‹کوچــ💦ـولوی شهوتــ🔞›

#سکس‌خشن‌با‌گرگینه‌شهوتی🔞❌🙊 دخترشیطان🔞👿 #پارت‌‌34 با اشک و شهوت به ئاکان نگاه کردم که حشری لیسی به #کوص پرآبم زد. _آه آلفا! #کوص قلمبه امو انگشت کرد و #کیر گنده اشو بلند کرد و مالید به #کوصم . #سینه های درشت و گردمو تو دستش گرفت و غرید. + جووون، قراره زیر آلفا جر بخوری دو رگه ی ج*نده #کوص‌تپلی! آبم از #کوص سرازیر میشد. #کیرشو کوبوند تو #کوصم که آه و ناله هام بلند شد. #کیر آلفا خیلی گنده و دراز بود . _آهههه اووف اوووم آه آلفای من محکمتر آه چشماشو ریز کرد و خشن و گرسنه نوک #سینه هامو گاز زد . #کیرشو از تو #کوص درآورد و یهو کلش فرو کرد توی دهنم و با دو انگشت توی #کوص آبدارم تلمبه زد که یهو آبم پاچید . #چوچول شل و ول #کوصم رو مالید و تو دهنم تلمبه زد. با لذت براش ساک زدم و روی انگشتاش سواری کردم اووف که یهو ... https://t.me/joinchat/3GJpGCdi4ZMyZDI0 #‌گرگینه‌کوص‌تپلشو‌میخوره‌اوووف💦

شهاب برای گرفتن #انتقام، آتش رو #میدزده. هر شب باهاش #می‌خوابه💦. انقدر #شکنجه اش میده که اخرش اتش از دستش فرار میکنه. ولی....🤫🍒😱 https://t.me/joinchat/qwd-H-8W2okzMGU0 ساعت16پاک❌

انقدر معشوقش رو #عذاب میده که معشوقش از دستش #فرار میکنه. ولی بعد از ۵ ماه #پیداش میکنه و ...😱💦🔥 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈 #امپرگ♐️ #خشن❌ #ممنوعه⛔️ #انتقام❤️‍🔥 #گی🌈 با دیدن شهاب تمام رابطه ها زورکی و خشنش رو به خاطر اوردم. فقط خاطراتش باعث میشد که از ترس نتونم از جام تکون بخورم😱 انگار یکی پاهام رو به زمین میخ کرده بود. شهاب بازوم رو محکم گرفت. از #دردی که تو بازوم پیچید به خودم اومدم. #اشکام گوله گوله از چشمام جاری میشد. با هق هق گفتم -ولم کن. دست از سرم بردار.😭 شهاب با اون دستای بزرگش فکم رو محکم گرفت و فشار داد. تو صورتم با داد گفت + از دست من فرار میکنی؟ کاری میکنم که مرغ های آسمون به حالت گریه کنند.😱💦💦🔞🔞 بدو ببین باهاش چی کار میکنه😱 اگر جنبه خوندن رمان 🔞 صحنه دار🥵🔥 نداری. جوین نشو https://t.me/joinchat/qwd-H-8W2okzMGU0 ساعت16پاک❌

💥💣 پـــارتـــــ س.کســ اربابــ خشن و بردهــ هاتـــ و تنــگ🔥 💦👅🔞بمال💦 خیس شی - هارشدی جنده ..، انگار باید هر روز ک.یرم تو اون ک.ونت باشه که بفهمی صاحب داری و بی صاحب نیستی !هان؟🔥🔞 https://t.me/joinchat/659xPLdv7H05YTYx ⛓پ*ورن بی دی اس ام🦮 بمال رو لینک🔗 اموزش تنبیه ددی مسترا 💦 🔞

💢یعنی چی تجاوز کرده؟💢 لبمو به دندون گرفتم و سکوت کردم با جسارت دستمو گرفت و گفت یعنی دختر نیستی؟❌ مثل برق گرفته ها عقب رفتم لبخند مرموزی روی لباش نقش گرفت و رنگ نگاهش تغییر کرد..‼️‼️ + میتونم کمکت کنم ولی مجانی نمیشه.. - من که پولی ندارم آقا برسام! شما که بهتر در جریانید..♨️ لبخندش عمیق تر شد و جلو اومد دستی به #بدنم کشید که متعجب و #ترسیده عقب رفتم.. با لحن کثیفی زمزمه کرد: + چه بهتر؛ پول نیست! با بدنت میتونی یه حال اساسی بدی و منم کارتو راه بندازم کم مونده بود گریم بگیره! به نفس نفس افتادم و شوکه شده خیره شدم بهش با حرکت بعدی که انجام داد لباسم رو سفت چسبیدم ولی .... 💢دختری که بهش تجاوز میشه و با فکر انتقام جلو میره ولی ....🚷⚠️ لینک این رمان پولی رو داریم پخش میکنیم بدو تا نویسنده باطلش نکرده😪😳❌ #بر_اساس_واقعیت به اصرار زیاد عکس و فیلم شخصیت های واقعی رو گذاشتن بیا ببین دختره کیه تا پاکشون نکرده😥🥵💦 https://t.me/joinchat/GDbFcNAh_L41NWFk https://t.me/joinchat/GDbFcNAh_L41NWFk https://t.me/joinchat/GDbFcNAh_L41NWFk

- مگه خان روستا حق نداره فانتزی سکسی داشته باشه؟ با خجالت سرم رو پایین انداختم. موهای خیسم دوره‌م کرده بودند و نوک سبنه‌هام درد می‌کرد. - نه.. ولی سکس توی حموم؟ اونم حمام اینجا که توی حیاطه؟🔞 - یادت نرفته که؟ من خانم کسی حق نداره بهم گیر بده چرا توی حموم با زنم رابطه دارم. نگاهم بالا اومد. از فرط شرم جرئت نگاه کرد به چشماش رو نداشتم. - ارباب توروخدا! بزلرید لباس بپوشم بریم خونه بعد تمکین‌تون می‌کنم.😱🙈 کمربندشلوارش رو باز کرد. دستی دور سینه‌م کشید و کنار گوشم پچ زد. - چه کاریه؟ همین حالا که لختی کار رو یک سره می‌کنیم سوگلی ارباب... Https://t.me/Arbab_ghalbam Https://t.me/Arbab_ghalbam #توصیه_شده_برای_بالای_بیست_سال❌🔞

ببین مادرشوهرش چیه میگه بهش😱🤣🔞 _دخترم چرا سینه هات افتاده؟ اهورا اینطوری خوشش نمیاد پاشو پاشو.. _کجا زن عمو؟ _بریم ورزش کن یکم سینه هات درست شه درسته اهورا نامزدته ولی وقتی نسیم رو ببینه پشیمون میشه ها بلند شو.. دستی به سینم کشیدم و با تعجب گفتم: _زن عمو سینه های من خوبه که.. _پاشو دختر تا موقعه عقد پشیمونش نکردی! خواستم چیزی بگم که صدای اهورا از پشت سرم اومد: _مامان سوگل زن رسمی منه! _هنوز عقد نکردین که زنت بشه _نه دارم میگم به خاطر رابطه هایی که داشتیم زن منه هفته دیگه دوتا توپ بسکتبال تحویل میدم بهتون..💯 https://t.me/joinchat/fEeOmlK-7nk4YmM0 جررر پسره به مامانش میگه هفته دیگه توپ بسکتبال تحویل بگیر🤣😱💦

دختری که با پسر عموش بهش تجاوز می‌کنه و با حامله شدنش😱❌🔥 #هیجانی_انتقامی_عاشقانه🍷👅 رو‌ تختم دراز کشیده بودم که با صدایی از پایین توی جام پریدم و از اتاق بیرون زدم که با یکی #سینه به #سینه شدم ترسیده جیغی کشیدم و یک قدم عقب رفتم که دستای آرکان دور کمرم پیچیده شدن با چشمای درشت شده داشتم نگاهش میکردم که بغل گوشم لب زد _جوجه بلاخره گیرت انداختم. از بوی #مشروبش فهمیدم که مست کرده +تو....تو مستی! خنده ای کرد و #بوسه ای روی #گردنم زد _نه من که مست نیستم #تنت منو دیوونه می‌کنه.! ترسیده زبونم بند اومده بود و نمیدونستم چیکار‌ کنم،خواستم هلش بدم که چسبید بهم عقب،عقب کشوندتم و روی تخت پرتم کرد که یهو.... #بچه_مچه_جوین_نشه😈❌ #دارای_محدوده_سنی📛🔱 https://t.me/joinchat/GDbFcNAh_L41NWFk https://t.me/joinchat/GDbFcNAh_L41NWFk برای خوندن ادامه ش آروم بمال رو لینک♨️🤫

تو #جنگل دختره لباسش #خیس میشه پسره لباسش رو میخواد بهش بده ولی....😱🔞 _نگاه نکنیا بده #پیرهنو! سری تکون داد و #پیهرنو #سمتم گرفت و ازش گرفتم و تنم کردم و #دکمه هاش رو تند تند بستم ولی تا #رانم بودو خیلی #خجالت میکشیدم که با #بالا تنه #لختش سمتم برگشت و #خنده ای مرموز رو #لبش نشست اروم اروم اومد سمتم دستش رو سمت #یقه ام بردو گفت:_اینجاش رو #نباید اینجوری کنی!) #یقه رو #کج کرد #رخ به #رخم بود #صورتامون نزدیک بهم #بدنامون که بهم #چسبیده بود دستش از #یقم پایین اورد و خیره شد به لبام که #ناخوداگاه دستام رو #دورش #حلقه کردم که #بی قرار لباش رو #قفل لبام کردو #دستاش سمت #دکمه های #پیرهن مردونه ام رفت....‼️🔞🤯 میخوای ادامه این رمان فول عاشقانه و فول هیجانی رو بخونی!!؟؟😱‼️ لینکش vip بخاطر سالگرد چنل فقط 20 دقه رایگانه زودباش عضو شو که فقط 20 دقه مونده‼️🤯 https://t.me/joinchat/wzCd0pZmhcpmOWJk

دست و پام #بسته بود به صندلی جیغی کشیدمم.. _امیرر تروخدا ولم کننن _خفه #خون بگیر _بچم تروخدا دستام رو باز کن _من الان ارزوم اینه که #بچت بمیره خوشگلم! نزدیکم شد بوسه ای روی #لبم گذاشت و توی چشم بهم زنی #لختم کرد با گریه #جیغ میکشیدم _چرا من رو اوردی اینجا...#خیلی نامردیی کثافطط _خفه شو دستام رو #باز کرد و انداختم روی تخت تا خواستم بلند بشم کوبید روی سینم پرت شدم روی تخت و #خیمه زد روم و یهو خودش رو #واردم کرد.. چنان جیغی زدم که گوشای خودم #کر شد _هیس آرومم _امیر #بچمم..ون #بهت زده لب زد: _چی؟ _ب..#بچمو..ن..😱🔞 https://t.me/joinchat/wzCd0pZmhcpmOWJk دختری که بارداره و شوهرش فکر میکنه بچه اون نیست..🤤💦