نادر که او را ناجی ایران می دانستند. خود را فراموش کرده و سینه خود را سپر بلای نادر می کردند، انبوه سپاهیان پیاده و سواره مشهد، نادر و همراهانش که همگی سوار بر اسب بودند را در میان گرفته و امیدوار بودند با توجه به جنب و جوش زیاد نادر، حداقل بەعلت خستگی از پای درآید. ولی نادر مرد خستگی نبود و تبرزین نادر، لحظه ای از شکافتن سر و انداختن کتف ها باز نمی ماند. باری، یاران نادر که از هیچ جان فشانی دریغ نمی کردند یک به یک، طعمه نیزه ها و شمشیرهای دشمنان شده و از زین های اسبها به زمین سقوط می کردند که این امر، کار را برای نادر سخت و سخت تر می کرد، در آن شب هولناک که بیش از دوساعت بطول انجامید. معجزه ای رخ داد و نادر که مجروح شده بود. توانست فقط بەهمراه دو نفر از یارانش که آنها نیز زخمی شده بودند از آن ورطه هولناک بگریزد و پس از ساعتها تعقیب سواران ملک محمود، در نهایت در نقطه ای دور، در بیابانی در اطراف قوچان به کلبه ای مخروبه رسید و در همانجا پناه گرفت. پس از رسیدن به کلبه، نادر و دو نفر از یارانش، تازه متوجه درد و سوزش زخمهای بی شمارشان شدند. ولی آن قدر خسته و بی رمق بودند که فقط از روی لباس و برای جلوگیری از خونریزی زخم ها را بسته و به خواب عمیقی فرو رفتند. در آن شب، نادر داستان ما، خواب عجیبی دید که سرنوشت وی و ایران ویران ما، به این خواب گره زده شد. #ادامه_دارد. زندگینامه نادر شاه افشار, [۲۰۲۳/۱۱/۵, ۲۰:۴۱] ?زندگینامە نادرشاە افشار (پسر شمشیر) 👈 بخش یازدهم   11 صبح روز بعد نادر و دو نفر از یارانش که از آن مهلکه، جان بدر برده بودند. با زخم های ریز و درشتشان کنار آمده بودند. صبح فردا با طلوع خورشید از خواب برخاستند، یاران نادر مشاهده کردند که فرماندەشان زودتر از آنان از خواب برخاسته ولی بدون اینکه کلامی بگوید در اندیشەای سخت فرو رفته و هیچ توجهی به آنان ندارد، آنان که حاضر بودند تمام هستی شان نابود شود و خاری به پای نادر نرود. با تعجب به نادر می نگریستند و پیش خود تصور می کردند خطائی از آنان سر زده که باعث بی اعتنائی نادر به آنان شده، نادر که افکار دوستان باوفایش را خوانده بود، با مهربانی دستی بر شانه آنان زده و آنان را از اشتباهشان بیرون آورد. سپس، هر سه نفر با احتیاط تمام بسوی ابیورد به راه افتادند، دوستان نادر در طول مسیر متوجه شدند،نادر مثل دیروز نیست و بشدت ساکت و غرق در تفکرات خود است، یکی از آنان به دیگری گفت ممکن است که فرمانده عزیز ما، بخاطر حوادث هولناک شب پیش بُهت زده شده بود. احوالات نادر به همان صورت تا رسیدن به ابیورد ادامه پیدا کرد، نادر و یارانش زخم های خود را مداوا و پس از چند روز اندکی از سلامتی خود را بازیافتند، ولی نادر به همان حالی بود که بود، ساکت و غرق در تفکر و بقول شعرا، سر در گریبان.
480Loading...
18
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
450Loading...
19
نا شکر نباشین https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
480Loading...
20
🔸قانون اساسی درباره فقدان رئیس جمهور چه می گوید؟ 🔹️اصل ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می گوید: در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیس‌جمهور یا در موردی که مدت ریاست جمهوری پایان یافته و رئیس‌جمهور جدید بر اثر موانعی هنوز انتخاب نشده یا امور دیگری از این قبیل، معاون اول رئیس‌جمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیت‌های وی را بر عهده می‌گیرد و شورایی متشکل از رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه و معاون اول رئیس‌جمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت ۵۰ روز رئیس‌جمهور جدید انتخاب شود، در صورت فوت معاون اول یا امور دیگری که مانع انجام وظایف وی گردد و نیز در صورتی که رئیس‌جمهور معاون اول نداشته باشد مقام رهبری فرد دیگری را به جای او منصوب می‌کند.
631Loading...
21
آیت‌الله رئیسی به ملکوت اعلی پیوست 🔹آیت‌الله رئیسی، رئیس‌جمهور محبوب کشورمان در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پیوست. 🔹آیت‌الله آل هاشم امام جمعه تبریز، دکتر حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان و آقای مالک رحمتی استاندار تبریز نیز در این سانحه در بالگرد حامل رئیس جمهور حضور داشتند و آنان نیز به شهادت رسیدند. سردار سید مهدی موسوی رئیس یگان حفاظت رئیس‌جمهور، یک نیروی سپاه انصارالمهدی، خلبان و کمک خلبان و یک مسئول فنی نیز جزو شهدای این سانحه هستند. 🔹آیت‌الله رئیسی و همراهانشان پس از آئین بهره‌برداری از سد قیزقلعه‌سی که با حضور الهام علی‌اف رئیس‌جمهور جمهوری آذربایجان برگزار شد، با بالگرد عازم تبریز بودند، اما این بالگرد در میانه راه و در منطقه ورزقان دچار سانحه شد و سقوط کرد.
661Loading...
22
🏴 وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ... باکمال تأسف اعلام شد؛ سید ابراهیم رئیسی ، ریاست جمهوری کشورمان به همراه چند تن از همراهان شان در سانحه سقوط بالگرد، ظهر روز ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در ارتفاعات ورزقان به شهادت رسیدند. 🖤
510Loading...
23
Media files
521Loading...
24
💠 انـس باقـرآن کـریم 🔹هـر روزیـک صفحـه قـرآن برای: #سلامتی_و_تعجیل_حضـرت_صـاحب_الـزمان{عج} #شهــدا #رفتـگان_گـذشتگان #سـلامتی_تمـام_مـریضان قـرائت امـروز 👇 سوره #ص_۴۵۴
631Loading...
25
زندگینامه حکیم عمر خیام در ۴ دقیقه ارزش دیدن داره عالیه👌 اگر به فرهنگ و تاریخ ایران علاقه دارید حتما ببینید ... 🎞
810Loading...
26
‌ #مولانا در برابر هیچ صاحب منصبی سر فرود نیاورد. مکتب او مکتب آزادی و آزادگی و انسان دوستی بود. او فارغ از نژاد و فرقه و آیین ، انسان ها را دوست می داشت و با عمل خود به آنان درس آزادگی می آموخت. این رباعی نشان دهنده راه و روش او در زندگی است: تا کاسهء دوغِ خویش باشد پیشم والله که ز انگبینِ کس نندیشم ور بی برگی به مرگ مالَد گوشم آزادگی را به بندگی نفروشم مولانا از مقامات، چیزی برای خود دریافت نمی کرد. اگر هم هدیه ای می رسید بدون آنکه به آن دست بزند یکراست به خانه حسام الدین می فرستاد تا میان مریدان و دیگر نیازمندان تقسیم کند ، و برای خود و خانواده خود سهمی بر نمی داشت . روزی معین الدین پروانه صدراعظم مقتدر سلجوقیان روم، مهمانی ای ترتیب داد و سفره ای رنگین گسترد و در کنار ظرف غذای مولانا کیسه ای پر از طلا قرار داد. مولانا نه از آن طعام خورد و نه کیسه زر را قبول کرد. برخاست و سماع کنان خواند : به خدا ميل ندارم نه به چرب و نه به شیرین نه بدان کیسهء پر زر ، نه بدین کاسهء زرین قسمتی ازسخنان استاد کریم زمانی 🍃🌹
800Loading...
27
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
680Loading...
28
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
911Loading...
29
یک کلیپ از فیلمهای فارسی قدیم https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
570Loading...
30
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
540Loading...
31
🔹زندگینامه نادرشاه افشار(پسر شمشیر) 👈 قسمت نهم 9 همانطور که در قسمت های پیشین گفته شد. ایران بواسطه ضعف دولت صفویه از اطراف و اکناف و مرزها مورد هجوم و تاخت و تاز بیگانگان و حتی خودی ها قرار گرفته بود. ⬅️ روسها: گرجستان و ارمنستان و چچن و شوشی و باکو و آستارا و قسمت هائی از گیلان و بنادر آن را تصرف کرده بودند و بنا به سفارش پطر کبیر (پطر کبیر می گفت ما باید به آبهای گرم خلیج فارس دسترسی داشته باشیم) قصد داشتند بدون توقف با تصرف قزوین که دوباره پایتخت ایران شده بود، خلیج فارس را هم از آنِ خود کنند. از طرف دیگر امپراطوری عثمانی نیز همین خیال را در سر می پروراند و قصد داشت از شمالغرب و غرب و جنوب ایران یعنی آذربایجان، کردستان، کرمانشاه، همدان، ایلام و خوزستان که اینک در اشغال وی بود به اصفهان حمله ور و با برکناری اشرف افغان تمامی نواحی ایران را به تصرف خود درآورد. برای آگاهی دوستان ذکر این نکته ضروریست که امپراطوری عثمانی در آن دوران و تا همین صد سال پیش، یکی از ابرقدرت های جهان آن روز بود و در اروپا کشورهای اوکراین و چندین کشور اروپای شرقی و غربی تا دروازه های وین، پایتخت اتریش پیشروی کرده بود، در آفریقا، کشورهای مصر و الجزایر و تونس و لیبی و سودان و سومالی و مراکش و در آسیا کشورهای سوریه و لبنان و فلسطین و عراق و کویت و عربستان سعودی و در یک کلام تمام کشورهای عرب و مسلمان زیر یوغ امپراطوری عثمانی بود و سربازان معروف ینی چری (سربازان زبده و بسیار ورزیده و جنگاورهای خاصی بودند. که هنگام جنگ، صورتهایشان را سرخ می کردند و نامشان لرزه بر اندام اروپائیان انداخته بود) به استعداد پنجاه هزار نفر را در اختیار داشت. 🔸 به ایران بازمی گردیم که هر شهر در اختیار سردارانی بود، که هر کدام داعیه حکمرانی بر ناحیه ای و در مواردی حتی ادعای پادشاهی بر تمامی ایران را داشتند و در این گیرودار و جنگهای داخلی بین این یاغیان که مانند قارچ از زمین می روئیدند، بازنده اصلی مردم پی پناه و گرسنه ایران بودند که جان و مال و ناموس شان به تاراج رفته بود و هیچ‌ امنیتی در هیچ نقطه ای برقرار نبود. شاه تهماسب دوم پس از پیروزی بر سپاه محمودافغان، متوجه خراسان و شهر مشهد شد که اینک با توجه به ضعف دولت مرکزی ایران، تحت تسلط سرداری بنام ملک محمود سیستانی قرار گرفته بود، ملک محمود، سکه بنام خود زده و خود را پادشاه ایران نامیده بود. شاه تهماسب وقتی به قوچان رسید متوجه شد تمام مردم و بزرگان شهر از اعجوبه ای بنام نادر یاد می کنند، که با نفرات اندک خود، ازبکان را شکست داده و راهها و شهرها را امنیت بخشیده، لذا بنا به خواست اطرافیان و همچنین ترس از رویاروئی با ملک محمود سیستانی که در دلاوری و جنگ و صف آرائی سپاه جزء نوابغ روزگار بود، دستور داد نادر را به حضورش بیاورند. پیکی روانه شد، دیری نگذشت که نادر به همراه تنی چند از یاران وفادارش در سراپرده شاهی، به حضور شاه تهماسب رسید. در مذاکره ای که بین دو طرف انجام شد نادر پیشنهاد کرد بخاطر جلوگیری از جنگ و برادرکشی، شخصاً نزد ملک محمود سیستانی که اینک تاج پادشاهی ایران را بر سر گذاشته بود. رفته تا سرباز ایرانی بدست هموطن خود کشته نشود، پیشنهاد نادر با استقبال شاه تهماسب و مخالفت یاران وفادارش مواجه شد. ولی در نهایت نادر به مشهد، نزد ملک محمود رفت. وقتی نادر به مشهد رسید ملک محمود سیستانی او را بسیار تکریم و احترام کرده و پذیرائی شایانی از وی نمود ولی با توجه به اینکه مطمئن بود در سرتاسر ایران حریفی بجز نادر ندارد، در خفا منتظر فرصتی بود که بدون اینکه در ظاهر، تقصیری متوجه وی بشود نادر را از میان بردارد، به همین منظور چند روز بعد به نادر پیشنهاد کرد که با یکدیگر به شکار بروند. نادر پذیرفت و در سحرگاه فردای آن روز برای شکار به صحرا رفتند. ملک محمود با اطرافیان خود به همراه نادر و یاران همراهش مشغول شکار شدند و تا بعد از ظهر به همین منظور اسب می تاختند تا اینکه به علت خستگی مفرط تصمیم گرفتند، در نقطه ای به استراحت بپردازند، نادر پذیرفت و از آن جائی که بسیار محتاط و تیزهوش بود در نقطه ای که آفتاب از پشت سرش در حال تابیدن بود، به استراحت پرداخت (در حقیقت این عمل نادر، مانند آن بود که وی در جلوی خود آینه ای گذاشته باشد تا پشت سرش را ببیند) هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که نادر بدون اینکه پشت سرش را ببیند متوجه شد، سایه های بلندی آهسته به سوی او می آیند، او آرام آرام بدون جلب توجه، دسته تبرزین معروف و شمشیر خود را لمس نمود و با حرکتی برق آسا از جای خود بلند شده و به سوی افرادی که بسوی او می آمدند. حمله کرد. #ادامه‌دارد.
621Loading...
32
🔹زندگینامه نادرشاه افشار (پسر شمشیر) 👈 قسمت هشتم اشرف افغان بلافاصله پس از نشستن بر تخت سلطنت، برای دلجوئی به نزد شاه سلطان حسین دلشکسته و نگون بخت رفت، مشاهده وضع دلخراش وی، چشمان اشرف را نیز پُر از اشک کرد و با احترام تمام وی را پدر خود و شاهنشاه ایران خطاب کرد و از او خواست بر تخت سلطنت بنشیند. شاه سلطان حسین که داغدار بود و رمقی برایش نمانده بود به او گفت: من دیگر توان انجام هیچ کاری را ندارم، کار من تا آخر عمر، گریه برای عزیزانم خواهد بود، از محمود افغان هم هیچ گله ای ندارم. زیرا او دیوانه بود و بر دیوانه ایراد نمی توان گرفت. اما از کسانی که حکم یک دیوانه را اجراء می کردند. در روز رستاخیز نمی گذرم. اشرف با دیدن چهره و قد خمیده شاه سلطان حسین دلش به رحم آمد و دستور داد پانصد نفر از جلادان محمود افغان که رئیس شان، شخصی بنام الیاس بود را احضار و تمامی آنها را در یک جلسه، گردن زد. شاه سلطان حسین به نشانه قدردانی از ادب و احترام اشرف افغان، دختر دیگرش را به عقد وی در آورد. از آن طرف امپراطوری عثمانی ( ترکیه امروزی) که از اوضاع آشفته ایران اطلاع یافته بود، در اندیشه تصرف پایتخت ایران، یعنی اصفهان، سپاه بزرگی آماده کرده و از سمت کرمانشاه و همدان به سوی اصفهان حمله کردند، سپاه اشرف افغان در نزدیکی همدان به سپاه ترکها رسید و جنگ خونینی درگرفت، در این جنگ با اینکه آسیب های جدی به سپاه اشرف وارد آمد. ولی بعلت پشتیبانی مردمی و آشنا نبودن ترکان به وضعیت منطقه آثار شکست در بین آنها نمایان شده و عقب نشستند. (اینک اصفهان را با همه حوادث ریز و درشت و اندوهبارش رها کرده و به مقر جدید نادر در خراسان باز می گردیم.) بعلت کوتاه بودن این بخش امروز دو پارت را تقدیم حضورتان می نماییم شما را به خواندن پارت ۹ هم دعوت می نمایم.👇👇👇 #ادامه_دارد.
631Loading...
33
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
540Loading...
34
تولد امام مهربانیها مبارک https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
802Loading...
35
زندگیتان سرشار از شادی https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
562Loading...
36
صبح بخیر https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
832Loading...
37
https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
510Loading...
38
این جا ایران است، کردستان.سرزمین عشق.مهر.مهرورزی.پاکی.بی آلایشی. سرزمین تلفیق رنگ های شاد 💚💛🧡❤️💙🩵💜🤎❤️🩷💛💚🩵💙
530Loading...
39
🌹 برای مشاهده‌ی بهتر، تصویر را بزرگ فرمایید.
721Loading...
40
بانو #سوسن همه‌ی زندگیمو یه روز کتابش میکنم دونه دونه صفحه‌هاشو میدم قابش میکنم
510Loading...
ﺣﺸﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺯﺩ ! ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮔﻦ، ﮔﻮﻝ ﺳﺎﯾﻪ ﺷﻮﻧﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﻥ؛ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻦ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﻣﺎﻝ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﻓﺘﺎﺑﻪ ﺁﻫﺎﯼ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻡ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻭﻧﺠﺎﻡ ﺑﺎﺷﯿﻦ ....!
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
✅ بهترین پاک کننده کبد: اگر کبد شما چرب است ؛ هر روز صبح نصف لیوان آب سیب و آب کرفس را با نصف لیموترش تازه مخلوط و میل نمایید. زیرا این ترکیب یکی از بهترین پاک کننده‌های کبد می‌باشد.
Show all...
إجتَهِدوا أن یَکونَ زَمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ:ساعَهً مِنهُ لِمُناجاهِ اللّه ِ و ساعَهً لِأمر المَعاشِ و ساعهً لِمُعاشَرَهِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُم و یَخلِصونَ لَکُم فِی الباطِنِ و ساعَهً تَخلُونَ فِیها لِلَذّاتِکُم و بِهذِهِ السّاعَهِ تَقدِروُن عَلَی الثَّلاثِ ساعاتٍ بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید: ۱- زمانی برای مناجات با خدا ۲-زمانی برای تأمین معاش( کسب روزی) ۳- زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند ۴- و ساعتی برای کسب لذّت های حلال با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید. #امام رضا ، فقه الرّضا ، ص 337
Show all...
خداوندا می بینی؟ تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است. چه رنجی ‌می‌کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است...
Show all...
01:01
Video unavailableShow in Telegram
خاطره #سالار عقیلی از شعرخوانی برای امام رضا علیه السلام ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
Show all...
‏در این حا‌دثه دردناک فهمیدیم هلیکوپتر نو و مجهز نداریم ! تجهیزات دید درشب نداریم! پهباد حرارتی نداریم‌! رسانه دولتی معتبر نداریم! حیف از ایران و لعنت به تحریم و کاسبانش ! 🖤🖤🖤🖤🖤 https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
Show all...
بهترینهای فضای مجازی 🍒🍒🍒

بعضا کپی شده (شکرستان سابق) اگر چنانچه پیام و یا کلیپی رو در خور این کانال داشتید در خصوصی بنده ارسال نمایید @javad196 اخبارهای موثق .مطالب خواندنی .کلیپهای دیدنی .اهنگهای شنیدنی تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران

👍 1
00:38
Video unavailableShow in Telegram
تولد امام مهربانیها مبارک https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
Show all...
00:43
Video unavailableShow in Telegram
یک مسجد متحرک https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
Show all...
04:56
Video unavailableShow in Telegram
طبیعت زیبا را ببینید https://t.me/+N40q4s9J5vljNjA0 🍒🍒🍒🍒
Show all...