♡ نـــــفـــ ℕᎯℱᎯЅ ـــس ♡
Admin : @Immodirchannel
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
5 213
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
زیبایی سانته کایی 4500
فقط پیج های بانوان ، موزیک ، ادبی ، شعر ، پروفایل، تکست ، ژست عکاسی ، کلیپ سیاه و سفید پروفایل دخترونه و پیج های دخترونه و عاشقانه ، تکست گرافی مجاز به دان هستن 👇👇👇
https://t.me/+HLkHyfddYotkMmUx
❌رمان و مردونه نزنن ❌
❌با کلینیک رویان مشابه هست❌
21 #تیر
#علیسام
100
_میخوامت نیکی...امشب افسار پاره کرده دل لامصبم!
نگاهی به چشمای خمارش کردم و یه قدم عقب برداشتم.
_جلو نیا حافظ! ما یه قراری داشتیم، من هنوز آماده نیستم، هنوز میترسم!
به یه قدم بلند سمتم برداشت و به کمرم چنگ زد و تن رنجورم و بین تن قوی خودش و دیوار پشتم حبس کرد.
دستاش #گستاخ و افسار گسيخته از قوس کمرم شروع به لمس کردن کرد و از 'برجستگی تنم گذشت و به رون پای چپم چنگ انداخت.
تنم از گرمای دلفریب دستاش گرم شد.
سرشو تو گودی گردنم فرو کرد و لب زد:
_مجبورم کردی نیکی تنت داره داغ میشه! بگو که تو هم تشنه با من بودنی.
زبون داغش و رو رگ گردنم کشید که تنم به لرز نشست و لذت عجیبی زیر پوستم حس کردم!
با ناله زمزمه کردم:
_حافظ باهام چی کار کردی، آه تنت چه داغ؛ داری منو اتیش میزنی!
با دستای تب دارش صورتم و قاب گرفت. تشنه به لب های جذابش نگاهی کردم و خواستم فاصله کذائی را بشکنم که حرفش شوکم کرد:
_مجبورم کردی... تو با دلبری هات منو روانی کردی! مجبورم کردی تا با #قرص_محرک_جنسی رامت کنم...!
خواستم پسش بزنم که چنگی تو موهام زد و لباش و محکم رو لبام گذاشت. دلم مثل باربد افسار گسیخته شد که لب هاش و به بازی گرفتم و یه پام و بالا اوردم و دور کمرش حلقه کردم که....
#تن_برهنم و رو تخت پرت کرد و #حریصانه به #خون_بین_پام خیره شد.
از لذت چند ثانیه پیش لبخندی زدم و #اغواگرانه کمرم را از تخت فاصله دادم و لب زدم:
_یه دور دیگه حافظ...
لبخندی زد و چنگی به کمر زد که آه بلندی از بین لب هام خارج شد و... با کاری ک کرد جیغ بلندی کشیدم از #لذت و چنگی به موهاش زدم و نذاشتم کنار بکشه و...
https://t.me/+_Dh9tb-20mJjMGZk
https://t.me/+_Dh9tb-20mJjMGZk
1 45540
_میخوامت نیکی...امشب افسار پاره کرده دل لامصبم!
نگاهی به چشمای خمارش کردم و یه قدم عقب برداشتم.
_جلو نیا حافظ! ما یه قراری داشتیم، من هنوز آماده نیستم، هنوز میترسم!
به یه قدم بلند سمتم برداشت و به کمرم چنگ زد و تن رنجورم و بین تن قوی خودش و دیوار پشتم حبس کرد.
دستاش #گستاخ و افسار گسيخته از قوس کمرم شروع به لمس کردن کرد و از 'برجستگی تنم گذشت و به رون پای چپم چنگ انداخت.
تنم از گرمای دلفریب دستاش گرم شد.
سرشو تو گودی گردنم فرو کرد و لب زد:
_مجبورم کردی نیکی تنت داره داغ میشه! بگو که تو هم تشنه با من بودنی.
زبون داغش و رو رگ گردنم کشید که تنم به لرز نشست و لذت عجیبی زیر پوستم حس کردم!
با ناله زمزمه کردم:
_حافظ باهام چی کار کردی، آه تنت چه داغ؛ داری منو اتیش میزنی!
با دستای تب دارش صورتم و قاب گرفت. تشنه به لب های جذابش نگاهی کردم و خواستم فاصله کذائی را بشکنم که حرفش شوکم کرد:
_مجبورم کردی... تو با دلبری هات منو روانی کردی! مجبورم کردی تا با #قرص_محرک_جنسی رامت کنم...!
خواستم پسش بزنم که چنگی تو موهام زد و لباش و محکم رو لبام گذاشت. دلم مثل باربد افسار گسیخته شد که لب هاش و به بازی گرفتم و یه پام و بالا اوردم و دور کمرش حلقه کردم که....
#تن_برهنم و رو تخت پرت کرد و #حریصانه به #خون_بین_پام خیره شد.
از لذت چند ثانیه پیش لبخندی زدم و #اغواگرانه کمرم را از تخت فاصله دادم و لب زدم:
_یه دور دیگه حافظ...
لبخندی زد و چنگی به کمر زد که آه بلندی از بین لب هام خارج شد و... با کاری ک کرد جیغ بلندی کشیدم از #لذت و چنگی به موهاش زدم و نذاشتم کنار بکشه و...
https://t.me/+_Dh9tb-20mJjMGZk
https://t.me/+_Dh9tb-20mJjMGZk
3 902170
-آش نذری آوردی!؟یا اون تُپلی هایی که زیر چادرت قایم کردی نذرتن!؟
با استرس چادر گلگلیم رو کنار زدم تا سینه هام رو ببینه و با وجود ترسی که از پَس زده شدن داشتم لب زدم:
-بستگی داره هوس آش کنی یا اینها رو!
با چشم به سینه هام اشاره زدم و لبخندِ پراز عشوه ای زدم،رسماً جلوی در بودم و ممکن بود داداشام از توی کوچه ببینن و جررم بدن اما میارزید؛به مال اون شدن حتی به وسیله هوسش میارزید!
صدای خَش دارش حواسم و پرت خودش کرد:
-یعنی اگه به جای آش؛این تُپلی هاتو بخوام دختر کوچولوی روبروم نه نمیاره!؟
چشم دزدیدم و خواستم چیزی بگم که فوراً مُچ دستم اسیر دستاش شد و داخل خونه کشیده شدم،کاسه آش توی دستم روی زمین افتاد و شکست و جیغِ خفه و ترسیده ام با لبهاش خفه شد!
بوسه کوتاهی روی لبهام زد و همزمان با فشار دادن پهلوهام با همون نگاهِ خمار لب زد:
- #سرپایی نمیشه؛بریم اتاق؛میخوام لخت تو بغلم باشی!
آب دهانم رو قورت دادم که دستم رو کشید و داخل خونه اش بُرد!
اون که تنها زندگی نمیکرد،من چجوری توی اون خونه باهاش باشم!؟
توی پذیرای متوقف شد و لب زد:
-نترس؛علی خوابه مطمئنم اونقدری هم #تنگ هستی که سریع تموم میشه!
چادرم رو از سرم کشید، شالم رو پایین انداخت و با فرو رفتن دستهاش توی موهام لبهام رو اسیر لبهاش کرد!
با ترس و دلهره همراهیش کردم که صدای برخورد درِ اتاق به دیوار خورد و نگاهم روی علی که توی آستانه در بود خشک شد...!
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
دختر مدرسه ای عاشق یه مرد ۳۵ساله شده به اسم نذری بردن میره خونه اش و بعد از تحریک کردنش باهاش...😱😱🔞😈
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
مرده میدونه دختره عاشقشه و ازش سوء استفاده میکنه بی خبر از اینکه دلش قراره گیر کنه پیش همین دختر و ...
1 55540
-آش نذری آوردی!؟یا اون تُپلی هایی که زیر چادرت قایم کردی نذرتن!؟
با استرس چادر گلگلیم رو کنار زدم تا سینه هام رو ببینه و با وجود ترسی که از پَس زده شدن داشتم لب زدم:
-بستگی داره هوس آش کنی یا اینها رو!
با چشم به سینه هام اشاره زدم و لبخندِ پراز عشوه ای زدم،رسماً جلوی در بودم و ممکن بود داداشام از توی کوچه ببینن و جررم بدن اما میارزید؛به مال اون شدن حتی به وسیله هوسش میارزید!
صدای خَش دارش حواسم و پرت خودش کرد:
-یعنی اگه به جای آش؛این تُپلی هاتو بخوام دختر کوچولوی روبروم نه نمیاره!؟
چشم دزدیدم و خواستم چیزی بگم که فوراً مُچ دستم اسیر دستاش شد و داخل خونه کشیده شدم،کاسه آش توی دستم روی زمین افتاد و شکست و جیغِ خفه و ترسیده ام با لبهاش خفه شد!
بوسه کوتاهی روی لبهام زد و همزمان با فشار دادن پهلوهام با همون نگاهِ خمار لب زد:
- #سرپایی نمیشه؛بریم اتاق؛میخوام لخت تو بغلم باشی!
آب دهانم رو قورت دادم که دستم رو کشید و داخل خونه اش بُرد!
اون که تنها زندگی نمیکرد،من چجوری توی اون خونه باهاش باشم!؟
توی پذیرای متوقف شد و لب زد:
-نترس؛علی خوابه مطمئنم اونقدری هم #تنگ هستی که سریع تموم میشه!
چادرم رو از سرم کشید، شالم رو پایین انداخت و با فرو رفتن دستهاش توی موهام لبهام رو اسیر لبهاش کرد!
با ترس و دلهره همراهیش کردم که صدای برخورد درِ اتاق به دیوار خورد و نگاهم روی علی که توی آستانه در بود خشک شد...!
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
دختر مدرسه ای عاشق یه مرد ۳۵ساله شده به اسم نذری بردن میره خونه اش و بعد از تحریک کردنش باهاش...😱😱🔞😈
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
مرده میدونه دختره عاشقشه و ازش سوء استفاده میکنه بی خبر از اینکه دلش قراره گیر کنه پیش همین دختر و ...
2 492180
به کانال جدید عضو شین👇👇
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
https://t.me/+t0qvb7mElB81MzBk
حمایت کنین عشقا😍
17200
💸💰 درآمد روزانه ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومن فقط با گوشی موبایل در منزل بدون نیاز به دانش فنی،تخصص و تحصیلات
🔴 کسب درآمد تضمینی روزانه ۳٠ دلار و بیشتر
🟢 با گارانتی ۱۱٠٪ تضمین درآمد دلاری روزانه
👈🏻خیلی ها همین الان دارن روزانه میلیونی از اینترنت درامد کسب می کنن 😎 با هر سن و سالی که هستی، خانه دار یا دانشجو، خانم یا اقا
همین الان عضو این کانال شو آموزش میده چکار کنی a6
👇👇
https://t.me/joinchat/x062NxAuJD1lZjVk
37310
خواننده مورد علاقتون کدومه؟👇😍
مهراد جم❤️
یوسف زمانی💖
آرون افشار💜
سینا درخشنده🤍
ساسی مانکن💚
رضا بهرام💔
فرزاد فرخ🖤
ستین❤️
بردیا بهادر💕
اکس بند🤩🤩🤩
26100