🗞بازندگانِ زودهنگامِ انتخابات...!
[بازماندگان و بازندگان]
✍وفا قادری، سردبیر مجلهٔ علوم انسانی ارومیه
با گرم شدن میدان انتخابات در سراسر کشور، همزمان لشکرکشیهای طرفین و خطکشیهای جناحین نیز کمکم یا مشخص شده یا با ظهور آفتابِ جمال برخی چهرهها و افراد خاص، خواسته و ناخوسته دیگر رو شده است.
کسانیکه تنها ذکر اسمشان به شدت کافی ولیکن جمعشان یکجا و یکصدا باهم حیرتآور است. توگویی بعد از هرگز ایام به کام شده و حریفانِ دیروز که تا همین حوالی انتخابات اسفندِ اخیر جز به انکار و بدخواهی هم دغدغهٔ دیگری نداشتند اکنون ستارههاشان جفتِ هم گشته و همسفرهٔ هم نشستهاند... منطق دنیای سیاست این را توجیه میکند؟ مگر دنیای سیاست این اندازه بیصاحب است که جمع نقیضین کنند؟
از این حیث باید پرسید که بیعتِ نابجای دو نماینده و حضور برخی چهرههای فعالِ سیاسی و رسانهای جامعهٔ کُردی ما در ستاد اصولگرایان سنتی(آقای قالیباف) را چگونه میتوان توجیه کرد؟ کُردها در بهترین حالت و صدالبته مشروط و با هزار اما و اگر میتوانند «اصلاح طلب» باشند و هرگز جمعِ جریان اصولگرایی نمیشوند. چرا؟ چون اولاً کُردها دوگانهای به نام «اصلاح طلب_ اصولگرا» ندارند و ثانیاً ماهیت جریان اصولگرایی جز حفظ نظمِ موجود نمیتواند باشد. درحالیکه ماهیت رفتار سیاسی کُردها همواره اصلاحِ وضع موجود به نفع تغییر شرایطی است که آنها را در همهٔ عرصهها طرد و به حاشیه رانده است. وضعِ ناعادلانهای که مشخصاً در استان آذربایجان غربی از دید هیچ کس پنهان نیست. کمااینکه این رویه در رفتار انتخاباتی کُردها در تمام سالهای بعد از انقلاب نیز به عینه قابل مشاهده است.
حالا چگونه است که برخی از چهرهها در پیوندی نامبارک با کسانی که در صدرشان آقای خلیلپور قرار گرفته و در ذیل آن هم به اَعوان و انصارِ جریانِ منحلهٔ حضرتپور ختم میشود، به اجماع رسیدهاند؟ کدام موضعِ آقای خلیلپور تعدیل یافته؟ هم او که ما را همواره مهمان ناخواندهٔ خویش خوانده، اکنون چگونه نفْسِ مطمئنهٔ کُردها شده است؟ مگر ادعای مبارزه با پانترکیسم و مبارزه با فساد مالی همین افراد نبود که شما حَضَرات را چند ماه پیش(مثل هر دوره) به میدان آورده بود؟ امروز چگونه کنار هم گرد آمدهاید؟
یکجای کار عیب دارد، یا سرانِ جریانِ پانترکیسم در استان، توبه کرده و متحول شدهاند یا موضعِ مقابلهٔ با آنها منقضی شده؟ آنها که نه نیازی به تغییر دارند و نه توبه کردهاند. در نتیجه شما هستید که از مدار خارج شدهاید. بنابراین مواضعتان هم در اسفند ۱۴۰۲ واقعیت نداشته و تنها در خدمت منافع شخصی، گوشِ فلک را پُرکرده بودید. وگرنه چگونه میتوان با کسانی همدست و همراستا شد که جز به نیست و انکار ما نمیاندیشند؟
بدا به حال سیاستورز و فعالِ سیاسی و رسانهای ما که نمیداند کنشهای به ظاهر فردی، گاهی به مسیری ختم میشوند که برگشتی در آن نیست و یا اگر هم باشد ردپایی درست کرده که هرگز پاک نخواهد شد و چه بسا بسیاری را هم به بیراههٔ خود خواهند برد. همانطور که گاهی با دنبالهروی ردپای یک روز برفی، ممکن است سر از ناکجا آباد درآوریم. امروز هم در این آشفتهبازارِ گلآلود تنها برساختههای مدنی یک دههٔ اخیرِ دلسوزان و دغدغهمندانِ جامعهٔ کُردی، لگدمالِ منافع شخصی این افراد خواهد شد.
فارغ از اینکه آقای قالیباف برنده یا بازنده شود، این افراد بازندگان زودهنگام انتخاباتاند. چراکه ولع قدرت باعث شده که به ندایی چنان از جا برخیزند و سرسپرده، سرمایهٔ اجتماعی خود را خرجِ جریانی کنند که آشکارا در تضاد با منافع جامعهٔ ماست. غافل از اینکه «طفل باشد که به بانگ جَرَسی برخیزد...»
باری... در آن سوی ماجرا هم هرچه هست دیگر کسی نمکگیرتر از آقای پزشکیان برای کُردها پیدا نخواهد شد. برای فرزند آذربایجان و متولد کردستان، آنهم در آستانهٔ ۷۰ سالگی دیگر این آزمون نهایی است تا در میانهٔ تکلیف و وظیفه، دینِ خود را به مردمانِ زادگاهِ خود ادا کند. وانگهی، تنها حضور کُردها (مخصوصاً استان آ.غربی) به نفع آقای پزشکیان است که در روز انتخابات به حضور او بر صندلی ریاستجمهوری ایران مشروعیت خواهد بخشید.
بنابراین اولاً وی بایستی همین ابتدا تکلیفِ خود و جامعهٔ تُرکی را با تمامیت خواهان که از حالا پرچم سُرخشان به اهتزاز درآمده روشن کند و ثانیاً استان را همانگونه که هست به دست ساکنانش بسپارد. لذا در همین قدم اول با تشکیل ستادی مستقل برای کُردها در مرکز استان، مرز خود را با پانترکیسم مشخص کند(البته که تا ابد فرصت ندارد). چراکه «ارومیه» حساسترین و حسابشدهترین نقطهٔ ایران برای عیارسنجی جناب پزشکیان است.